چهارشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۸۳

يك جاده رويايي، پر از لاستيك كاميون!
چند ساعت پيش از سفر آمديم. با مرجان و بچه‌ها به سنگسر، سمنان و دامغان رفتيم. موقع رفتن از مسير فيروزكوه رفتيم. جاده بين فيروزكوه و سمنان كه گويا به جاده افتر معروف است جاي بسيار زيبايي بود.
من عاشق سفرهاي بي‌مقصد هستم! يعني اينكه بدون برنامه‌ريزي قبلي حركت كنم و در مسير، سر هر دوراهي، تصميم بگيرم كه از كدام طرف بروم. برايم گونه‌اي كشف است. شكر خدا مرجان هم از اين كار خيلي خوشش مي‌آيد. البته چون ناچاريم با بچه‌ها سفر كنيم، عملا نمي‌توانيم كاملا بدون برنامه‌ريزي سفر كنيم. بنابر اين فقط مقصد را مشخص مي‌كنيم اما مسير حركت را اتفاقي و همينطور يلخي انتخاب مي‌كنيم.
اين بار نتوانسته بودم از تهران و با تلفن، هتل يا مهمانسرايي در سمنان، دامغان يا شاهرود رزرم كنم. اما مرجان بين راه، نزديك فيروزكوه توي اطلسي كه همراه داشتيم مهمانسراي «مهديشهر» را پيدا كرد. با موبايل از 118 تهران تلفن آنجا را گرفتم و جا رزرو كردم. خلاصه از فيروزكوه راه را به سمت سمنان و مهديشهر كج كرديم. مهديشهر همان سنگسر سابق است كه بعد از انقلاب اسمش را تغيير داده‌اند (چه تغيير بي‌نمكي!)
جاده افتر، از ميان كوه‌ها مي‌گذرد. يك جاده قديمي كم رفت و آمد است كه مرا به ياد جاده ابيانه مي‌انداخت. البته ظاهرا اهميتش در حمل و نقل جاده‌اي كم نيست. تعداد كاميون‌ها و تانكرهايي كه در اين جاده ديديم بيشتر از سواري‌ها بود. در روستاهاي ميان راه هم از شيوه جالبي براي جدا كردن زمين‌هاي كشاورزي استفاده كرده بودند كه ناشي از همين كثرت رفت و آمد ماشين‌هاي سنگين است. مردم آنجا براي ساختن ديواره‌هاي جدا كننده از لاستيك‌هاي بزرگ و گل استفاده مي‌كنند.
ميان راه، گردنه و دشت يشم را ديديم كه خيلي زيبا بود. نور مايل و گرم خورشيد در ساعت‌هاي آخر روزبه منظره آنجا جلوه‌اي رويايي داده بود. كوه‌هاي سرخ، سروهاي سبز و نور نارنجي! جاي شما خالي!
هتل سنگسر هم هتل بدي نبود. دست كم از آنچه ما از مهمانسراي يك شهر كوچك انتظار داشتيم بهتر بود. بايد از مهمانسراهاي ايرانگردي و جهانگردي قبل از انقلاب باشد. (مال نطنز ما را پايگاه سپاه كردند.)

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی