ترور هژير
اميد پارسانژاد
عبدالحسين هژير، وزير وقت دربار، روز 13 آبان 1328 هنگام شركت در مراسم عزاداري محرم در مسجد سپهسالار تهران به دست يكي از اعضاي جمعيت فدائيان اسلام ترور شد. او كه در اثر اصابت سه گلوله به شدت مجروح شده بود به بيمارستان انتقال يافت اما تلاش پزشكان نتيجه نداد و او روز بعد درگذشت. ضارب هژير حسين امامي نام داشت و همان كسي بود كه به اتفاق برادرش در اسفندماه 1324، احمد كسروي را در كاخ دادگستري به قتل رسانده بود. برادران امامي به اتهام قتل كسروي در يك دادگاه نظامي محاكمه شدند، اما از آنجا كه رهبران مذهبي و مقامات حكومتي پشتيبان آنها بودند، تبرئه و آزاد شدند (بسياري از سياستمداران محافظهكار در آن هنگام اميدوار بودند بتوانند از جمعيت فدائيان اسلام براي مقابله با حزب توده استفاده كنند).
وزير
عبدالحسين هژير فرزند يكي از كاركنان مشروطهخواه دربار مظفرالدين شاه بود. او در سال 1280ش در تهران به دنيا آمد. در كودكي در اثر انفجار ترقه يك چشم خود را از دست داد و شايد براي جبران همين نقص عضو بود كه در تحصيل جديتي كمنظير نشان داد. او تحصيلات متوسطه خود را در مدرسه علوم سياسي گذراند و به زبانهاي فرانسه و روسي تسلط يافت. پس از پايان تحصيل مدتي در وزارت امور خارجه مشغول كار شد و سپس به عنوان مترجم به استخدام سفارت شوروي در آمد. او در سالهاي پس از كودتاي 1299 مدتي روزنامه «پيكان» را در تهران منتشر ميكرد. در سال 1307 و در دوران سلطنت رضاشاه به استخدام وزارت تازه تأسيس طرق و شوراع (وزرات راه) در آمد. اشتغال او در اين وزارتخانه با تصدي وزارت طرق توسط سيد حسن تقيزاده همزمان شد. تقيزاده كه استعداد و توانايي هژير را دريافته بود او را با خود به وزارت ماليه برد و شرايط رشد سريع او را تا معاونت وزير فراهم كرد. هژير در دولت محمدعلي فروغي كه در شرايط بحراني پس از حمله متفقين به ايران بر سر كار آمد براي نخستين بار سمت وزارت يافت و تصدي وزارت بازرگاني را به عهده گرفت. او در دولتهاي سهيلي و قوام نيز كه پس از دولت فروغي تشكيل شد سمت خود را حفظ كرد. هژير در كابينه دوم سهيلي در بهمن 1321 به وزارت راه انتقال يافت و در دولت بعدي به نخستوزيري ساعد، به وزارت كشور منصوب شد. اما مقام او در وزارت كشور بيش از شش ماه دوام نيافت و در اثر فشار مخالفان دولت مجبور به استعفاء شد.
هژير تا اوايل 1323 از كار بركنار بود تا بار ديگر به توصيه سيدحسن تقيزاده در دولت حكيمي به وزارت دارائي منصوب شد. او در كابينه معروف قوام كه در زمستان سال 1324 و در اوج غائله آذربايجان تشكيل شد نيز سمت وزارت دارائي يافت. او پس از سقوط دولت قوام، وزير مشاور دولت حكيمي بود و سرانجام در اواخر بهار 1327 مأمور تشكيل دولت شد.
نخستوزير
هژير در طول سالهايي كه در كابينههاي مختلف سمت وزارت داشت روابط گرمي با دربار برقرار كرده بود و از جمله با اشرف، خواهر جاهطلب شاه، نزديك بود. به نظر ميرسد همين روابط باعث شد نمايندگان سلطنتطلب مجلس پانزدهم به اشاره دربار به او رأي تمايل دهند و او را به نخستوزيري برگزينند. اما نخستوزيري هژير با مخالفت شديد آيتالله كاشاني و فدائيان اسلام روبرو شد. كاشاني عليه هژير اعلاميه تندي منتشر كرد و بازاريان نيز به رهبري چند روحاني تندرو از جمله نواب صفوي تظاهراتي در برابر ساختمان مجلس به راه انداختند. هنگامي كه تظاهر كنندگان قصد ورود به مجلس را داشتند، محافظان مجلس به سوي آنها تيراندازي كردند كه باعث كشته شدن يك تن و زخمي شدن عده زيادي شد. شدت مخالفتها با دولت هژير در داخل و خارج مجلس به تدريج چنان شد كه او عملاً در بنبست قرار گرفت و ناچار پس از چهار ماه كنارهگيري كرد.
هژير پس از استعفاء از نخستوزيري مدتي از كار بركنار بود تا اينكه پس از واقعه ترور نافرجام شاه در بهمن 1327 به عضويت مجلس مؤسساني در آمد كه اختيارات شاه را افزايش داد. او در تيرماه 1328 به عنوان وزير دربار انتخاب شد. در جريان تحصن معروف دكتر مصدق و يارانش در اعتراض به شيوه برگزاري انتخابات مجلس شانزهم كه به تشكيل جبهه ملي انجاميد، هژير از سوي شاه مأمور مذاكره با تحصن كنندگان بود. دخالت دربار و نظاميان در اين انتخابات به حدي بود كه گمان ميرفت مجلسي كاملاً مطيع شاه تشكيل خواهد شد. هژير نيز به عنوان وزير دربار در فرآيند تقلب در انتخابات نقش مهمي داشت. در همين گيرودار بود كه او روز سوم محرم براي شركت در مراسم عزاداري به مسجد سپهسالار رفت و هدف گلولههاي حسين امامي قرار گرفت.
امامي كه در محل سوءقصد دستگير شده بود بلافاصله به ترور اعتراف كرد و گفت از آنجا كه زنده ماندن هژير را به زيان مملكت ميدانسته، به قتل او اقدام كرده است. دادگاه نظامي روز 15 آبان (تنها دو روز پس از ترور و يك روز پس از مرگ هژير) امامي را به اعدام محكوم كرد. امامي حتي تجديد نظر نخواست و سحرگاه روز 18 آبان اعدام شد. روز بعد ساعد، نخست وزير وقت، دستور تجديد انتخابات تهران را صادر كرد و به اين ترتيب مصدق، حائريزاده، مكي، نريمان و شايگان توانستند به نمايندگي از مردم تهران وارد مجلس شوند و فراكسيون جبهه ملي در مجلس شانزدهم را تشكيل دهند.
هژير به هنگام مرگ 48 سال داشت. تقيزاده در باره او گفته است: «آدم خيلي خوبي بود... از وثوقالدوله هم قابلتر بود... حافظه خارقالعاده داشت. تمام تاريخ را از 200 سال به اين طرف ميدانست... عيبي كه پيدا كرد اين بود كه ... ميخواست زود بالا برود!» («زندگي طوفاني» خاطرات تقيزاده)
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی