نخستين شماره مجلهي معروف «كاوه» (كه در زمان جنگ جهاني اول توسط عدهاي از ايرانيان در برلين بيرون ميآمد) روز چهارم بهمن 1294 انتشار يافت. روشنفكران برجستهاي چون سيد حسن تقيزاده، محمدعلي جمالزاده، علّامه محمد قزويني، محمدعلي فروغي (ذكاءالملك) و پرفسور ادوارد براون (شرقشناس شهير انگليسي) در «كاوه» مطلب مينوشتند. اين عده در «كميته ملّيون ايراني در برلن» گردهم آمده بودند و هدف اوليهشان حمايت از آلمان و عثماني در برابر روس و انگليس در جنگ بود. روشنفكران ايراني در آن هنگام (مانند روشنفكران ساير ملل خاورميانه) اميدوار بودند بتوانند به كمك آلمان كشور خود را از سلطه دولتهاي روسيه و بريتانيا برهانند. بنابراين آنها نيز مانند علماي شيعه در عراق (و همگام با افكار عمومي مردم ايران) به آلمان گرايش داشتند و پيشنهاد همكاري آلمانيها را پذيرفتند. مهمترين هدف «كميته ملّيون ايراني در برلن» جنگ تبليغاتي و افشاي «جنايتهاي روس و انگليس» در ايران بود. «كاوه» نيز در 35 شماره نخست خود كه با حمايت مالي دولت آلمان و پيش از پايان جنگ منتشر شد، بيش از هر چيز همين هدف را دنبال ميكرد.
گرايش به آلمان
چهره اصلي كميته ملّيون ايراني و مجلهي «كاوه» سيدحسن تقيزاده بود. او به هنگام آغاز جنگ جهاني اول در ايالات متحده آمريكا در تبعيد به سر ميبرد. تقيزاده كه به هنگام جنبش مشروطه از مشروطهخواهان فعال تبريز بود، به نمايندگي از همشهريانش به نخستين دوره مجلس شوراي ملّي راه يافته بود. او پس از ماجراي به توپ بستن مجلس توسط محمدعليشاه به سفارت بريتانيا پناه برد و مدتي بعد از كشور خارج شد. در دوره تبعيد با پرفسور ادوارد براون آشنا شد و مدتي همراه او در اروپا به طرفداري از مشروطيت ايران به فعاليت پرداخت. سپس در دوران مقاومت تبريز عليه استبداد صغير به آنجا بازگشت و پس از استقرار مجدّد مشروطه، به نمايندگي دوره دوّم مجلس انتخاب شد. اين دوره مجلس شوراي ملّي به عرصه كشمكش دو حزب دمكرات و اعتداليون بدل گشت. تقيزاده كه از رهبران برجسته دمكراتها بود، پس از قتل سيدعبدالله بهبهاني، به ظنّ دست داشتن در ترور او از مجلس اخراج و از كشور تبعيد شد. او در اين دورهي تبعيد، ابتدا به استانبول و سپس به لندن و پاريس و سرانجام به ايالات متحده رفت، امّا با آغاز جنگ جهاني اوّل به دعوت دولت آلمان راهي برلين شد و «كميته ملّيون ايراني» را تشكيل داد. تقيزاده در توصيف احساسات ايرانيان در آن دوره گفته است: «ما خيلي طرفدار آلمان و بر ضد روس و انگليس بوديم... شوق زيادي به آلمان داشتيم. ايرانيان آلمان را مثل حضرت داوود ميدانستند كه آمده آنها را نجات دهد.» («زندگي طوفاني» خاطرات سيدحسن تقيزاده)
در چنين شرايطي پيداست مجلهي «كاوه» در دوران جنگ چه رويكردي داشت. مضمون اساسي اين دوره مجلهي «كاوه» كه 35 شماره را شامل شد، افشاي جنايتهاي بريتانيا و روسيه، تبليغ پيروزيهاي آلمان و عثماني، ترويج پيشرفتهاي اجتماعي آلمان و انتشار اظهارنظرهاي مختلف، از جمله فتاوي علماي نجف در حمايت از آلمان و عثماني بود. چنانكه دكتر عباس ميلاني در مقالهاي در كتاب «تجدّد و تجدّد ستيزي در ايران» نوشته است، «گردانندگان «كاوه» در اين دوران، گاه در كار تجليل از دولت آلمان راه افراط ميپيمودند و مثلاً كار را به جايي رساندند كه امپراتور آلمان را «دوست بلندجايگاه و پشتيبان عالم اسلام» خواندند و او را منجي و مسيحي دانستند كه ستارهي نجات «سرزمين كهن كورش» و «مظهر عظمت و فرزانگي» آن ديار است.»
پس از جنگ
اما با پايان جنگ و شكست آلمان و عثماني، دوران ديگري از فعاليت مجله آغاز شد كه«كاوه» را به يكي از درخشانترين نشريات تاريخ مطبوعات ايران بدل كرده است. مجلهي «كاوه» تمركز خود را در دورهي جديد بر انتشار مقالات علمي، ادبي و تاريخي گذاشت و هدف خود را «خدمت به حفظ مليّت و وحدت ملّي ايران»، «مجاهدت در پاكيزگي و حفظ زبان و ادبيات فارسي»، «تقويت بازارهاي داخلي و خارجي» براي آثار ادبي ايران، «ترويج تمدن اروپايي» و «جهاد بر ضد تعصب» اعلام كرد. داستان معروف «يكي بود يكي نبود» جمالزاده كه نخستين داستان مدرن فارسي شناخته ميشود، به ضميمه «كاوه» منتشر شد. همچنين «گنج شايگان» و «تاريخ روابط ايران و روس» كه جمالزاده اولّي را با شيوه علمي جديد به بررسي اوضاع اقتصادي ايران اختصاص داد (و گويا نخستين نمونه بررسي علمي اقتصاد ايران است) و دومّي را به تاريخ روابط كشورمان با همسايه شمالي، ضميمه كاوه بود. نخستين بررسيهاي جديد و درخشان در مورد شاهنامه و فردوسي نيز به قلم سيدحسن تقيزاده در كاوه انتشار يافت. پارهاي از مهمترين آثار علّامه محمد قزويني در دوره دوم «كاوه» چاپ شد. اين مجله براي نخستين بار شيوه علمي شطرنج را معرفي و ترويج كرد. «كاوه» همچنين نخستين نشريه فارسي زبان بود كه شيوه «اشتراك» را به خوانندگانش پيشنهاد كرد.
اما از همه اينها مهمتر، نقش «كاوه» در ترويج تجدّد و نگاه مدرن به پديدههاي جهان بود. ميلاني در مقاله خود (مجلهي كاوه و مسئلهي تجدّد) نمونههاي جالبي از مقالات كاوه نقل كرده كه در آن مقايسهاي مصداقي و روشنگر ميان نگاه مدرن غربي و نگاه سنّتي شرقي صورت گرفته است. مثلاً نشان داده شده است در جايي كه شرقيها رود نيل را رودي ميدانند كه از زير ديوار بهشت سرچشمه ميگيرد و به گنبدي طلايي ميريزد، غربيها نيل را رودي ميشناسند كه 6397 متر طول دارد، در مصر جاري است و به درياي مديترانه ميريزد. حتّي نخستين اشارات به ضرورت بازخواني بنيانهاي ديني اسلام و آنچه بعدها به «روشنفكري ديني» تعبير شد، در «كاوه» ديده ميشود.
در ميان همه آنچه «كاوه» منتشر كرد امّا، جملهاي از سيدحسن تقيزاده بيش از همه شهرت يافته است كه از سر افراط نوشت: «ايران بايد ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگيمآب شود و بس». گويا نقلكنندگان مكرّر اين عبارت، مشي «كاوه» را كه يكسره متفاوت با اين تلقي بود، ناديده گرفتهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر