دوشنبه، دی ۰۷، ۱۳۸۸
جنبشی 'زنانه' که 'مردانه' می شود
آقای توکلی در جریان اعتراضات روز دانشجو در دانشگاه امیرکبیر بازداشت شده بود و رسانه های حکومتی ایران، ظاهرا به قصد تحقیر او، عکس هایش را با حجاب زنانه منتشر کرده بودند.
حمایت تصویری مردان روسری به سر از آقای توکلی، به عقیده بسیاری از ناظران نشان می داد که نسلی تازه از مردان ایرانی آماده عبور دادن جامعه از مرزهای مردسالاری هستند.
جنبش اعتراضی ایران نیز که در جریان حوادث پس از انتخابات متولد شد، به گفته بسیاری از صاحبنظران خویی زنانه داشت، به این معنی که مسالمت جو بود و از خشونت پرهیز می کرد.
شاید بتوان رویارویی جنبش موسوم به جنبش سبز را با حکومت جمهوری اسلامی، مواجهه "خوی زنانه" جامعه ایران با "خوی مردانه" آن دانست که اقتدارطلب و پرخاشجو است.
اما حوادث روز عاشورا در تهران، این چشم انداز را تا حدودی تغییر داد.
به نظر می رسد که در حوادث این روز، برای نخستین بار میزانی از خشونت از سوی معترضان به کار گرفته شد که بسیاری از فعالان سیاسی نزدیک به جنبش اعتراضی را نگران کرده است.
با این حال، در تصاویر و ویدیوهایی که از حوادث این روز منتشر شد، هنوز مقاومت "خوی زنانه" گروهی از معترضان در مقابل خشونت گروه دیگر، به وضوح دیده می شود.
یکی از این تصاویر چندین مأموران پلیس ضد شورش ایران را نشان می دهد که در گوشه ای گرفتار آمده اند و گروهی از معترضان قصد کتک زدن آنها را دارند، اما گروهی دیگر، که حضور زنان در میانشان پررنگ تر است، می کوشند از خشونت جلوگیری کنند.
در تصویری دیگر، همین زنان یک مأمور پلیس ضد شورش را مادرانه در آغوش گرفته اند تا جلوی آسیب رسیدن به او از سوی معترضان خشمگین را بگیرند.
در سوی دیگر ماجرا هم خشونت، شاید حتی بیش از گذشته، اعمال شده بود، به طوری که حتی مشاهدات شاهدان عینی و برخی گزارش ها از زیرگرفتن عمدی معترضان با اتومبیل حکایت داشت.
به عقیده گروهی از ناظران سیاسی، کانون هایی در حکومت ایران وجود دارد که از روی آوردن معترضان به خشونت خوشحال می شوند، چون این امر، توجیه لازم برای سرکوب شدیدتر را برای حکومت فراهم می کند.
برخی دیگر از ناظران می گویند که معترضان، پس از ماه ها تحمل فشار، به تدریج به این نتیجه رسیده اند که اعمال خشونت از سوی آنها برای تغییر دادن وضع موجود و خارج کردن آن از بن بست اجتناب ناپذیر است.
اما اگر چنین شود، جنبش اعتراضی ایران خوی زنانه خود را از دست خواهد داد و لاجرم رهبران و بخش قابل توجهی از هوادارانش از آن دور خواهند شد.
اعمال خشونت های بیشتر از سوی حکومت هم بدون تردید شکاف هایی تازه در بدنه آن ایجاد خواهد کرد و به ریزش های بیشتر خواهد انجامید.
به نظر می رسد نقطه ای که جامعه ایران اکنون در آن ایستاده، نقطه ای تعیین کننده است که انتخابی حساس را اجتناب ناپذیر می کند؛ در روزها و هفته های آینده معلوم خواهد شد که آیا این جامعه خوی زنانه خود را به رسمیت می شناسد، یا خوی مردانه آن، بر هر دو سوی مناقشه غلبه می کند.
دوشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۸
خاطره ای از حمله به حسینیه و بیت آیت الله منتظری
روز 28 آبان بود و جمعی از طلاب در صحن جمع شده بودند و علیه "ضد ولایت فقیه" و "شیخ مطرود" شعار می دادند. بعد از آن که جمعیت به اصطلاح "گرم" شد، از صحن خارج شدند و راه بیت آقای منتظری را در پیش گرفتند. همراهشان رفتم؛ در واقع برای اینکه داشتم عکس می گرفتم من جلوتر از آنها می رفتم. درست به خاطر ندارم که عکاس دیگری هم همراه بود یا نه.
بیت آقای منتظری و حسینیه محل درس و سخنرانی ایشان دو طرف یک کوچه، رو به روی هم و نبش خیابان بود. مأموران امنیتی حاضر بودند و یکی دو بار از من پرسیدند که کی هستم و چه می کنم، کارت خبرنگاری را که دیدند، نمی دانم چرا مرا به حال خود گذاشتند، این رفتار همان روزها هم امر غریبی بود! تمام صحنه حمله به بیت و حسینیه را از نبش خیابان تماشا و عکاسی کردم.
خشونت و سنگینی فضا چنان بود که جرأت جلوتر رفتن نداشتم. بیشتر غوغا در حسینیه بود، اما من نگاهم به بیت بود. می دانستم که آقای منتظری در بیت است. بعدا شنیدم که به ایشان توصیه کرده اند که خانه را ترک کند، اما مقاومت کرده بود و گفته بود "اگر می خواهند مرا بکشند، همینجا بکشند". گویا احتمال داده بود که توطئه ای در کار باشد و در صورت خروج از خانه، ایشان را بکشند و بعد هم بگویند جمعیت خشمگین این کار را کرده است؛ راستش با توجه به فضایی که آنجا حاکم بود، این احتمال کاملا وجود داشت.
صحنه پاره کردن کتاب های حسینیه را که احتمالا رساله های عملیه آقای منتظری بود به یاد دارم. از پراکنده شدن تکه پاره های آنها در آسمان عکس هایی گرفته ام که قاعدتا باید در آرشیو همشهری موجود باشد (خبر روز بعد همشهری). بعدا گفته شد چند جلدی هم قرآن در آن میان آسیب دیده است.
پس از آن بود که سپاه، ابتدا به بهانه حفظ امنیت و بعد هم به عنوان "حصر خانگی"، جلوی در بیت اطاقکی درست کرد و تا چند سال آنجا ماندگار شد.
آقای منتظری در آن سخنرانی به تندی از جواب دادن به استفتائات توسط آقای خامنه ای انتقاد کرده بود و گفته بود که ایشان صلاحیت مرجعیت ندارد. البته در مورد صلاحیت ایشان برای رهبری، شیوه حکومت کردن ایشان و "دولتی شدن مرجعیت" هم حرف های تندی زده بود.
آقای خامنه ای چند روز بعد در یک سخنرانی گفت: "عزيزان من! ما در شناختن دشمن، دچار اشتباه نخواهيم شد؛ اين را دشمن بداند! خيال نكند كه اگر آمدند و چند نفر آدم سادهلوح و معمّم را وادار كردند كه حرفى بزنند، ما اشتباه مىكنيم و خيال مىكنيم كه دشمن ما اينها هستند! اينها كسى نيستند! دشمن، خود را پشت پرده پنهان مىكند. دشمن كه جلو نمىآيد و خود را نشان نمىدهد. دشمن سعى مىكند شناخته نشود! آن كسى كه سينه سپر مىكند و به خيال خود جلو مىآيد، يك عامل است؛ ممكن است خودش هم نداند عامل است!
امام بزرگوار، مكرّر مىفرمود كه گاهى دشمن با ده واسطه، يك نفر را تحريك مىكند كه حرفى بگويد، يا كارى را انجام دهد! اگر شما بخواهيد دشمن را بشناسيد، بايد ده واسطه را طى كنيد و برويد. دشمن انقلاب در ايران - يعنى ايادى استكبار جهانى - راحت مىتوانند ده واسطه پيدا كنند و خودشان را در حوزه قم، به بيچارهاى برسانند و او را به حرفى، به گفتهاى و به يك موضعگيرىِ غلط و ناشيانه وادار كنند! آنقدر در كشور، ورشكستگان سياسى، ضربت خوردههاى از انقلاب، تودهنى خوردههاى از همين بسيج، ضربت خوردههاى از دادگاههاى انقلاب، ساواكيهاى قديم و كسانى كه اميدشان به اين بود كه نظام مزدور گذشته ظالم بماند و آنها از آن استفاده كنند و محروم ماندند، هستند كه واسطه بشوند تا آن ده واسطه را درست كنند و خبر غلط و حرف دروغى را به فلان آدم بيچاره و مفلوك بدهند و او خيال كند كه اوضاع و احوال به صورتى است كه بايد حالا حرفى زد؛ خودش و ديگران و زن و بچه خود را به بلا بيندازد!"
اکنون آقای منتظری درگذشته است. آقای خامنه ای پیام تسلیت محترمانه ای برای ایشان صادر کرده و دستور داده است که اجازه دفن او را در صحن حرم حضرت معصومه، همانجا که "طلاب و فضلا" علیه او شعار می دادند، بدهند. حتی کیهان هم که همیشه از آقای منتظری با عنوان "شیخ ساده لوح" یاد می کرد، خبری محترمانه از درگذشت او منتشر کرده است. آیا این روحیه ایرانی است که با مردن کسی، دشمنی را کنار می گذارد؟ آیا نگرانی از واکنش هواداران آقای منتظری و هواداران جنبش اعتراضی ایران است که لحن ها را تغییر داده است؟ یا گذر زمان درمان زخم های ناسور بوده است؟
پنجشنبه، آذر ۲۶، ۱۳۸۸
گفتگو با عبدالله شهبازی در مورد آینده بحران سیاسی ایران
در مورد این فضا، نقش آیت الله علی خامنه ای در آن، ماهیت کانون هایی که گفته می شود این حملات را سازماندهی می کنند و احتمالات آینده، با عبدالله شهبازی، مورخ و تحلیلگر سیاسی در ایران گفت و گو کرده ایم.
آقای شهبازی به دلیل فعالیت ها و اعتقادات گذشته و حالش و آنچه در سال های اخیر علیه برخی از قدرتمندترین چهره های سیاسی و نظامی ایران منتشر کرده است، چهره ای خبرساز بوده است. او در گذشته مدیریت موسسه های مطالعات و پژوهش های سیاسی و مطالعات تاریخ معاصر ایران را به عهده داشته است.
* آقای هاشمی رفسنجانی در سخنرانی ای که اخیرا در مشهد داشتند، گفته اند که بسیاری از برخوردهایی که اتفاق می افتد، یا اقداماتی که سپاه پاسداران می کند و بازداشت هایی که انجام می شود با اطلاع و یا موافقت آیت الله خامنه ای نیست. نظر شما در این مورد چیست؟
- واقعیت همان است که آقای هاشمی گفته اند. برای مثال من رفتار آیت الله خامنه ای را در قبال حوادث اخیر با رفتار ایشان در ده سال پیش مقایسه می کنم، زمانی که آقای خاتمی به قدرت آمد. ما در آن زمان هم شاهد بودیم همان کانون هایی که امروز در پس این ماجراها هستند، بعد از ماجرای کوی دانشگاه، حمله و تهاجم شدید و به اعتقاد من سازمان یافته را برای ساقط کردن آقای خاتمی شروع کردند. اگر به یاد داشته باشید، نوعی هماهنگی بود میان صدا و سیما که آن موقع آقای علی لاریجانی در رأسش بود، روزنامه کیهان که آقای شریعتمداری در رأسش بود و کانون هایی در سپاه پاسداران که در رأسش سردار ذوالقدر بود که در آن زمان مرد قدرتمند سپاه محسوب می شد. حمله شدیدی شروع شد علیه آقای خاتمی و فضای خیلی عجیبی ایجاد شد، شبیه فضای امروز؛ در حدی که درخواست برکناری آقای خاتمی هم مطرح شد.
اما می توانم بگویم این فضا یک هفته هم دوام نیاورد، آیت الله خامنه ای در اولین نماز جمعه پس از این حوادث که در مصلای تهران برگزار شد، از آقای خاتمی حمایت خیلی خیلی جدی ای کردند. در واقع تهاجم وسیع و سازمان یافته کانون فوق که می توانست یا به آشوب داخلی منجر شود و یا به سقوط آقای خاتمی، با موضع گیری آقای خامنه ای مهار شد.
ولی ما این بار دیدیم که همان موج، البته با وسعت خیلی بیشتر، علیه آقای موسوی آغاز شد ولی آیت الله خامنه ای، بر خلاف انتظار خیلی ها، از جمله خود من، موضعی را که در آن زمان در حمایت از آقای خاتمی گرفتند، این بار نگرفتند.
مجموع تحولات نشان می دهد که کانون هایی هستند که دارند فشار می آورند تا سمت و سوی تحولات ایران را به سمتی که مورد نظر خودشان هست پیش ببرند.
* ولی در مقایسه با دوره اصلاحات، به نظر می رسد که این بار تقریبا در هر مرحله ای، خود آقای خامنه ای ابتدا به مسائل وارد شدند. ایشان اولین مقامی بودند که انتخابات را تأیید کردند، اولین کسی بودند که احتمال ابطال انتخابات را رد کردند، نسبت به ادامه تظاهرات خیابانی اولین بار ایشان در نماز جمعه هشدار دادند یا همین مسائل اخیری که بر سر اهانت به عکس آیت الله خمینی در ایران در گرفت، بعد از سخنرانی ایشان اوج گرفته است و به نظر می رسد که تا آستانه برخورد قضایی با آقای موسوی و آقای کروبی دارد پیش می رود.
- کاملا درست است و این پدیده حیرت انگیزی است که حداقل خود بنده به عنوان یک تحلیلگر سیاسی نمی توانستم تصورش را بکنم. تصور من این بود که با ورود آیت الله خامنه ای به عرصه، همان تعادل ساختاری که آن زمان ایجاد شد، ایجاد می شود و مسائل حل و فصل می شود. توقع و آرزوی من و خیلی های دیگر همین بود. ولی دیدیم که سیر حوادث در جهت عکس قضیه حرکت کرد.
* به کانون هایی اشاره کردید و گفتید که در دوران اصلاحات هم فعال بودند، به نظر می رسد منظور شما همان کانون هایی است که در گذشته از آنها به عنوان "اطلاعات موازی" یاد می شد، آیا این کانون ها الآن در مراکز رسمی قدرت قرار گرفته اند و مثلا وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران را در اختیار دارند، یا هنوز از حاشیه عمل می کنند؟
- اصطلاح "اطلاعات موازی" که کاربرد وسیعی هم پیدا کرده است، بیشتر مربوط به زمانی بود که به ویژه پس از ماجرای قتل های زنجیره ای، نوعی رقابت بین واحد اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات در گرفت. بعضی ها این طرح را پیش کشیده بودند که وزارت اطلاعات باید به سازمان اطلاعات تبدیل شود. بعضی هم به متمرکز بودن سیستم اطلاعاتی کشور انتقاد داشتند و الگوهایی مثل انگلیس، آمریکا و حتی اسرائیل را مثال می زدند که در آنها سازمان اطلاعاتی یکپارچه و یکدست نیستند، بلکه سازمان های موازی وجود دارند که این کار از نظر امنیتی ضریب خطر را کم می کند.
الآن سازمان های متعدد اطلاعاتی در کشور وجود دارد که حیطه وظایفشان مشخص است. اما شما نمی توانید اینها را به عنوان کانون های محرک در حوادث سیاسی اخیر در نظر بگیرید. چون دستگاه های اطلاعاتی و نهادهای سیاسی، نه از نظر تفکر و نه از نظر عملکرد یکدست نیستند.
ما در واقع با طیف وسیعی از نیروهای اقتدارگرا مواجه هستیم که در کانون های مختلف نفوذ دارند. در دستگاه قضایی، در بعضی از سازمان های اطلاعاتی و امنیتی و در روزنامه هایی مثل کیهان، جوان یا وطن امروز ذی نفوذند یا در سایت های اینترنتی فعال هستند. آنچه اینها را به هم وصل می کند، نوع تفکر خاص آنها است. آنها تلقی خاصی از حکومت دینی دارند که باعث شده علیه جناحی که پیرامون آقای موسوی، آقای کروبی و آقای خاتمی شکل گرفته است، منسجم و یکپارچه شوند.
مسئله دیگر به اعتقاد من مقاومت بخشی از مدیران کشور است، مدیرانی که بعضا پیشینه نظامی دارند و در دوران آقای هاشمی رفسنجانی به تدریج وارد دستگاه های اجرایی شدند و می شود گفت نوعی شبه الیگارشی را شکل دادند. به عقیده من اینها از ورود آقای موسوی احساس خطر کردند. در واقع می شود گفت در کنار اراده سیاسی ای که از بالا وجود داشت، یک اراده اجتماعی هم از سوی این گروه، قشر یا طبقه (اسمش را هر چه بگذاریم) اعمال شد و همراه تفکر شبه توتالیتری که هیچ تلقی دیگری را از حکومت دینی بر نمی تابد، در مجموع یک آمیختگی ایجاد کرد و حوادث اخیر را پدید آورد و نمی شود این حوادث را به سادگی به این یا آن سازمان منتسب کرد.
* گفتید که هدف اصلی این کانون ها آقای موسوی و اطرافیان ایشان هستند، اما می بینیم که به خصوص اخیرا، حملاتی که به آقای هاشمی رفسنجانی می شود به هیچ وجه کمتر از حملاتی که به دیگران می شود نیست. آقای هاشمی رفسنجانی اصولا شخصیت قدرتمندی در جمهوری اسلامی محسوب می شود. از نظر شما منشاء و مبنای قدرت ایشان چیست و آینده حملاتی که علیه او آغاز شده و در حال اوج گرفتن است را چه می بینید؟
- منشاء قدرت آقای هاشمی به تیزبینی و درایتی باز می گردد که ایشان از قبل از انقلاب داشته است. ما در حوزه عمل سیاسی، آقای بهشتی و آقای رفسنجانی را به عنوان عملگراترین شاگردان امام خمینی داشتیم. با رفتن آقای بهشتی، در واقع این آقای رفسنجانی بود که توانست در دوران جنگ و بعد از آن، "دولتمردی عملگرایانه" را بر مبنای بینشی که امام خمینی از حکومت اسلامی داشتند، در عمل پیاده کند؛ ایشان در طرح بسیاری از مسائل پیشگام بوده اند. مجموعه این زیرکی ها و نقش تعادل بخش ایشان در تعارض های سیاسی، به ایشان جایگاه بسیار خاص و برجسته ای بخشید که کسی نمی توانست این روزها را پیش بینی کند.
اما در مورد آینده این ماجرا: هجمه سازمان یافته و وسیعی که در واقع با صحبت های آقای محسنی اژه ای و اشاره تلویحی آقای احمدی نژاد از روز ۱۷ آذر آغاز شد و با صحبت های آقای مصلحی، وزیر اطلاعات و اخیرا هم با صحبت های آقای لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ادامه پیدا کرد را من یک موج حمله تحلیل می کنم، نه یک حرکت سازمان یافته ای که پشتوانه اجرایی قوی داشته باشد.
بله! از روز اول که این حرف ها آغاز شد، به ویژه بعد از صحبت های آیت الله خامنه ای، این تصور حتی در خود من هم پدید آمد که ما از فردا شاهد دستگیری ها و فشارهای شدید خواهیم بود. ولی در سیاست امروز ایران، معمولا حرف آخر را اول می زنند و تیر آخر را اول شلیک می کنند. شما ببینید که بعد از انتخابات آمدند و بگیر و ببندها و سرکوب های شدید را شروع کردند، ولی بعد فضا بازتر شد. خب، بعد از این صحبت های اخیر هم، توقع معقول این بود که باید فشارهای شدید شروع شود و به قول معروف این "بساط" جمع شود. ولی می بینیم که چنین اتفاقی نیفتاده است. بنابراین نتیجه می گیریم که در واقع اینها فشارهایی است برای ایجاد موج تا در نهایت با این تهدیدها و ارعاب ها موج اعتراض ها مهار شود، که به اعتقاد من پاسخ برعکس می دهد.
در واقع اگر بخواهیم یک الگوی حکومتگری را در نظر بگیریم، به دنیای امروز که نگاه کنیم، دو الگو بیشتر نمی توانیم ببینیم. یکی الگوی چین است که در ماجرای میدان تیانانمن دانشجویان را با تانک له می کنند و با لودر چال می کنند. البته آنها در عرصه مبارزه با فساد هم همین قاطعیت را دارند؛ اگر معلوم شود که عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست چین هم فاسد است، بلافاصله دارش می زنند و با این روش حکومت را نگه داشته اند.
الگوی دوم، الگوی بقیه دنیا است. در طول تاریخ هم همین بوده، شما اجازه می دهید که نیروهای مخالف حرف خود را آزادانه بیان کنند و اگر اعتراضی داشتند، به اعتراضاتشان رسیدگی می شود.
آقای محمدیان، رئیس نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها اخیرا دو بار (از جمله پریشب در شبکه ۲ تلویزیون ایران) گفتند که طبق برآوردهایی که کرده اند و آماری که گرفته اند یا تخمین هایی که زده اند، ۷۰ درصد دانشگاهیان در انتخابات هوادار نامزدی غیر از آقای احمدی نژاد بوده اند. می شود گفت که اکثریت آنها طرفدار آقای مهندس موسوی بوده اند. ۷۰ درصد دانشگاهیان که شامل دانشجویان و اساتید می شود رقم کمی نیست. اگر جامعه دانشگاهی کشور ما ۴ میلیون نفر باشد، این ها ۳ میلیون نفر می شوند، ۳ میلیون نفری که نخبگان و فرهیختگان درجه اول کشور هستند.
در تجمعی که اخیرا در همین ماجرای پاره شدن عکس امام خمینی در تهران برگزار شد، توانستند جمعیت دو - سه هزار نفری را در میدان فلسطین جمع کنند. وقتی می بینند که در تهران توانشان این است و در دانشگاه ها هم ۷۰ درصد دانشگاهیان طرفدار موج معترض به نتایج انتخابات و علیه آقای احمدی نژاد هستند، حق طبیعی این مردم است که بتوانند اعتراضات خود را بیان کنند.
خب کانون های قدرت طلب این را نمی خواهند و به خاطر همین است که قصد دارند عنصر تعادل بخشی که در سیاست ایران وجود داشت، یعنی آقای رفسنجانی را هم حذف کنند و حکومت را به سمت یکپارچه شدن بیشتر ببرند. من این را علت تهاجم به آقای هاشمی می دانم، ولی معنای حرفم این نیست که عملا پشت سر این مسئله، اراده اجرایی قوی وجود داشته باشد و بتوانند موفق شوند. موجی است که می آید و احتمالا رد می شود.
* بسیاری از تحلیلگران می گویند که مشکل اراده وجود ندارد، بلکه تعداد مخالفان و گستردگی آنها در حدی است که سرکوب، ممکن نشده است. اما از طرف دیگر، همه منابع ثروت، نهادهای حکومتی و قدرت سرکوب در اختیار حکومت است. این تحلیلگران نتیجه می گیرند که نوعی بن بست به وجود آمده و هیچ کدام از دو طرف زورش به طرف مقابل نمی رسد. با توجه به مطالعات تاریخی که دارید، به نظر شما چنین وضعیتی چطور می تواند برطرف شود یا تغییر کند؟
- وضعیت فعلی یک وضعیت تردید و عدم قاطعیت است. تعبیر من این است که "یا زنگی زنگ یا رومی روم". بالاخره باید مشخص شود. آقایانی که می خواهند این موج را مهار کنند یا سرکوب کنند، بالاخره باید راه خودشان را مشخص کنند. یا باید مدل چینی را بپذیرند، یا مدلی که در تمام دنیا و در تمام تاریخ وجود داشته است.
این تردید را من در زمان انقلاب هم به عنوان کسی که شخصا در حوادث بودم و به عنوان یک مورخ دیدم. شاه هم این تردید را داشت. یک جور دودلی و نوسان بین اعمال خشونت و مماشات. این تردید و عدم قدرت تصمیم گیری را من امروز هم می بینم.
* دلیلش چیست؟
- دلیلش شاید به ساختار فرهنگی ما برگردد. یعنی شما نه به اندازه صدام دیکتاتور هستید و نه به اندازه بعضی کشورهای دیگر دموکرات. در واقع شاید یک دلیل فرهنگی داشته باشد.
جمعه، آذر ۰۶، ۱۳۸۸
تدبیر خود کرده؛ بحران سیاسی داخلی و آچمز هستهای ایران
همه این ها در حالی است که حدود ۵ یا ۶ هفته پیش فضای خوشبینی بر مذاکرات هسته ای ایران حاکم شده بود.
این خوشبینی از آنجا آغاز شد که کمتر از یک هفته پس از آشکار شدن وجود یک مرکز در حال ساخت غنی سازی اورانیوم در نزدیکی قم و هشدار جدی سران قدرت های غربی به ایران، محمود احمدی نژاد از آمادگی کشورش برای ارسال ذخیره اورانیوم ۳.۵ درصد به خارج برای تبدیل به سوخت قابل استفاده در رآکتور تحقیقاتی تهران سخن گفت.
یک روز پس از سخنان آقای احمدی نژاد، سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران هم در ژنو با نمایندگان کشورهای ۱+۵ دیدار و ظاهرا بر این آمادگی تأکید کرد.
آقای جلیلی پس از مذاکرات ژنو در پاسخ به خبرنگارانی که از "تن دادن" ایران به مبادله سوخت می پرسیدند، تأکید کرد که این مسئله اساسا پیشنهاد ایران بوده است، نه تحمیل طرف مقابل.
حتی هنگامی که مذاکرات نمایندگان ایران، آمریکا، روسیه و فرانسه در اواخر مهرماه در مورد جزئیات فنی مبادله سوخت به دشواری برخورد، مشکل، مخالفت ایران با دخالت فرانسه در ماجرا بود –نه اصل مبادله- که آن مشکل هم به سرعت برطرف شد.
چنین بود که محمد برادعی، مدیرکل آژانس، هنگامی که محتوای مذاکرات را در پیشنهادی تنظیم کرد و به طرفین ارائه داد، گفت که انتظار دارد مقامات ایران تا دو روز بعد به آن پاسخ دهند.
همه نشانه ها از این حکایت داشت که ایران سرانجام راهی یافته است تا با فرستادن ذخیره اورانیوم خود به خارج از کشور برای تبدیل به میله سوخت، بدون اینکه غنی سازی را متوقف کند یا امتیاز دیگری به طرف مقابل بدهد، از میزان نگرانی ها در مورد فعالیت های هسته خود بکاهد و فضا را به نفع خود تلطیف کند.
اما روزی که آقای برادعی منتظر پاسخ ایران بود گذشت و ایران به پیشنهاد او پاسخ نداد. شاید مقامات ایران می خواستند نشان دهند که هیچ ضرب الاجلی را نخواهند پذیرفت و این تأخیر، تنها یک نمایش قدرت بود.
ولی روز بعد، علی لاریجانی که از جمله منتقدان اصلی دولت آقای احمدی نژاد در میان سیاستمداران جناح اصولگرا است، به تندی به پیشنهاد آقای برادعی تاخت و آن را یک "فریب" خواند.
ضربه کاری تر را میرحسین موسوی، یکی از رهبران مخالفان دولت ایران، چهار روز بعد وارد کرد و گفت که توافق های ژنو "مایه حیرت" است و اگر اجرا شود "نتیجه زحمات هزاران دانشمند ایرانی" را به هدر می دهد.
این مخالفت، در شعارهای مخالفان در تجمع های اعتراضی روز ۱۳ آبان هم بازتاب یافت، آنجا که تظاهرکنندگان با متهم کردن آقای احمدی نژاد به "دروغ گویی"، به طعنه از او می پرسیدند: "حق مسلمت کو"؟
و اینجا بود که به نظر می رسید یکی از پیش بینی های مخالفان دولت و معترضان به انتخابات، دردسر ساز شده است؛ آنها گفته بودند که دولت برآمده از این انتخابات "ضعیف" است و به دلیل همین ضعف، در مقابل "بیگانگان" امتیاز خواهد داد.
به این ترتیب ظاهرا دولت ایران در شرایطی گرفتار آمده است که هر راهی را برگزیند، زیان خواهد کرد: اگر آنچه را ابتدا خود پیشنهاد کرده قبول کند و به خروج ذخیره اورانیوم ۳.۵ درصدی خود تن دهد، به "عقب نشینی در مقابل بیگانگان" متهم می شود و باید طعنه "حق مسلمت کو" را بشنود؛ اما اگر این پیشنهاد را رد کند و به غنی سازی اورانیوم ادامه دهد، باید خود را برای مواجهه با فشارها و تحریم های بیشتر آماده کند.
مقامات ایران مدام می گویند که تحریم ها بر شرایط این کشور اثری ندارد و تحمل آن برایشان آسان است، اما بسیاری از کارشناسان عقیده دارند که وضعیت امروز اقتصاد ایران، بدون تحریم های سختگیرانه تر هم به قدر کافی شکننده است و تحریم های بیشتر می تواند عواقبی غیر قابل پیش بینی برای حکومت ایران داشته باشد.
روزی بود که آقای احمدی نژاد و نزدیکانش با تأکید پر حرارت بر "حق مسلم" ایران برای توسعه برنامه هسته ای خود، رقیبان سیاسی خود را به سستی و ذلت پذیری در این زمینه متهم می کردند؛ اکنون آیا خواهند توانست راه سومی برای خروج از بن بست موجود پیدا کنند، یا سرزنش هایی که قبلا به رقیبان کرده اند دست و پای خودشان را می بندد؟
سهشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۸۸
محکومیت احمد
احمد روز اول تیر ۱۳۸۴ در مقاله ای نوشته بود: "از مدت ها پیش به این نتیجه رسیده ام که سیاه چاله ای در انتظار جامعه ایرانی است که ورود به آن گریز ناپذیر است. می دانم که به این سیاه چاله نزدیک شده ایم و می دانم که پس از عبور از این سیاه چاله، آینده ای روشن در انتظار مردم ماست، اما به راستی نمی دانم که حجم وغلظت این سیاه چاله چه اندازه است و چه مقدار زمان می برد تا از آن خارج شویم".
او روز ۶ تیر ۱۳۸۷ هم در مقاله ای دیگر نوشت: "در تعبیری سرد و سیاه نوشتم که جامعه ما در حال ورود به سیاهچاله است، سیاهچاله ای که عمق و ابعاد آن قابل درک نیست. اکنون احساس می کنم که درد آن زایمان غیر طبیعی آغاز شده و ما پا به سیاهچاله گذاشته ایم. این وضعیت به غایت مخوف است و من به واقع نسبت به مفید بودن انتقال چنین درک و حسی از شرایط جامعه ام به افراد دیگر تردید بسیار دارم".
همین.
چهارشنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۸
چرا آیت الله خامنهای از دولت نهم حمایت میکند؟
با وجود اینکه آقای خامنه ای روز اول فروردین ماه گفته بود که حمایت های او از دولت موضع گیری انتخاباتی نیست، سخنرانی های اخیر او در کردستان، از نظر برخی کارشناسان انتقاد تلویحی از نامزدهای اصلاح طلب انتخابات و حمایت از دولت محمود احمدی نژاد قلمداد شد.
او انتقادات نامزدها از وضعیت کشور را "خلاف واقع" خواند و گفت باور نمی کند که نامزدها "از روی صدق و صفا" آن حرف ها را بزنند؛ نامزدهای انتخاباتی را که "برای جلب توجه دیگران" به گفته او "حرف غربی ها را تکرار می کنند"، متهم کرد که با هویت اسلامی و ایرانی مخالفند و گفت که وقتی کسی در تریبون های جهانی در مقابل آمریکا و اسرائیل می ایستد، "عده ای اینجا خجالت می کشند".
این سخنان در حالی بیان می شد که نامزدهای اصلاح طلب، وضعیت اقتصادی کشور را خطرناک می خواندند، سیاست های اقتصادی دولت را خلاف معیارهای شناخته شده جهانی می دانستند و به آقای احمدی نژاد به دلیل حضور در اجلاس ژنو (دوربان ۲) انتقاد می کردند.
ناظران با استناد به همين اشارات، از تمایل احتمالی رهبر جمهوری اسلامی ايران به يکی از نامزدهای حاضر در رقابت های انتخاباتی سخن می گويند.
اما حمایت رهبر جمهوری اسلامی از یک جناح سیاسی در ایران امری بی سابقه نیست. در دوره آیت الله خمینی هم گفته می شد که او عمدتا از جناح چپ نظام در مقابل جناح راست حمایت می کند.
نامزدهای فعلی جناح اصلاح طلب ایران، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، هر دو از حمایت های آیت الله خمینی بهره مند بودند و به آن افتخار می کنند.
با این وجود به نظر نمی رسد که پيامدهای گرایش رهبری نظام به یک جناح، برای جناح رقيب در سی سال گذشته به يک اندازه بوده است.
تفاوت وضعیت فعلی با گذشته در این است که در زمان آیت الله خمینی، سیاستمداران جناح راست به دلیل نزدیک بودن به نهاد سنتی روحانیت آسیب پذیری کمتری داشتند.
جناح راست همچنین نهادهای تعیین کننده ای مانند شورای نگهبان را در اختیار داشت؛ هر چند وقتی اختلافی میان جناح های چپ و راست در می گرفت، آیت الله خمینی معمولا به نفع جناح چپ دخالت می کرد.
اما امروز نفوذ جناح اصلاح طلب در حکومت بسیار محدودتر و آسیب پذیری آنها در مقابل حملات محافظه کاران بیشتر است.
تفاوت دیگر میان دوران گذشته با شرايط فعلی این است که در زمان آیت الله خمینی، هرچند گروه هایی از اقلیت جامعه از نقض حقوق خود شکایت داشتند، رای اکثریت مردم عموما با نظر آیت الله خمینی همراه بود، اما در دوران آیت الله خامنه ای، دست کم در انتخابات ریاست جمهوری سال های ۱۳۷۶ و ۱۳۸۰ و انتخابات مجلس ششم، نتیجه انتخابات تا حدودی بر خلاف انتظار آقای خامنه ای رقم خورد.
گروهی از ناظران می گويند که همين مساله باعث شد که اندیشه سازماندهی نیروهای حامی "نظام" در مساجد و بسیج به وجود آید. عده ای این کار را با الگوی حزب حاکم سوریه مقایسه می کنند که با تأمین منافع هواداران حکومت و سازماندهی آنها، دوام حکومت را تضمین کرده است.
انگیزه و الگو هر چه بود، نتیجه این شد که مساجد و بسیج در سال های اولیه دهه ۱۳۸۰ جمع بزرگی را سازماندهی کردند که به نظر می رسد بیشتر به شخص آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر نظام وفادارند تا نهاد سنتی روحانیت.
پیروزی محمود احمدی نژاد در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران را (که گفته می شد با همراهی گروه بزرگی از بسیجیان به دست آمد) می توان نخستین ثمره این سازماندهی تلقی کرد.
شاید به همین دلیل است که آقای احمدی نژاد در مواردی چون مخالفت شدید مراجع با ادامه کار معاون خود اسفندیار رحیم مشائی، بدون نگرانی و بدون روبرو شدن با دشواری های بزرگ، بر موضع خود باقی ماند و اکنون هم از حمایت جناح راست سنتی احساس بی نیازی می کند.
اين رويکرد اگرچه ممکن است در عمل با نواقصی نيز همراه شده باشد، دستاوردهایی داشته که می تواند پاسخی به اين سوال قلمداد شود که: چرا آیت الله خامنه ای با وجود همه مشکلات، از دولت آقای احمدی نژاد حمایت کرده است؟
جمعه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۸
۹ دوره ریاست جمهوری در ایران و حوادث مهم آن
نظام جمهوری اسلامی ایران در سی سال حیات خود شش رئیس جمهوری داشته است. دو رئیس جمهوری اول ایران نتوانستند دوران چهار ساله مسئولیت خود را به پایان برسانند؛ اولی برکنار شد و از ایران گریخت و دومی ترور شد. اما سه رئیس جمهوری که در پی آمدند، هر یک دو دوره پیاپی در این سمت بودند.
در آستانه دهمین دوره ریاست جمهوری ایران، آمار ۹ دوره پیشین انتخابات و مهم ترین تحولات و حوادثی را که در هر دوره اتفاق افتاد مرور می کنیم.
دوره اول
- تاریخ برگزاری: ۵ بهمن ۱۳۵۸
- رئیس جمهوری منتخب: ابوالحسن بنی صدر با ۱۰ میلیون و ۷۵۳ هزار و ۷۵۲ رای
- نفر دوم: احمد مدنی
- تعداد نامزدها: ۱۲۴ نفر
- رقبای نهایی: ۹۵ نفر
- تعداد واجدان شرایط: ۲۰ میلیون و ۹۹۳ هزار و ۶۴۳ نفر
- تعداد رای دهندگان: ۱۴ میلیون و ۱۵۲ هزار و ۸۸۷ نفر
- درصد مشارکت: ۶۷.۴ درصد
تحولات و حوادث مهم:
۷ خرداد ۱۳۵۹: تشکیل اولین دوره مجلس شورای اسلامی
۲۳ خرداد ۱۳۵۹: صدور فرمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی از سوی آیت الله خمینی
۱۹ مرداد ۱۳۵۹: معرفی محمدعلی رجایی به عنوان نخست وزیر به مجلس
۳۱ شهریور ۱۳۵۹: آغاز جنگ عراق با ایران
۳۰ دی ۱۳۵۹: آزادی آخرین گروگانهای آمریکایی و پایان بحران گروگانگیری
۲۰ خرداد ۱۳۶۰: برکناری ابوالحسن بنی صدر از فرماندهی نیروهای مسلح
۲۵ خرداد ۱۳۶۰: اعلام ارتداد اعضای جبهه ملی توسط آیت الله خمینی
۳۰ خرداد ۱۳۶۰: ورود سازمان مجاهدین خلق به جنگ مسلحانه با حکومت
۳۱ خرداد ۱۳۶۰: رای مجلس اول به عدم کفایت سیاسی رئیس جمهوری
۱ تیر ۱۳۶۰: برکناری ابوالحسن بنی صدر از ریاست جمهوری به وسیله آیت الله خمینی
دوره دوم
- تاریخ برگزاری: ۲ مرداد ۱۳۶۰
- رئیس جمهوری منتخب: محمدعلی رجایی با ۱۲ میلیون و ۷۷۰ هزار و ۵۰ رای
- نفر دوم: عباس شیبانی
- تعداد نامزدها: ۷۱ نفر
- رقبای نهایی: ۴ نفر
- تعداد واجدان شرایط: ۲۲ میلیون و ۶۸۷ هزار و ۱۷ نفر
- تعداد رای دهندگان: ۱۴ میلیون و ۵۷۳ هزار و ۸۰۳ نفر
- درصد مشارکت: ۶۴.۲ درصد
تحولات و حوادث مهم:
(پس از برکناری ابوالحسن بنی صدر از ریاست جمهوری، دولت محمدعلی رجایی تا تشکیل دولت بعدی به نخست وزیری محمدجواد باهنر به کار خود ادامه داد. درگیری میان حکومت و سازمان مجاهدین خلق ایران ادامه یافت. روز ۷ تیر ۱۳۶۰ دفتر حزب جمهوری منفجر شد و رهبر آن محمد بهشتی و عده زیادی از اعضای حزب کشته شدند)
۱۳ مرداد ۱۳۶۰: معرفی محمدجواد باهنر به عنوان نخست وزیر به مجلس
۸ شهریور ۱۳۶۰: کشته شدن محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر در انفجاری در ساختمان نخست وزیری
دوره سوم
- تاریخ برگزاری: ۱۰ مهر ۱۳۶۰
- رئیس جمهوری منتخب: علی خامنه ای با ۱۵ میلیون و ۹۰۵ هزار و ۹۸۷ رای
- نفر دوم: اکبر پرورش
- تعداد نامزدها: ۴۶ نفر
- رقبای نهایی: ۴ نفر
- تعداد واجدان شرایط: ۲۲ میلیون و ۶۸۷ هزار و ۱۷ نفر
- تعداد رای دهندگان: ۱۶ میلیون و ۸۴۷ هزار و ۷۱۷ نفر
- درصد مشارکت: ۷۴.۲ درصد
تحولات و حوادث مهم:
(پس از انفجار دفتر نخست وزیری و کشته شدن رئیس جمهوری و نخست وزیر، محمدرضا مهدوی کنی مأمور تشکیل دولت موقت و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری شد. دولت او روز ۵ مهر ۱۳۵۹ تشکیل ستاد بسیج اقتصادی را تصویب و سهمیه بندی کالاهای اساسی را آغاز کرد)
۵ آبان ۱۳۶۰: معرفی میرحسین موسوی به عنوان نخست وزیر به مجلس
۳ خرداد ۱۳۶۱: آزادی خرمشهر
۲۷ آذر ۱۳۶۱: بازگشایی دانشگاه ها پس از انقلاب فرهنگی
بهمن ۱۳۶۱: دستگیری رهبران حزب توده و بسته تر شدن فضای سیاسی
۷ خرداد ۱۳۶۳: آغاز به کار دوره دوم مجلس شورای اسلامی
دوره چهارم
- رئیس جمهوری منتخب: علی خامنه ای با ۱۲ میلیون و ۲۰۵ هزار و ۱۲ رای
- نفر دوم: حبیب الله عسکراولادی
- تعداد نامزدها: ۵۰ نفر
- رقبای نهایی: ۳ نفر
- تعداد واجدان شرایط: ۲۵ میلیون و ۹۹۳ هزار و ۸۰۲ نفر
- تعداد رای دهندگان: ۱۴ میلیون و ۲۳۸ هزار و ۵۸۷ نفر
- درصد مشارکت: ۵۴.۷ درصد
تحولات و حوادث مهم:
۱۸ مهر ۱۳۶۴: معرفی دوباره موسوی به نخست وزیری، به اصرار آیت الله خمینی و به رغم میل علی خامنه ای
۱۲ خرداد ۱۳۶۶: انحلال حزب جمهوری اسلامی به دلیل بروز اختلاف در مورد مشی اقتصادی
۱۶ دی ۱۳۶۶: نامه آیت الله خمینی به علی خامنه ای در انتقاد از سخنانش در نماز جمعه و تأکید بر مطلقه بودن ولایت فقیه
۱۷ بهمن ۱۳۶۶: دستور تشکیل مجمع تشخیص مصحلت از سوی آیت الله خمینی برای حل اختلاف مجلس و شورای نگهبان
۲۵ فروردین ۱۳۶۷: موافقت آیت الله خمینی با تشکیل مجمع روحانیون مبارز توسط انشعاب کنندگان از جامعه روحانیت مبارز تهران
۷ خرداد ۱۳۶۷: تشکیل سومین دوره مجلس شورای اسلامی با اکثریت جناح چپ
۲۹ تیر ۱۳۶۷: پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران
۳ مرداد ۱۳۶۷: ورود نیروهای مجاهدین خلق به ایران (عملیات فروغ جاویدان) و سرکوب آنها (عملیات مرصاد) که اعدام گسترده زندانیان سیاسی را در پی داشت.
۱۵ شهریور ۱۳۶۷: مخالفت آیت الله خمینی با استعفای میرحسین موسوی از نخست وزیری
۲۵ بهمن ۱۳۶۷: صدور فتوای قتل سلمان رشدی توسط آیت الله خمینی
۸ فروردین ۱۳۶۸: برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری
۱۳ خرداد ۱۳۶۸: درگذشت آیت الله خمینی
۱۴ خرداد ۱۳۶۸: انتخاب علی خامنه ای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی توسط مجلس خبرگان
۶ مرداد ۱۳۶۸: همه پرسی اصلاح قانون اساسی، حذف نخست وزیری و حذف شرط مرجعیت برای رهبری
دوره پنجم
- تاریخ برگزاری: ۶ مرداد ۱۳۶۸
- رئیس جمهوری منتخب: اکبر هاشمی رفسنجانی با ۱۵ میلیون و ۵۵۰ هزار و ۵۲۸ رای
- نفر دوم: عباس شیبانی
- تعداد نامزدها: ۷۹ نفر
- رقبای نهایی: ۲ نفر
- تعداد واجدان شرایط: ۳۰ میلیون و ۱۳۹ هزار و ۵۹۸ نفر
- تعداد رای دهندگان: ۱۶ میلیون و ۴۵۲ هزار و ۶۷۷ نفر
- درصد مشارکت: ۵۴.۶ درصد
تحولات و حوادث مهم:
اجرای اولین برنامه توسعه پس از انقلاب و آغاز اجرای سیاست تعدیل اقتصادی
در پیش گرفتن سیاست تنش زدایی در روابط خارجی
آغاز اجرای سیاست گفتگوی انتقادی اتحادیه اروپا با ایران
۷ خرداد ۱۳۷۱: آغاز به کار دوره چهارم مجلس شورای اسلامی
۲۶ شهریور ۱۳۷۱: قتل ۴ تن از مخالفان سیاسی ایران در رستوران میکونوس در برلین
دوره ششم
- تاریخ برگزاری: ۲۱ خرداد ۱۳۷۲
- رئیس جمهوری منتخب: اکبر هاشمی رفسنجانی با ۱۰ میلیون و ۵۶۶ هزار و ۴۹۹ رای
- نفر دوم: احمد توکلی
- تعداد نامزدها: ۱۲۸ نفر
- رقبای نهایی: ۴ نفر
- تعداد واجدان شرایط: ۳۳ میلیون و ۱۵۶ هزار و ۵۵ نفر
- تعداد رای دهندگان: ۱۶ میلیون و ۷۶۹ هزار و ۷۸۷ نفر
- درصد مشارکت: ۵۰.۵ درصد
تحولات و حوادث مهم:
عقب نشینی دولت از اجرای سیاست تعدیل اقتصادی
۲۷ تیر ۱۳۷۳: انفجار در مرکز فرهنگی یهودیان در آرژانتین که ایران به دست داشتن در آن متهم شد و آن را رد کرد
۲۴ اسفند ۱۳۷۳: امضای قانون تحریم سرمایه گذاری های بزرگ در ایران (قانون داماتو) توسط بیل کلینتون
اسفند ۱۳۷۴: تأسیس حزب کارگزاران سازندگی در آستانه انتخابات مجلس پنجم
۱۲ خرداد ۱۳۷۵: آغاز به کار دوره پنجم مجلس شورای اسلامی
۵ تیر ۱۳۷۵: انفجار در پایگاه نظامیان آمریکایی الخبر در عربستان که ایران به دست داشتن در آن متهم شد ولی آن را رد کرد
۱۷ مرداد ۱۳۷۵: توطئه نافرجام انداختن اتوبوس حامل نویسندگان منتقد به دره در راه ارمنستان
۲۱ فروردین ۱۳۷۶: متهم شدن رسمی مقامات ایران به دست داشتن در قتل مخالفان توسط دادگاه میکونوس
دوره هفتم
- تاریخ برگزاری: ۲ خرداد ۱۳۷۶
- رئیس جمهوری منتخب: محمد خاتمی با ۲۰ میلیون و ۱۳۸ هزار و ۷۸۴ رای
- نفر دوم: علی اکبر ناطق نوری
- تعداد نامزدها: ۲۳۸ نفر
- رقبای نهایی: ۴ نفر
- تعداد واجدان شرایط: ۳۶ میلیون و ۴۶۶ هزار و ۴۸۷ نفر
- تعداد رای دهندگان: ۲۹ میلیون و ۱۴۵ هزار و ۷۴۵ نفر
- درصد مشارکت: ۷۹.۹ درصد
تحولات و حوادث مهم:
۱۷ خرداد ۱۳۷۷: آغاز محاکمه کرباسچی شهردار تهران
۳۱ خرداد ۱۳۷۷: استیضاح و برکناری عبدالله نوری وزیر کشور
۱۱ اردیبهشت ۱۳۷۷: استیضاح مهاجرانی، وزیر ارشاد و ابقای او
پائیز ۱۳۷۷: قتل های زنجیره ای منتقدان حکومت
۱۵ دی ۱۳۷۷: اطلاعیه وزارت اطلاعات مبنی بر دست داشتن 'عناصر خودسر' در قتل ها
۷ اسفند ۱۳۷۷: برگزاری نخستین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا
۱۸ تیر ۱۳۷۸: حمله به کوی دانشگاه تهران که به ناآرامی های دانشجویی انجامید
۲۲ اسفند ۱۳۷۸: ترور سعید حجاریان
۱ اردیبهشت ۱۳۷۹: سخنرانی آیت الله خامنه ای که توقیف گسترده مطبوعات را در پی داشت
۷ خرداد ۱۳۷۹: تشکیل ششمین دوره مجلس با اکثریت اصلاح طلب
۲۴ آذر ۱۳۷۹: کناره گیری مهاجرانی از وزارت ارشاد در پی انتقاد علنی آیت الله خامنه ای
۲۰ شهریور ۱۳۸۰: حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر در آمریکا
۱۵ مهر ۱۳۸۰: آغاز حمله آمریکا به افغانستان
۱۰ بهمن ۱۳۸۰: نام برده شدن از ایران در کنار عراق و کره شمالی به عنوان 'محور شرارت' توسط جورج بوش
دوره هشتم
- تاریخ برگزاری: ۱۸ خرداد ۱۳۸۰
- رئیس جمهوری منتخب: محمد خاتمی با ۲۱ میلیون و ۶۵۹ هزار و ۵۳ رای
- نفر دوم: احمد توکلی
- تعداد نامزدها: ۸۱۴ نفر
- رقبای نهایی: ۱۰ نفر
- تعداد واجدان شرایط: ۴۲ میلیون و ۱۷۰ هزار و ۲۳۰ نفر
- تعداد رای دهندگان: ۲۸ میلیون و ۸۱ هزار و ۹۳۰ نفر
- درصد مشارکت: ۶۶.۶ درصد
تحولات و حوادث مهم:
۱۹ اسفند ۱۳۸۱: برگزاری دومین دوره انتخابات شوراها که اصلاح طلبان در آن شکست خوردند
۲۹ اسفند ۱۳۸۱: آغاز حمله آمریکا به عراق
۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۲: انتخاب محمود احمدی نژاد به عنوان شهردار تهران
۲۰ تیر ۱۳۸۲: مرگ زهرا کاظمی، خبرنگار عکاسی که در بازداشت به سر می برد
۵ دی ۱۳۸۲: زلزله بم
۲۰ دی ۱۳۸۲: رد صلاحیت گسترده نامزدهای انتخابات مجلس و تحصن نمایندگان اصلاح طلب
۳۰ فروردین ۱۳۸۳: پس گرفتن لوایح دوگانه رئیس جمهوری پس از مخالفت شورای نگهبان
۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۳: جلوگیری از افتتاح فرودگاه امام خمینی توسط سپاه پاسداران
۷ خرداد ۱۳۸۳: آغاز به کار مجلس هفتم با اکثریت اصولگرا
۳۱ شهریور ۱۳۸۳: مخالفت مجلس هفتم با قراردادهای ترک سل و تاو
۱۲ مهر ۱۳۸۳: استیضاح و برکناری احمد خرم، وزیر راه و ترابری
۲ آذر ۱۳۸۳: آغاز تعلیق غنی سازی اورانیوم توسط ایران
۸ مرداد ۱۳۸۴: اعلام تصمیم ایران بر از سر گیری غنی سازی در آخرین روزهای دولت هشتم
دوره نهم
مرحله اول
- تاریخ برگزاری: ۲۷ خرداد ۱۳۸۴
- راه یافتگان به مرحله دوم:
- اکبر هاشمی رفسنجانی با ۶ میلیون و ۱۹۰ هزار و ۱۲۲ رای
- محمود احمدی نژاد با ۵ میلیون و ۷۱۸ هزار و ۱۲۹ رای
- تعداد نامزدها: ۱۰۱۴ نفر
- رقبای نهایی: ۸ نفر
- تعداد واجدان شرایط: ۴۶ میلیون و ۷۶۸ هزار و ۴۱۸ نفر
- تعداد رای دهندگان: ۲۹ میلیون و ۴۰۰ هزار و ۸۵۷ نفر
- درصد مشارکت: ۶۲.۸ درصد
مرحله دوم
- تاریخ برگزاری: ۳ تیر ۱۳۸۴
- رئیس جمهوری منتخب: محمود احمدی نژاد با ۱۷ میلیون و ۲۴۸ هزار و ۷۸۲ رای
- تعداد رای دهندگان: ۲۷ میلیون و ۹۵۸ هزار و ۹۳۱ نفر
- درصد مشارکت: ۵۹.۸ درصد
تحولات و حوادث مهم:
۴ آبان ۱۳۸۴: انکار هولوکاست و اشاره به پاک شدن اسرائیل از نقشه توسط آقای احمدی نژاد
۱۱ آبان ۱۳۸۴: تصویب آئین نامه واگذاری سهام عدالت در دولت
۲۵ دی ۱۳۸۴: ارائه طرح وام دادن به بنگاه های زودبازده در بودجه سال ۸۵
۱۵ بهمن ۱۳۸۴: تصمیم آژانس برای ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت
۹ مرداد ۱۳۸۵: صدور نخستین قطعنامه شورای امنیت در باره پرونده هسته ای ایران
۲۴ آذر ۱۳۸۵: انتخابات سومین دوره شوراها
۱۸ تیر ۱۳۸۶: انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی
۱۵ بهمن ۱۳۸۶: انحلال شوراهای عالی توسط رئیس جمهوری
۷ خرداد ۱۳۸۷: آغاز به کار مجلس هشتم با اکثریت اصولگرا
۶ مهر ۱۳۸۷: مصوبه مجمع تشخیص مصلحت برای احیای شوراهای عالی
۱۵ آبان ۱۳۸۷: پیام تبریک احمدی نژاد به اوباما رئیس جمهوری منتخب آمریکا
۱ فروردین ۱۳۸۸: پیام نوروزی اوباما به مردم و رهبران ایران