شنبه، اسفند ۰۲، ۱۳۸۲

تخمين ميزان مشاركت تهراني‌ها در انتخابات؛ 28 درصد
سرانجام سخنگوي هيأت اجرايي فرمانداري تهران، تخمين نرخ مشاركت در انتخابات تهران را رسما 28% اعلام كرد. به گفته او يك ميليون و هفتصدهزار تهراني در انتخابات شركت كرده‌اند و البته با توجه به اين كه آراي بسياري از صندوق‌ها هنوز شمرده نشده است، اين رقم ممكن است تا دو ميليون نفر هم باشد. اين ميزان مشاركت از آنچه پيش‌بيني مي‌شد بيشتر است ولي به هر حال نرخ پائيني است.
پي‌نوشت: در دور قبلي انتخابات مجلس تعداد آراي اخذ شده در تهران بيش از دو ميليون و نهصد هزار بود و محمدرضا خاتمي، نماينده تهران بيش از يك ميليون و هفتصد و نود هزار رأي آورده بود. (همشهري 8 اسفند 87)

لينك: اطلاعات آماري شش دوره گذشته انتخابات مجلس. (سايت شوراي نگهبان)

لينك: آقاي خامنه‌اي: انتخابات ديروز در محيطي كاملا آزاد و به شيوه‏ي كاملا سالم و قانوني انجام گرفت. (ايسنا)

لينك: نتايج دومين مسابقه وبلاگ‌هاي فارسي. (ايسنا)

لينك: نامه مسجدجامعي به خاتمي در مورد توقيف روزنامه‌هاي شرق و ياس‌نو. (ايسنا)

پس‌لرزه‌هاي انتخاباتي
در شهرهاي ايذه، دشتي و فيروزآباد بر سر نتايج انتخابات درگيري‌هايي به وجود آمده كه در آن دست كم دوازده نفر به سختي مجروح شده‌‌اند. اطلاعي از وضع مجروحان ارائه نشده‌است. شايع شده بود كه موسوي، نماينده سابق ايذه در اين درگيري‌ها كشته شده است كه تكذيب شد. خانمي هم ازدهدشت (كهگيلويه و بويراحمد) با دفتر روزنامه تماس گرفته‌ بود و مي‌گفت تعداد آراي كسي كه در اين شهر برنده اعلام شد به حدي زياد بود كه صداي گروهي از مردم را در آورد. گويا مردم ناراضي به خيابان ريخته‌اند و به چند ساختمان دولتي و بانك حمله كرده‌اند. هواداران كسي كه برنده اعلام شده بود هم با موتور و به صورت مسلح در خيابان‌هاي شهر مانور قدرت داده اند. معاون امنيتي - انتظامي وزير كشور اعلام كرده‌ اوضاع ايذه، فيروزآباد و دشتي تحت كنترل در آمده است.

لينك: تحليل بهزاد نبوي از نتايج شمارش آرا تا كنون: 133 نفر از ليست محافظه‌‏كاران كه به ليست كودتا مشهور بود وارد مجلس شدند. 17 نفر از افراد مستقل و 39 نفر از افراد اصلاح طلب و غير مستقل و 5 نفر از اقليت‌‏های دينی وارد مجلس شدند... (ايلنا)

فردا، راديو مجلس يادت نره!
استعفاي پنج تن از نمايندگان مستعفي مجلس، در جلسه علني فردا (يكشنبه) مطرح مي‌شود. روزنامه‌اي كه باقي نمانده‌است؛ براي مطلع شدن از گفتگوهاي فردا بايد راديو مجلس را گوش كرد.

لينك: «خبر فوري» خبرگزاري مهر از بازداشت ده عضو يك حزب «تندرو»ي سياسي. (خبر مبهمي است)

ابهام در مورد تعداد شركت‌كنندگان در انتخابات تهران
به نظر مي‌رسد در مورد اعلام ميزان مشاركت مردم تهران در انتخابات مجلس هفتم اختلافاتي ميان وزارت كشور و شوراي نگهبان به وجود آمده باشد. مهمترين كنجكاوي كساني كه اخبار انتخابات را دنبال مي‌كنند، نرخ مشاركت در تهران است. اما با وجود اين كه تعداد تعرفه‌هاي مصرف شده در انتخابات مي‌تواند نشان دهد چه تعداد رأي به صندوق‌ها ريخته شده، فرماندار تهران اعلام تعداد شركت كنندگان را به امشب يا فردا موكول كرده است. اين در حالي است كه يك منبع آگاه در فرمانداري تهران، آراي اين حوزه انتخاباتي را يك ميليون و ششصدهزار تخمين زده است، ولي رئيس هيأت نظارت استان اين رقم را دو ميليون و سي صدهزار عنوان كرده است.
در اين ميان پيروزي ليست آبادگران قطعي است و عماد افروغ، از اعضاي آبادگران اين انتخابات را «رقابتي‌ترين انتخابات كشور» دانسته‌است.

جمعه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۲

يك مشكل هُدري
گمان مي‌كنم يك بلايي بر سر «سردبير خودم» آمده باشد. درست نمي‌توانم حدس بزنم كه مشكل نرم افزاري پيدا كرده است يا هك شده . احتمال اولي بيشتر است؛ چرا كه صبح خود حسين درخشان از مشكل نرم افزاري سايت صبحانه ناليده بود. اميدوارم زودتر درست شود. به هر حال (به قول خودش) لاگيدن امروز را از دست داد.
پي‌نوشت: هودر برگشت

صبحانه فيلتر شد
سايت صبحانه را از نيم ساعت پيش فيلتر كردند (دست كم دو isp پارس آنلاين و نت نت). بدون ترديد به خاطر صفحه ويژه‌ايست كه حسين درخشان براي انتخابات در آن ايجاد كرده‌است.

در شهر خبري نيست
الآن از بيرون برگشتم. در پونك و حوالي آن كه در مراكز اخذ رأي خبري نيست. با بچه‌هاي خبرنگاري كه در حوالي اميريه و جماران بوده‌اند هم تماس داشتم، آنجا هم خبري نيست. گويا جز در پايگاه‌هاي بزرگ كه دوربين‌هاي تلويزيوني در آن مستقر شده‌اند، جاهاي ديگر شلوغ نيست،شلوغي اين پايگاه‌ها هم لابد دليلي دارد! دم غروب كمي شلوغ‌تر خواهد شد، اما به نظر نمي‌رسد كلا چندان مشاركتي وجود داشته باشد. در انتخابات شوراها گروهي از مردم كه هنوز به اصلاحات اميدي داشتند، شركت كردند. با اين وجود ميزان مشاركت در تهران حدود 12% بود. در اين شهر بيش از چهار ميليون واجد شرايط وجود دارد. ده در صدش مي‌شود چهارصد هزار نفر. حتي اگر شايعات مبني بر انتقال همين حدود رأي دهنده از خارج از تهران به اين شهر درست باشد، مي‌شود حدود 20% مشاركت كه باز هم اوضاع خراب است. همانطور كه پيش‌تر هم نوشتم، به گمانم روزنامه‌هاي ياس‌نو و شرق را هم بيشتر براي جلوگيري از انتقال درست اخبار و تحليل‌هاي پس از انتخابات بستند و از اين به بعد هم دوره‌اي افزايش فشار بر رسانه‌ها را شاهد خواهيم بود.

پنجشنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۸۲

جمع جالب خردنامه همشهري
در آخرين شماره ضميمه انديشه همشهري كه از زمان تغيير مديريت در روزنامه به اسم «خردنامه» منتشر مي‌شود سه مطلب چاپ شده‌است از محمد جواد لاريجاني، مصطفي پورمحمدي (معاون معروف فلاحيان در زمان وزارت اطلاعاتش) و روح الله حسينيان (كه بي‌نياز است از معرفي).
گفتگويي كه با لاريجاني كرده‌اند و قسمت اولش تحت عنوان «تبارشناسي اصلاحات» چاپ شده‌است، از اين جهت اهميت دارد كه نشان مي‌دهد بخش پراگماتيست جناح محافظه‌كار براي آينده ایران چه آشی می خواهد بپزد. قبلا لينك اين مصاحبه را گذاشته بودم. ولي چون خيلي مفصل است فكر كردم بد نيست گزيده‌اي از آن را هم بگذارم. محمدجواد لاريجاني در اين مصاحبه مي‌گويد: «...دوستان دوم خرداد ايده نابي در اول كار داشتند و به قدرت رسيدند. طبيعي بود كه زمانشان براي تئوري پردازي كم بود. به نظر من به ناچار مجبور شدند لباس دوخته تهيه كنند. اين آغازِ پايان بود. لباس دوخته را راحت مي شود تهيه كرد...لباس دوخته اي كه انتخاب شده، دموكراسي ليبرال است، اگرچه دوستان زياد متوجه اين مطلب نباشند.دموكراسي ليبرال كه آمد، خودش را زير پوششي از تدين و اسلام مربوط به حوزه خصوصي قرار داد...همان اسلام رانده شده از حوزه عمومي به حوزه خصوصي، گفتند اين قرائت جديدي از اسلام است. اين حكومت دموكراسي ليبرال كه ماهيتاً سكولار است به نظر خيلي از دوستان متفكر در گروه دوم خرداد، حكومت اسلامي است. منتها با اين قرائت، اسلام كاملاً به حوزه خصوصي ميرود. طبيعي است كه اسلام در حوزه ي خصوصي شريعت محور نيست و ديگر نمي تواند سعادت را در نسخه واحدي به همه تجويز كند، بلكه تنها مي تواند توصيه كند. بدين ترتيب اصلاحات در ايران به بيراهه رفت...دو مسير سبب شد تا به ما سرعت بدهد در انتخاب لباس دوخته؛ يعني دموكراسي ليبرال: يكي رنج بردن از عدم كارآمدي. همه مي گفتيم اين سيستم خراب، كار نمي كند ولي نمي دانستيم چرا. و دوم نياز به يك تفكر جديدتر و عميق تر از اسلام و ديانت...در قانون اساسي ما حكومت، سكولار نيست و اگر كسي بخواهد در اين كشور حكومت سكولار برگزار كند، در واقع از طريق يك رفرم مدني به نتيجه نمي رسد. اين يك گسل كامل است. انقلابي مي خواهد كه زور و توانش بيش از انقلاب اسلامي باشد...اگر دوستان دوم خردادي ما رسالت خود را خوب تشخيص مي دادند، حتي اگر گرايش به دموكراسي ليبرال پيدا مي كردند، لااقل مي دانستند كه شأنشان اين نيست كه اين را از طريق حكومت جلو ببرند. راه ديگري مي خواهد. اين ها را از اين جهت مي گويم كه چرا اصلاحات در ايران زود به پايان رسيد. مثل غنچه ا ي شد كه نشكفته يخ زد...نبايد براي مرگ اصلاحات شادي كنيم. به نظر من مرگ اصلاحات خبر خيلي بدي است. نبايد پرچم اصلاحات به زمين بيفتد، ولي بايد آن را معقول و با قدرت و با استفاده از تجربه شكست خورده دوستان دوم خردادي به پيش برد...ما اصلاحات مي خواهيم. زمان براي اصلاحات كاملاً آماده است و اين اصلاحات شامل اصلاحات سياسي هم هست...دوستان كار خوبي كردند بحث اصلاحات را مطرح كردند، اما خودشان نتوانستند آن را به جاي خوبي برسانند. حالا بايد ديگران آن را بگيرند و درست كنند...فاز دوم اصلاحات، اول به ظرفيت هاي جامانده قانون اساسي مي پردازد و دوم اين كه عمل گراست...دهه اول انقلاب، همين دوستان رفرميست ما راديكال هاي دوآتشه بودند. اگر كسي مي گفت از تجربه دنيا استفاده كنيم، عصباني مي شدند، ولي امروز همه نسبت به اين امر ريلكس هستيم...اين دو ويژگي، مهم ترين اصل فاز دوم اصلاحات است كه خيلي هم مدرن تر از فاز اول آن است...»
گفتگو با پورمحمدي و مقاله حسينيان هم ديدني است.

رقيب خوب
روزنامه‌هاي «شرق» و «ياس‌نو» را بستند، سايت «رويداد» را مسدود كردند و وبلاگ‌هاي پر مخاطبي مانند «سردبير؛ خودم» را هم دوباره فيلتر كردند(خبرش را اينجا بخوانيد).
ساعتي پيش از انتشار رسمي خبر توقيف روزنامه‌ها شايعه تعطيلي آنها را شنيده بودم، با دوستي در باره اين شايعه صحبت مي‌كرديم، نتيجه گرفتيم كه حتي دستگاه قضايي جمهوري اسلامي هم مي‌تواند بفهمد كه اين كار خيلي بي‌موقع و حد اقل در مورد انتخابات، بي فايده است. آنها تمام اين مدت تحمل كرده‌اند و اين دم آخري و شب انتخابات اين كار را نمي‌كنند؛ اما باز هم مثل ده‌ها مورد مشابه ديگر معلوم شد ناداني نهايت ندارد!
با اين بازي كه بر سر رد صلاحيت‌ها در آوردند و فضايي كه ايجاد كرده‌اند بايد هم نگران رسانه‌هاي مخالف باشند. بابا مگر مجبوريد آنقدر گند بالا بياوريد كه بعدش ناچار شويد چنين كورباش دورباش به راه بياندازيد؟
يك روز به انتخابات اول اسفند 82 باقي است و گروهي از صاحب‌نظران پيش بيني مي‌كنند نرخ مشاركت در شهرهاي بزرگ و به ويژه تهران ممكن است حتي زير ده درصد باشد (البته اگر به طوري كه شايع شده اقتدارگرايان انتقال وسيع رأي‌دهندگان به تهران را سازماندهي نكرده‌باشند). چه بسا علت واقعي توقيف ياس‌نو و شرق اين باشد كه خود توقيف كنندگان فهميده‌اند كه فردا چگونه انتخاباتي در انتظارشان است و از حالا خواسته‌اند رسانه‌هايي را كه بعد از انتخابات روي كاهش مشاركت مردم در انتخابات خبررساني و تحليل و تفسير خواهند كرد خفه كنند. مي‌دانيد كه، رقيب خوب اصولا رقيب مرده‌است.

چهارشنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۲

دنياي كوچكي است
امروز برايم اتفاق جالبي افتاد. ديدم براي يكي از پست‌هاي وبلاگم كامنت گذاشته‌اند. بازش كردم و ديدم نوشته است: ... شما يك بار به مزارشريف در افغانستان نيامده بوديد؟
امضا را خواندم: سخيداد هاتف. فوري او را شناختم. به ياد سفري افتادم كه در پائيز 1375 به افغانستان رفتم. آنروزها عكاس همشهري بودم و در شرايطي به افغانستان رفتم كه هنوز نيمه شمالي افغانستان (صفحات شمال) به دست طالبان نيافتاده بود و عبدالرشيد دوستم بر ولايت بلخ حكم مي‌راند. روزي براي ديدن دانشگاه (پهنتون) بلخ رفتم. گشتي در دانشگاه زدم و سر صحبت را با يكي از دانشجويان باز كردم. وقتي فهميد خبرنگار هستم فوري گفت بايد با هاتف صحبت كني. مرا نزد او برد. جواني هم سن و سال خودم بود، با هوش ، پر مطالعه و خوش بيان. مدتي در گوشه‌اي از حياط پهنتون نشستيم و گپ زديم. دفترچه كوچكم را در آوردم و حرف‌هايش را يادداشت كردم. حالا پس از هفت سال او بايد در اين دنياي بزرگ (احتمالا به واسطه سايت ايران امروز) وبلاگ مرا پيدا كند و برايم كامنت بگذارد...
... در دفتر يادداشت‌هاي سفرم به افغانستان در مورد گفتگو با هاتف اين جمله‌هاي تلگرافي را نوشته‌ام:
«واقعيت داخل (افغانستان) مرزبندي سه قوميت در برابر پشتون‌ها را منتفي مي‌سازد و احتمال سه گانه ائتلاف پشتونها با تاجيكها، ازبكها و هزاره‌ها وجود دارد. كينه‌هاي عميق بين تاجيك ها و ازبكها(وجود دارد)... ائتلافِ جنبش (ملي اسلامي شمال به رهبري دوستم) با رباني و مسعود غيرطبيعي است. بزرگ جلوه دادن نقش پاكستان توسط ايران و رباني باعث اين ائتلاف شد...اگر پاكستان بتواند ايران را خطر بزرگ جلوه دهد، مسعود و رباني را به تنهايي مقابل همه قرار مي‌دهد...»
به ياد دارم كه او هم از من در مورد وضعيت داخلي ايران پرسيد. درست يادم نيست چه جوابي داده‌ام. پائيز 75 بوده‌است و احتمالا در مورد انتخابات مجلس و پديده كارگزاران صحبت كرده‌ايم. بحث احتمال تمديد رياست جمهوري هاشمي هم بايد مطرح شده باشد... زمان چقدر زود مي‌گذرد و دنيا چقدر كوچك است. دلم مي‌خواهد دوباره به افغانستان بروم.
هاتف وبلاگ جالبي هم دارد كه براي علاقه‌مندان به افغانستان خواندني است. هنوز نمي‌دانم كجاست و چه مي‌كند. برايش در وبلاگش كامنت گذاشتم. اميدوارم پاسخ دهد.

لينك: سپاه و انتخابات. (ايسنا)

لينك: محمد جواد لاريجاني: نبايد براي مرگ اصلاحات شادي كنيم. به نظر من مرگ اصلاحات خبر خيلي بدي است. نبايد پرچم اصلاحات به زمين بيفتد، ولي بايد آن را معقول و با قدرت و با استفاده از تجربه شكست خورده دوستان دوم خردادي به پيش برد!(علامت گوشت‌كوب از من است، اين شماره خردنامه همشهري كلا ديدني است)

لينك: اطلاعيه شوراي نگهبان قانون اساسي: شوراي نگهبان دغدغه‌اي جز اين ندارد كه تنها آن‌چه مردم خواسته‌اند از صندوق‌ها بيرون آمده و حاكم شود.

حق
تلويزيون جمهوري اسلامي مدام زيرنويس مي‌زند كه «انتخاب يك حق است.»
چيه؟ چرا اونجوري نگاه مي‌كني؟... ببند نيشت رو!

سه‌شنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۸۲

كارگزارانيزاسيون!
شهرداري و شوراي شهر تهران به قصد كارگزارانيزه كردن ائتلاف آبادگران سخت مشغول تبلبغات هستند. شوراي شهر هفته گذشته كارنامه ده ماهه كار خود را اعلام كرد (كارنامه يكساله يا شش ماهه يا حتي نه ماهه ديده بوديم ولي كارنامه ده ماهه چيز تازه‌اي است). شهرداري هم در اين دو سه روزه‏‏، سه اتوبان مهم شهري را افتتاح كرده است. منطقه 22 شهرداري هم اعلام كرده است كه تعداد زيادي طرح عمراني را افتتاح مي‌كند.
انتخابات مجلس پنجم خاطرتان هست؟ بخش بزرگي از موفقيت كارگزاران مديون كارهاي كرباسچي در شهرداري تهران ارزيابي مي‌شد.

اي ايران!
راديو دارد سرود اي ايران را با صداي بنان پخش مي‌كند. گمانم دفعه پنجاهمش باشد، امروز.
دم انتخابات است ديگر.

آقاي خاتمي! راست مي‌گويي، ديگر نشايد
بيانيه ديروز خاتمي در مورد انتخابات چنين آغاز مي‌شد: «ملت شريف ايران! سخن را به نام خداي عزيز با «بث الشكوي» عين القضات آغاز مي كنم كه: هر چه مينويسم پنداري دلم خوش نيست و بيشتر آنچه اين روزها نبشتم همه آن است كه يقين ندانم كه نبشتنش بهتر است از نانبشتنش.»
«بث الشكوي» يعني عرضه كردن شكايت. يعني خاتمي دارد شكايتش را به مردم عرضه مي‌كند. بخشي از نوشته عين القضات كه خاتمي بيانيه‌اش را با آن آغاز كرده است اين طور ادامه پيدا مي‌كند: «اي دوست! نه هر چه درست و صواب بُوَد،‌ روا بُوَد كه بگويند...و نبايد كه در بحري افكنم خود را كه ساحلش به ديد نبوَد. و چيزها نويسم بي خود كه چون واخود آيم بر آن پشيمان باشم و رنجور. اي دوست! مي‌ترسم-و جاي ترس است-از مكر سرنوشت...حقا و به حرمت دوستي كه نمي‌دانم اين كه مي‌نويسم راه سعادت است كه ميروم يا راه شقاوت؟ و حقا كه نمي‌دانم اين كه نبشتم طاعت است يا معصيت؟ كاشكي يكبارگي ناداني شدمي تا از خود خلاصي يافتمي!...چون احوال عاشقان نويسم نشايد، چون احوال عاقلان نويسم هم نشايد و هر چه نويسم هم نشايد و اگر هيچ ننويسم هم نشايد و اگر گويم نشايد و اگر خاموش گردم هم نشايد و اگر اين واگويم نشايد و اگر وانگويم هم نشايد...و اگر خاموش شوم هم نشايد!»

آقاي خاتمي! حقا كه ديگر هر كار كني نشايد كه «از دست دادن فرصت، اندوهي گلوگير است.»

آخوند مخفي!
محمد اشرفي اصفهاني (پسر اشرفي اصفهاني معروف) انگار نذر دارد در تمام دوره‌هاي انتخابات مجلس نامزد شود و رأي هم نياورد! او كه روحاني است اينبار هم نامزد نمايندگي تهران شده است. پوستري چاپ كرده كه در سراسر بلوار (يا بزرگراه) اشرفي اصفهاني به در و ديوار زده اند. بانمك اين است كه در اين پوستر عكس بزرگي از چهره او چاپ شده كه درست از بالاي پيشاني و بناگوش در برش رفته است، طوري كه عمامه‌اش معلوم نيست. روي پوستر هم نوشته است: دكتر محمد اشرفي اصفهاني. البته اگر دقت كنيد جلو سينه عبا و قبايش لو مي‌دهد كه روحاني است.
امروز هم ديدم در يك پارچه نوشته بسيار بزرگ چكاد آزاد انديشان كه در خيابان جردن، سر اسفنديار نصب شده است، در ميان اسامي نامزدها، اسم عباسي‌فرد معاون (يا سخنگوي) سابق قوه قضائيه هم بود منتهي روي كلمه حجت الاسلام پيش از اسمش يك تكه كوچك پارچه سفيد چسبانده بودند و روي آن عنوان «دكتر» نوشته بودند.
ظاهرا آخوند بودن ديگر مايه مباهات آقايان نيست.

یکشنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۸۲

از نتيجه انتخابات تهران خيلي تعجب نكنيد اگر...
گذشته از تمام شرايط عجيب و غريبي كه در اين دوره انتخابات مجلس به وجود آمد و آن را به كلي بي‌محتوي كرد و از ريخت انداخت‏، به نظر من چند نكته وجود دارد كه جماعت كمتر به آن توجه ميكنند.
1- پيش از اين بهترين وضعيت براي آقاي خامنه‌اي اين بود كه ميان دو جناح اصلي درون حاكميت نوعي توازن قدرت وجود داشته باشد تا در بزنگاه‌هاي بروز اختلاف كه طبيعتاً در مهمترين مسائل به وجود مي‌آمد، نقش تعيين كننده و به اصطلاح «فصل الخطاب» به او برسد. يكي از دلايل اين كه آقاي خامنه‌اي در اين چند سال بيشتر طرف محافظه‌كاران را مي‌گرفت (علاوه بر نزديك بودن ديدگاه‌هاي آنها با نظرات خودش) اين بود كه جناح محافظه‌كار براي حفظ سهمش از قدرت به حمايت او متكي بود. در واقع براي اين جناح تنها در بخش انتصابي حكومت سهم باقي مانده بود. اما در اين مرحله به نظر ميرسد آقاي خامنه‌اي قصد دارد جناح سومي را كه بيشتر به خودش و دفترش نزديك است وارد قدرت كند و به اين ترتيب اتكايش را به محافظه‌كاران سنت گرا و روحانيت سنتي قطع كند. ليست آبادگران كه به ليست رهبري معروف شده و گويا قرار است برنده اكثريت كرسي‌هاي مجلس آينده باشد، از همين نيروهاي سوم مرتبط با دفتر رهبري تشكيل شده است. اختلاف آبادگران با سران مؤتلفه بر سر قرار ندادن نام عسگراولادي، بادامچيان و آل اسحاق در فهرست انتخاباتي را هم در سايه همين بازي ميشود تفسير كرد. بنابراين بازنده پنهان انتخابات دوره هفتم مجلس در واقع جناح راست و محافظه‌كاران سنتي هستند.
2-در مورد نتيجه انتخابات تهران احتمالي وجود دارد كه از آن غفلت ميشود. جريان سوم نزديك به دفتر رهبري ممكن است دچار همان اشتباه محاسبه‌اي شده باشد كه اصلاح‌طلبان در انتخابات شوراي شهر دچار آن شدند. در آن انتخابات اصلاح‌طلبان در اين كه جناح مقابل بازنده قطعي انتخابات است ترديد نداشتند، بنابراين بي‌توجه به رقيب، اختلافات دروني خودشان را حل نشده باقي گذاشتند. نتيجه اين شد كه با وجود اكثريت داشتن قدر مطلق آراي اصلاح‌طلبان، حتي يكي از آنها هم وارد شورا نشد. در واقع آراي اصلاح‌طلبان ميان تعداد بسيار زيادي نامزد اصلاح‌طلب از گروه‌هاي مختلف تقسيم شد اما آراي جناح مقابل به طور منسجم به تنها ليست مورد قبول محافظه‌كاران رسيد.
اين بار ماجرا بر عكس شده است. محافظه‌كاران كه خود را بي‌رقيب مي‌دانند در تهران دست كم دو سه ليست مختلف داده‌اند ولي اصلاح‌طلبان مغلوب و تحقير شده، تنها يك ليست نيم بند داده‌اند. درست است كه اكثر مردم در انتخابات شركت نمي‌كنند ولي از ميان همان تعدادي كه شركت مي‌كنند اگر آراي منسجمي به ليست ائتلاف براي ايران يا ليست كروبي داده شود ممكن است نتيجه غافلگيركننده‌اي به دست آيد. هر چند به اين اصلاح‌طلبان ديگر هيچ اميدي نميتوان داشت!

جايزه world press براي عطا!
عطا طاهر كناره، رفيق و همكارم در روزنامه همشهري، برنده جايزه دوم
تك عكس خبري مسابقه بسيار بسيار معتبر عكاسي مطبوعاتي world press photo شده است. جايزه گرفتن در اين مسابقه روياي تمام عكاسان مطبوعاتي جهان است و چيزي هم رديف اسكار در سينما به حساب مي‌آيد. اين دومين باري است كه يك عكاس ايراني در اين مسابقه جايزه مي‌گيرد. اولين بار سيف الله صمديان در بخش زندگي روزمره جايزه را برده بود- سال‌ها پيش البته، در سال 1991. با عطا مصاحبه‌اي كرده‌ام كه روز سه‌شنبه در ايرانشهر چاپ مي‌شود.
پي‌نوشت: گفتگوي عطا روي سايت همشهري