جمعه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۸۴

ماجراي فيروز

محاكمه فيروزميرزا فيروز (نصرت‌الدوله) كه در هنگام تصدّي وزارت ماليه به دستور رضاشاه معزول و بازداشت شده بود، در چنين روزهايي در سال 1309 جريان داشت. فيروز از خرداد 1308 (كه در پايان يك مجلس روضه به دستور ناگهاني رضاشاه بازداشت شد) تا آغاز محاكمه در روز 9 ارديبهشت 1309 بيشتر در بازداشت خانگي به سر برد. او خود در يادداشت‌هايي كه تحت عنوان «خاطرات محبس» نوشته است، نخستين روز محاكمه را چنين توصيف مي‌كند: «مطالعه در قيافه و منظر قضات، كه اغلب آشنا بودند، تأثير عجيبي مي‌كرد. اغلب رويشان هم درست پديدار نبود، زيرا نمي‌دانم علّت چه بود كه سر را بلند نمي‌كردند». او به اتهام ارتشاء، اتهامي كه هرگز نپذيرفت، محاكمه و محكوم شد، اما خود در دادگاهش به تلويح گفت كه علت واقعي بازداشتش سياسي است.
هراس
در مورد بازداشت و محاكمه نصرت‌الدوله، چند گزارش مهم و روشنگر در ميان گزارش‌هاي وزيرمختار وقت بريتانيا در تهران وجود دارد. او در گزارش مفصّلي كه در زمستان 1308 (هفت ماه پس از بازداشت فيروز) براي وزيرخارجه‌اش فرستاده، مي‌نويسد: «در عرض سال‌هاي 1927 و 1928 سه رجل سياسي، هر سه داراي لياقت و كفايت سياسي زياد، يكّه‌تاز صحنه سياست‌هاي ايران بودند. اين سه تن عبارت بودند از: تيمورتاش (وزير دربار)، داور (وزير عدليه) و شاهزاده فيروزميرزا (وزير ماليه)... در ايران دلايل زيادي براي بازداشت فيروز اقامه مي‌شود اما نظر شخصي من (كه البته هيچ مدرك قطعي براي اثباتش در دست ندارم) اين است كه شاه در آن لحظه كه دستور توقيف فيروز را داد جداً به هراس افتاده بود كه مبادا ناراحتي‌هاي داخل كشور تبديل به يك قيام عمومي از طرف ايلات متجاسر گردد و مخالفان رژيم پهلوي كه در كمين نشسته‌اند از اين فرصت براي برگرداندن سلطنت به قاجارها استفاده كنند. فيروزميرزا از شاهزادگان معروف قاجار و پسر ارشد شاهزاده عبدالحسين‌ميرزا فرمانفرماست. پسر دائي‌اش شاهزاده اكبر ميرزا (صارم‌الدوله) كه تا چندي پيش استاندار ايالت فارس بود، بي‌آنكه ظاهراً دليلي عليه‌اش اقامه شود، همزمان با توقيف فيروزميرزا بازداشت شد. وي نيز از شاهزادگان درجه اول قاجار است. يكي از برادران كوچك محمدعلي‌شاه، شاهزاده سالارالدوله، كه اكنون به عنوان تبعيدي سياسي در حيفا به سر مي‌برد و هيچوقت هم سلطنت رضاشاه را به رسميّت نشناخته است، از مخالفان طراز اول سلسله پهلوي شمرده مي‌شود. حكومت ايران با كمال اكراه مستمري اين شاهزاده را در خارج از كشور مي‌پردازد و مواظب است كه غائله‌اي از جانب او برپا نشود. مع‌الوصف در اين اواخر چنين احساس مي‌شد كه او نيز در پي فرصتي مناسب براي برافراشتن علم طغيان بر ضد رضاشاه است. ظاهراً به همين دليل بود كه تيمورتاش چند هفته قبل -بدون شك به دستور رضاشاه- مستمري شش‌ماهه سالارالدوله را پيشاپيش به خود من (وزيرمختار بريتانيا در تهران) پرداخت و جداً خواهش كرد دولت انگلستان همه نوع احتياط لازم را به كار ببرد كه شاهزاده از محل اقامت خود در فلسطين پا بيرون نگذارد. اگر اين نظر كه جداً به آن اعتقاد دارم صحيح باشد كه رضاشاه از يك نهضت داخلي براي برگرداندن سلسله قاجار به تخت سلطنت مي‌ترسد، اين عقيده را هم دارم كه ترس اعليحضرت كاملاً بي‌مورد است و از ذهن شكّاكش تراوش كرده. اما نتايجي كه از بازداشت فيروز براي رژيم داشت خيلي عميق‌تر و گسترده‌تر از آن بود كه شاه تصور مي‌كرد. نخستين و مهمترين نتيجه‌اش متلاشي شدن مثلث سياسي (تيمورتاش – فيروز - داور) بود كه تقريباً دو سال‌ونيم زمام قدرت را در ايران به دست داشت. ثانياً اعتماد شاه نسبت به وزير دربارش خلل برداشت چون تيمورتاش نزديك‌ترين دوست فيروز بود. تيمورتاش دشمنان زيادي دارد كه از اين فرصت استفاده كردند و سوءظن شاه را نسبت به وزير دربارش برانگيختند. با اينكه تيمورتاش در حال حاضر (زمان تنظيم گزارش در ژانويه 1930- دي‌ماه 1308) مقام و منصب سابق خود را كماكان دارد و بعد از شاه متنفّذترين رجل ايراني شمرده مي‌شود، كسي باور ندارد كه موقعيّت و نفوذ كنوني‌اش همان باشد كه پيش از بازداشت فيروز بود. (گزارش سر رابرت كلايو به وزير خارجه بريتانيا، نقل شده در «صعود و سقوط تيمورتاش» به كوشش جواد شيخ‌الاسلامي، با تلخيص)
بهانه
گزارش جالب ديگر حدود دو ماه بعد ارسال شده و كلايو در آن به وزير خارجه‌اش اطلاع مي‌دهد: «در جريان مذاكره‌اي كه روز پانزدهم مارس (25 اسفند 1308) با وزير دربار ايران، عبدالحسين‌خان تيمورتاش، داشتم جناب اشرف به من اطلاع دادند كه تصميم دولت بر اين شده كه شاهزاده فيروزميرزا نصرت‌الدوله را به اتهام اختلاس (در زمان وزارت ماليه) به پاي ميز محاكمه بكشند، زيرا اكنون مدارك محكم و انكارناپذير به دست آمده كه نشان مي‌دهد معظم‌له، وقتي كه در رأس كار بوده، از اختيارات وزارتي خود براي تحصيل منافع نامشروع سوءاستفاده كرده است... وزير دربار اظهار داشت كه اين مسئله واقعاً ضربه شكننده‌اي برايش بوده است زيرا حضرت والا يكي از قديمي‌ترين دوستانشان هستند و به حقيقت روي اصرار و خواهش خود ايشان (تيمورتاش) بوده كه اعليحضرت رضاشاه، كه هرگز از فيروز خوشش نمي‌آمده، سرانجام حاضر شده بود پست وزارت ماليه را به او واگذار كند. در عين حال ايشان (تيمورتاش) هنوز هم بر اين عقيده هستند كه فيروز ميرزا يكي از لايق‌ترين رجال ايران است و اگر مي‌شد وادارش كرد كه با صداقت و پاكدامني كار كند، حقيقتاً مي‌توانست خدمات ذيقيمتي براي كشورش انجام بدهد.» (همان)
كلايو در ملاقات سه روز بعد (28 اسفند) خود با تيمورتاش نظر خود را در مورد علت واقعي بازداشت فيروز (ترس از توطئه در جنوب كشور) با او در ميان گذاشته و اضافه كرده است: به عقيده من مسئله اختلاس و پول گرفتن شاهزاده فيروز نوعي بهانه ظاهري براي توقيف و تحت‌نظر قرار دادنش بوده است. «جناب اشرف صحت استنتاج مرا تأييد و تصديق فرمودند كه حدسم درست بوده است.»

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی