آموزش، سياست، اقتصاد
ميرزا محمدهادي شيرازي (نويسنده كتاب «دليلالسفراء»، شرح سفر ميرزا ابوالحسنخان ايلچي به روسيه) در ششمين مقاله از مقالات دهگانه خود، علاوه بر آنچه در شماره گذشته خوانديد، اشارات جالبي به شيوه آموزش و تحصيل كودكان روس دارد. به نوشته او مردم روسيه نسبت به تحصيل فرزندان خود بسيار علاقهمند هستند و «اطفال ذكور و اناث، يكنفر در كوچه و بازار شهر بههم نميرسد كه بيشغل و بيعمل و بيجهت سروپا برهنه گردش كند و به هرزهگردي و ياوهگويي و تكدي عادت نمايد». چرا كه پسرها از هر طبقه اجتماعي، چه فقير و چه غني، از چهار پنج سالگي يا تحت تعليم قرار ميگيرند و يا به آموختن حرفهاي گمارده ميشوند و دختران نيز در خانه يا مدرسه آموزش ميبينند، «اين است كه كمتر دختري در ميان ايشان بههم ميرسد كه چند زبان نداند، خط و سواد و رقص و خواندن را نتواند و ساير كمالات نداشته باشد».
تاريخ
نويسنده همچنين اشاراتي روشنگر به علاقه مردم روسيه به خواندن و آموختن تاريخ دارد: «مجموع كتابها و تواريخ را چاپ ميكنند، يعني قالب ميزنند و به قيمت نازل همه كس ميخرند و ميخوانند و ميآموزند؛ نه به طريق ايران است كه يك جلد كتاب يا كلامالله مجيد به پنج تومان، ده تومان، كمتر بيشتر بايد خريد. در هر خانه فقير اين طايفه، يكصد، دويست، سيصد، پانصد، [يا] هزار جلد كتاب و تواريخ چاپ كرده دارند و دائم مرور ميكنند. اين است كه اطفال و دختران آنها آگاهي از همه عالم و دنيا دارند و ميدانند هر ولايت كجاست و آئين هرجا چه قسم است».
آخرين بخش مقاله ششم نيز به تشريح وضعيت حملونقل شهري با استفاده از انواع گاري، كالسكه، درشكه و سورتمه و همچنين اوضاع بازارها اختصاص دارد.
اما مقاله هفتم «در آئين پادشاهي و ملزومات آن و وضع كانسل و سنتور و وزراء و منصب و مرتبهاي كه به جهت اهل سپاه و غيره قرارداد نمودهاند» عنوان دارد. ميرزا «كانسل» را چنين تعريف كرده است: «دوازده نفر از بزرگان و دانشمندان و اشخاصي كه اعتماد و اعتقاد كلي بر افكار و اطوار ايشان باشد از دولت تعيين هستند و مواجب و نشانها از دولت دارند كه هرگاه امري از هر مقوله روي دهد، خواه در باب جنگ و منازعه، خواه در باب ساير امورات كلي، آنها را خبر ميدهند كه چه بايد كرد. ايشان همگي جاها و مكانهاي معين دارند. رفته نشسته فكر و مشاوره با يكديگر مينمايند، اگر رأي همگي در آن باب به يك رأي قرار گرفت، با يكديگر آمده به پادشاه اظهار مينمايند و از آن قرار عمل ميكنند و اگر رأي آنها مخالفت دارد، ملاحظه مينمايند كه چند نفر قسم ديگر و چند نفر مخالف آنها گفتگو مينمايند، هر سمت كه بيشتر باشند آن را قبول كرده عمل مينمايند. اما پادشاه در هر حال از اين فقرات قادر به تغيير و تبديل هست. اگر خواهد جرح و تعديلي نمايد، مينمايد».
از جمله وظايف و كارهاي اين «كانسل» مشاركت در انتخاب پادشاه تازه و ترتيب دادن آئين و مراسم تاجگذاري است، اما «هرگاه چندي بگذرد و پادشاه از قاعده و قانون تجاوز تجاوز كند و با مردم به خلاف قانون رفتار نمايد... بزرگان و كانسل نزد يكديگر جمع شده، مشاوره مينمايند و در خفيه رفته و او را ميكشند و همان ساعت از كسان او مثل پسر يا برادر يا زن يا مادر، هر يك را شايسته بدانند و بعد از پادشاه آن كس قابل سلطنت باشد، نوشته از او ميگيرند و او را باز قسم ميدهند (كه مطابق قانون و قاعده و رسوم كهن رفتار كند) و به تخت سلطنت مينشانند».
اسكناس
ميرزا در اين مقاله ساختار دولت و نام و وظيفه تعدادي از وزارتخانهها، درجات و نشانهاي نظامي و دولتي و اهميت هر يك و قواعد ورود به خدمت و كنارهگيري از آن را شرحداده و سپس به سراغ مقاله هشتم «در بيان مداخل و رواج كاغذ چاپ كه اسكناس ميگويند و...» رفته است. او در ابتداي اين فصل چنين نوشته است: «مداخل و منافع دولت روس از قراري كه مشخص شده، سابق بر اين اينقدرها نبوده و حال ساليانه به سيوپنج كرور (17و نيم ميليون) وجه ايران، بلكه قدري متجاوز رسيده است و اين مداخل مذكور از ماليات و متوجهات و مقاطعهي ولايات و سريگرفتن از جميع رعايا... و جمع وجوهات گمركخانهها و بنادر» و عوارض خريد و فروش املاك تأمين ميشود. علاوه بر اين بازار «عرق و نمك» و بعضي اقلام ديگر در انحصار پادشاه (دولت؟) است كه عوايد آن به خزانه تعلق دارد.
توصيف مشروحي از شيوههاي داد و ستد، اوراق بهادار (سفته و...) نظام مالي و تجاري، اسكناس و بانك موضوعات ديگر مقاله هشتم را تشكيل ميدهد. ميرزا اسكناس را چنين معرفي ميكند: «خانه بسيار بزرگ و وسيعي ساختهاند و در آنجا عمله و سركار و مستحفظ و اسباب بسيار دارد. كاغذ بسيار نازكي را به طريق ضرابخانه كه وجه سكه ميكنند، در آنجا مينويسند و نقش ميكنند و چاپ ميزنند... و اين كاغذ در ممالك ايشان از وجه نقد بهتر است و معتبرتر است؛ اما در غير ممالك ايشان به هيچوجه اعتباري ندارد، همچنانكه در تفليس چندان رواجي ندارد».
نكته قابل توجه ديگري كه در اين مقاله مورد اشاره ميرزا قرار گرفته است اين است كه برادران و بستگان پادشاه همگي در قشون مشغول هستند و هرگز به حكومت ولايات و امارات گمارده نميشوند، چنانكه در ايران عصر قاجار متداول بوده است.
ميرزا محمدهادي شيرازي (نويسنده كتاب «دليلالسفراء»، شرح سفر ميرزا ابوالحسنخان ايلچي به روسيه) در ششمين مقاله از مقالات دهگانه خود، علاوه بر آنچه در شماره گذشته خوانديد، اشارات جالبي به شيوه آموزش و تحصيل كودكان روس دارد. به نوشته او مردم روسيه نسبت به تحصيل فرزندان خود بسيار علاقهمند هستند و «اطفال ذكور و اناث، يكنفر در كوچه و بازار شهر بههم نميرسد كه بيشغل و بيعمل و بيجهت سروپا برهنه گردش كند و به هرزهگردي و ياوهگويي و تكدي عادت نمايد». چرا كه پسرها از هر طبقه اجتماعي، چه فقير و چه غني، از چهار پنج سالگي يا تحت تعليم قرار ميگيرند و يا به آموختن حرفهاي گمارده ميشوند و دختران نيز در خانه يا مدرسه آموزش ميبينند، «اين است كه كمتر دختري در ميان ايشان بههم ميرسد كه چند زبان نداند، خط و سواد و رقص و خواندن را نتواند و ساير كمالات نداشته باشد».
تاريخ
نويسنده همچنين اشاراتي روشنگر به علاقه مردم روسيه به خواندن و آموختن تاريخ دارد: «مجموع كتابها و تواريخ را چاپ ميكنند، يعني قالب ميزنند و به قيمت نازل همه كس ميخرند و ميخوانند و ميآموزند؛ نه به طريق ايران است كه يك جلد كتاب يا كلامالله مجيد به پنج تومان، ده تومان، كمتر بيشتر بايد خريد. در هر خانه فقير اين طايفه، يكصد، دويست، سيصد، پانصد، [يا] هزار جلد كتاب و تواريخ چاپ كرده دارند و دائم مرور ميكنند. اين است كه اطفال و دختران آنها آگاهي از همه عالم و دنيا دارند و ميدانند هر ولايت كجاست و آئين هرجا چه قسم است».
آخرين بخش مقاله ششم نيز به تشريح وضعيت حملونقل شهري با استفاده از انواع گاري، كالسكه، درشكه و سورتمه و همچنين اوضاع بازارها اختصاص دارد.
اما مقاله هفتم «در آئين پادشاهي و ملزومات آن و وضع كانسل و سنتور و وزراء و منصب و مرتبهاي كه به جهت اهل سپاه و غيره قرارداد نمودهاند» عنوان دارد. ميرزا «كانسل» را چنين تعريف كرده است: «دوازده نفر از بزرگان و دانشمندان و اشخاصي كه اعتماد و اعتقاد كلي بر افكار و اطوار ايشان باشد از دولت تعيين هستند و مواجب و نشانها از دولت دارند كه هرگاه امري از هر مقوله روي دهد، خواه در باب جنگ و منازعه، خواه در باب ساير امورات كلي، آنها را خبر ميدهند كه چه بايد كرد. ايشان همگي جاها و مكانهاي معين دارند. رفته نشسته فكر و مشاوره با يكديگر مينمايند، اگر رأي همگي در آن باب به يك رأي قرار گرفت، با يكديگر آمده به پادشاه اظهار مينمايند و از آن قرار عمل ميكنند و اگر رأي آنها مخالفت دارد، ملاحظه مينمايند كه چند نفر قسم ديگر و چند نفر مخالف آنها گفتگو مينمايند، هر سمت كه بيشتر باشند آن را قبول كرده عمل مينمايند. اما پادشاه در هر حال از اين فقرات قادر به تغيير و تبديل هست. اگر خواهد جرح و تعديلي نمايد، مينمايد».
از جمله وظايف و كارهاي اين «كانسل» مشاركت در انتخاب پادشاه تازه و ترتيب دادن آئين و مراسم تاجگذاري است، اما «هرگاه چندي بگذرد و پادشاه از قاعده و قانون تجاوز تجاوز كند و با مردم به خلاف قانون رفتار نمايد... بزرگان و كانسل نزد يكديگر جمع شده، مشاوره مينمايند و در خفيه رفته و او را ميكشند و همان ساعت از كسان او مثل پسر يا برادر يا زن يا مادر، هر يك را شايسته بدانند و بعد از پادشاه آن كس قابل سلطنت باشد، نوشته از او ميگيرند و او را باز قسم ميدهند (كه مطابق قانون و قاعده و رسوم كهن رفتار كند) و به تخت سلطنت مينشانند».
اسكناس
ميرزا در اين مقاله ساختار دولت و نام و وظيفه تعدادي از وزارتخانهها، درجات و نشانهاي نظامي و دولتي و اهميت هر يك و قواعد ورود به خدمت و كنارهگيري از آن را شرحداده و سپس به سراغ مقاله هشتم «در بيان مداخل و رواج كاغذ چاپ كه اسكناس ميگويند و...» رفته است. او در ابتداي اين فصل چنين نوشته است: «مداخل و منافع دولت روس از قراري كه مشخص شده، سابق بر اين اينقدرها نبوده و حال ساليانه به سيوپنج كرور (17و نيم ميليون) وجه ايران، بلكه قدري متجاوز رسيده است و اين مداخل مذكور از ماليات و متوجهات و مقاطعهي ولايات و سريگرفتن از جميع رعايا... و جمع وجوهات گمركخانهها و بنادر» و عوارض خريد و فروش املاك تأمين ميشود. علاوه بر اين بازار «عرق و نمك» و بعضي اقلام ديگر در انحصار پادشاه (دولت؟) است كه عوايد آن به خزانه تعلق دارد.
توصيف مشروحي از شيوههاي داد و ستد، اوراق بهادار (سفته و...) نظام مالي و تجاري، اسكناس و بانك موضوعات ديگر مقاله هشتم را تشكيل ميدهد. ميرزا اسكناس را چنين معرفي ميكند: «خانه بسيار بزرگ و وسيعي ساختهاند و در آنجا عمله و سركار و مستحفظ و اسباب بسيار دارد. كاغذ بسيار نازكي را به طريق ضرابخانه كه وجه سكه ميكنند، در آنجا مينويسند و نقش ميكنند و چاپ ميزنند... و اين كاغذ در ممالك ايشان از وجه نقد بهتر است و معتبرتر است؛ اما در غير ممالك ايشان به هيچوجه اعتباري ندارد، همچنانكه در تفليس چندان رواجي ندارد».
نكته قابل توجه ديگري كه در اين مقاله مورد اشاره ميرزا قرار گرفته است اين است كه برادران و بستگان پادشاه همگي در قشون مشغول هستند و هرگز به حكومت ولايات و امارات گمارده نميشوند، چنانكه در ايران عصر قاجار متداول بوده است.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی