جمعه، آذر ۰۶، ۱۳۸۸

تدبیر خود کرده؛ بحران سیاسی داخلی و آچمز هسته‌ای ایران

بی بی سی: با توجه به حوادث چند روز اخیر، به نظر می رسد که ایران در مناقشه هسته ای با غرب در وضعیتی بسیار دشوار گرفتار آمده است: مذاکره در مورد مبادله سوخت هسته ای بی نتیجه رها شده، مدیرکل آژانس گفته است که تحقیقات در مورد فعالیت های اتمی ایران به بن بست رسیده و شورای حکام آژانس هم پس از ۴ سال علیه ایران قطعنامه صادر کرده است.

همه این ها در حالی است که حدود ۵ یا ۶ هفته پیش فضای خوشبینی بر مذاکرات هسته ای ایران حاکم شده بود.

این خوشبینی از آنجا آغاز شد که کمتر از یک هفته پس از آشکار شدن وجود یک مرکز در حال ساخت غنی سازی اورانیوم در نزدیکی قم و هشدار جدی سران قدرت های غربی به ایران، محمود احمدی نژاد از آمادگی کشورش برای ارسال ذخیره اورانیوم ۳.۵ درصد به خارج برای تبدیل به سوخت قابل استفاده در رآکتور تحقیقاتی تهران سخن گفت.

یک روز پس از سخنان آقای احمدی نژاد، سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران هم در ژنو با نمایندگان کشورهای ۱+۵ دیدار و ظاهرا بر این آمادگی تأکید کرد.

آقای جلیلی پس از مذاکرات ژنو در پاسخ به خبرنگارانی که از "تن دادن" ایران به مبادله سوخت می پرسیدند، تأکید کرد که این مسئله اساسا پیشنهاد ایران بوده است، نه تحمیل طرف مقابل.

حتی هنگامی که مذاکرات نمایندگان ایران، آمریکا، روسیه و فرانسه در اواخر مهرماه در مورد جزئیات فنی مبادله سوخت به دشواری برخورد، مشکل، مخالفت ایران با دخالت فرانسه در ماجرا بود –نه اصل مبادله- که آن مشکل هم به سرعت برطرف شد.

چنین بود که محمد برادعی، مدیرکل آژانس، هنگامی که محتوای مذاکرات را در پیشنهادی تنظیم کرد و به طرفین ارائه داد، گفت که انتظار دارد مقامات ایران تا دو روز بعد به آن پاسخ دهند.

همه نشانه ها از این حکایت داشت که ایران سرانجام راهی یافته است تا با فرستادن ذخیره اورانیوم خود به خارج از کشور برای تبدیل به میله سوخت، بدون اینکه غنی سازی را متوقف کند یا امتیاز دیگری به طرف مقابل بدهد، از میزان نگرانی ها در مورد فعالیت های هسته خود بکاهد و فضا را به نفع خود تلطیف کند.

اما روزی که آقای برادعی منتظر پاسخ ایران بود گذشت و ایران به پیشنهاد او پاسخ نداد. شاید مقامات ایران می خواستند نشان دهند که هیچ ضرب الاجلی را نخواهند پذیرفت و این تأخیر، تنها یک نمایش قدرت بود.

ولی روز بعد، علی لاریجانی که از جمله منتقدان اصلی دولت آقای احمدی نژاد در میان سیاستمداران جناح اصولگرا است، به تندی به پیشنهاد آقای برادعی تاخت و آن را یک "فریب" خواند.

ضربه کاری تر را میرحسین موسوی، یکی از رهبران مخالفان دولت ایران، چهار روز بعد وارد کرد و گفت که توافق های ژنو "مایه حیرت" است و اگر اجرا شود "نتیجه زحمات هزاران دانشمند ایرانی" را به هدر می دهد.

این مخالفت، در شعارهای مخالفان در تجمع های اعتراضی روز ۱۳ آبان هم بازتاب یافت، آنجا که تظاهرکنندگان با متهم کردن آقای احمدی نژاد به "دروغ گویی"، به طعنه از او می پرسیدند: "حق مسلمت کو"؟

و اینجا بود که به نظر می رسید یکی از پیش بینی های مخالفان دولت و معترضان به انتخابات، دردسر ساز شده است؛ آنها گفته بودند که دولت برآمده از این انتخابات "ضعیف" است و به دلیل همین ضعف، در مقابل "بیگانگان" امتیاز خواهد داد.

به این ترتیب ظاهرا دولت ایران در شرایطی گرفتار آمده است که هر راهی را برگزیند، زیان خواهد کرد: اگر آنچه را ابتدا خود پیشنهاد کرده قبول کند و به خروج ذخیره اورانیوم ۳.۵ درصدی خود تن دهد، به "عقب نشینی در مقابل بیگانگان" متهم می شود و باید طعنه "حق مسلمت کو" را بشنود؛ اما اگر این پیشنهاد را رد کند و به غنی سازی اورانیوم ادامه دهد، باید خود را برای مواجهه با فشارها و تحریم های بیشتر آماده کند.

مقامات ایران مدام می گویند که تحریم ها بر شرایط این کشور اثری ندارد و تحمل آن برایشان آسان است، اما بسیاری از کارشناسان عقیده دارند که وضعیت امروز اقتصاد ایران، بدون تحریم های سختگیرانه تر هم به قدر کافی شکننده است و تحریم های بیشتر می تواند عواقبی غیر قابل پیش بینی برای حکومت ایران داشته باشد.

روزی بود که آقای احمدی نژاد و نزدیکانش با تأکید پر حرارت بر "حق مسلم" ایران برای توسعه برنامه هسته ای خود، رقیبان سیاسی خود را به سستی و ذلت پذیری در این زمینه متهم می کردند؛ اکنون آیا خواهند توانست راه سومی برای خروج از بن بست موجود پیدا کنند، یا سرزنش هایی که قبلا به رقیبان کرده اند دست و پای خودشان را می بندد؟

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی