چهارشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۴

سپاه، نظم، قانون

نهمين مقاله از مقالات ده‌گانه ميرزا محمدهادي شيرازي (وقايع‌نگار سفر ميرزا ابوالحسن‌خان ايلچي به سن‌پترزبورگ) در كتاب «دليل‌السفراء» به وضعيت ارتش و سپاهيان روسيه مي‌پردازد. به نوشته او «در آئين اين طايفه عزت و اعتبار سپاه اعم از سواره و پياده سالدات زياده از همه‌كس است. جميع بزرگان و اعيان ايشان احترامي كه از اهل قشون منظور مي‌دارند از ساير خلق نمي‌دارند و كمال حرمت به اهل سپاه مي‌نمايند و از اين جهت است كه بسياري از بزرگان و اكابر و اعيان و اشخاص صاحب‌دولت، اطفال خود را از زمان طفوليت لباس سپاهي پوشانيده و مبلغ‌ها اخراجات مي‌كنند و آنها را افسر سپاه و سالدات مي‌نمايند كه به مشق سپاهي مشغول مي‌گردند. به حد تكليف كه مي‌رسند حسب‌الوقوع از كار بيرون آمده‌اند و به خدمت و دعوا (جنگ) قيام مي‌نمايند».
سالدات
ميرزا در مورد شيوه سربازگيري آنها مي‌نويسد: «طريق گرفتن سالدات و سپاه از قديم‌الايام و حال در ميان ايشان به اين طريق متداول است كه از جميع ممالك محروسه هر از چندي كه ضرورت واقع مي‌شده يا مي‌شود، صد‌نفر-يك‌نفر، دويست‌نفر[-يك‌نفر]، كمتر يا بيشتر، هر وقت هر چه مقتضي بوده همچنان كه به ده‌نفر-يك‌نفر هم بسيار اوقات رسيده، مثل هنگام طغيان و دعوا با ناپليان (ناپلئون) كه [از هر] ده نفر يك نفر سالدات مي‌گرفتند. از جوانان قچّاقِ (قدرتمند) توانايِ كارآمد ملازم مي‌گيرند و آنها را دسته به دسته كرده و به مكان‌هاي وسيع كه به جهت تعليم و مشق كردن سالدات معين كرده‌اند، مي‌فرستند. جمعي معلم و افيسر به آنها مي‌گمارند، به همان لباس رعيتي خود آنها را مشق سالدات بودن يا سواري مي‌دهند. اخراجات از پادشاه است و اوقات كلي صرف آنها مي‌كنند تا اينكه به اندك وقتي آنچه بايست و شايست مي‌آموزند و مكمل مي‌شوند. آن‌وقت لباس از سركار پادشاه به جهت آنها مهيا مي‌سازند و آنها را مي‌پوشانند و مواجب و اخراجات و يراق و ساير ضروريات به جهت آنها معين نموده، مي‌دهند و آنها را به نحو ساير سپاه جوقه‌جوقه و دسته‌دسته كرده سرگرد و افيسرها به آنها تعيين مي‌نمايند و به خدمت مأمور مي‌سازند».
در مورد تعداد نفرات ارتش روسيه: «از قراري كه به كرات از بزرگان ايشان و ديگران استماع گرديده، حال به قدر يازده‌صدهزار (يك‌ميليون و يكصدهزار) قشون و سالدات و سپاه در اين طايفه به هم رسيده، لكن آنچه از خارج دستگير شده، هفتصد – هشتصدهزار سپاه بدون اغراق دارند و تقريباً به قدر دويست‌هزار از آن‌جمله، به همه جهت از هر گروه «سوار» مي‌باشند و پانصد – ششصد‌هزار سالدات پياده هستند كه در شهر پتربورغ و جميع سرحدات آنها مشغول خدمت مي‌باشند».
ضرورت نظام: «عمده مطلب اين است كه سپاه نظام داشتن در هر دولت بسيار لازم و خوب است و مواجب و رخوت (پوشاك) و اخراجات (هزينه‌ها) سالدات كه مستمر و برقرار است، به اين نهج (راه و روش) مي‌باشد كه سالي دوازه‌هزار دينار پول اروس... مواجب به هر يك مي‌دهند و اين وجه مختص اخراجات جزئي از مقوله حمام و صابون و دوختن پارگي چكمه و رخوت و خوردن گوشت گاو در بعضي اوقات و همچنين از اين مقوله مي‌باشد».
سيبري
ادامه مقاله نهم به شرح واحدهاي ويژه حفاظت از شخص پادشاه و كاخ سلطنتي و شيوه تقسيم‌بندي سپاهيان، لباس‌هاي آنان، قواعد و موضوعات مربوط به پرچم‌ها، رژه و توپخانه اختصاص دارد كه جزئيات مفصل و جالبي را شامل مي‌شود.
و اما مقاله آخر كه عمدتاً در مورد قوانين حقوقي و كيفري است، چنين آغاز مي‌شود: «نسق و ترجمان (مجازات‌هاي سخت و خشونت‌بار) و كشتن و زدن و بستن در ميان ايشان قاعده و قانون نيست. هرگاه كسي مرتكب قتل نفس بشود يا سرقت مالي بكند، كه اين هر دو مطلب ثابت و موجه شده باشد، اين طريق نسق مي‌نمايند كه جمعي هستند كه وقوف كامل از زدن تازيانه دارند، آنها را مي‌طلبند و چند نفر بزرگان كه به اين خدمت مأمورند، رفته و مي‌ايستند. آن شخص قاتل يا سارق را مي‌آورند و برهنه مي‌كنند و آن اشخاص از دو طرف ايستاده مي‌شوند و تازيانه‌ها در دست دارند. سيصد و يك تازيانه مي‌زنند. اگر در همان بين به درك واصل شد، شده است (!) و اگر برطرف نشد، دو پرده دماغ او را از هر دو طرف با گازانبر مي‌كنند و پيشاني او را به طريق كوبيدن خال داغ مي‌كنند و او را روانه ولايت سيبر (سيبري) مي‌نمايند. هرگاه از اهالي ممالك محروسه هركس، خواه بزرگان – خواه اوسط‌الناس – خواه مطلق عوام، مرتكب امري سواي قتل نفس و سرقت مال غير بشوند و آن امر خلاف قاعده و قانون آنها باشد و آن شخص مستحق تنبيه بوده باشد، بدون زدن تازيانه نيز او را روانه ولايت سيبر مي‌كنند و كيفيت آن ولايت و وضع بردن مقصرين از اين قرار است كه ولايتي است در سمت شمال مملكت روس... و نزديك به ظلمات واقع است و سردي هواي آنجا از حد تقرير و تحرير بيرون است... هر كس از اهالي مملكت ايشان كه مرتكب خلاف قانوني مي‌شود... در آنجا مي‌فرستند. اگر آدمي باشد كه اسم و رسمي داشته باشد، به قدر گذران ناني به او مي‌دهند و او را در آنجا نگاه مي‌دارند و اگر از عوام‌الناس است او را به معادن مي‌فرستند كه مشغول فعله‌گي و كار معدن شده باشند».

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی