قسمي غريب
پيشتر خوانديد كه توقف ميرزا ابوالحسنخان ايلچي (فرستاده فتحعليشاه قاجار به دربار روسيه) در تفليس، بيش از آنچه انتظار ميرفت طولاني شد. اما سرانجام پس از هفتهها انتظار خستهكننده، روز يكشنبه بيستوششم رمضان 1229ه.ق. (20 شهريور 1193ه.ش. – 11 سپتامبر 1814م.) خبر آمد كه اجازه ادامه سفر ميرزا ابوالحسنخان به همراه متن امضاءشده معاهده گلستان توسط تزار آلكساندر به تفليس رسيده است. به نوشته وقايعنگار سفر ايلچي: «طلوع صبح [26 رمضان] ايشيك آقاسي (مسئول تشريفات) سردار وارد [شد] و خدمت صاحبي ايلچي اظهار نمود كه امضاي عهدنامه مباركه از دربار پادشاه روس رسيده و احكام بليغه از جانب او در باب رفتن شما به پترزبورغ شده است. صاحبي ايلچي يك طاقه شال رضايي به او انعام فرمودند و از وصول اين خبر سروري در خاطر همگي راه يافته، در همان بين سردار (دوريچف) با جمعي اعزه و اعيان وارد منزل صاحبي ايلچي گرديده، نشان شير و خورشيد كه از شاهنشاه عالمپناه به او مرحمت شده بوده [و او] ارسال پتربورغ كرده بود كه [براي استفاده از آن] از پادشاه خود مأذون شده باشد، در همين روز با نشان ديگر از پادشاه روس به جهت او آورده هر دو را حمايل و زينت گردن خود ساخته و به شكرگزاري جناب باري مشغول گرديده [بود]؛ مذكور نمود كه از قرار شروح نوشتهجات بر من ظاهر شده كه اين امضائي كه حال آوردهاند، امضاي سوم است كه از دربار پادشاه من رسيده. ابتدا يك امضايي مصحوب (همراه) آدمي فرستاده بودند، آدم و امضاء هر دو در راهها مفقودالخبر گرديده، معلوم نشده كه به چه طريق افتاده است. دفعه ديگر امضائي مصحوب آدمي فرستاده بودند، در عرض راه جماعت فرانسه گرفته، بردهاند. اين دفعه سوم است كه [سرانجام] امضاء به اينجا رسيده و من كه سردارم الحمدلله تعالي در دولت عليه ايران و نزد شما خجل نشدهام». («دليلالسفراء»، ميرزا محمدهادي علوي شيرازي، به كوشش محمد گلبن)
تدارك
ژنرال روس همچنين به ميرزا ابوالحسنخان خبر داد كه مايور بساناويچ به عنوان مهماندار او منصوب شده كه در طول راه تا سنپترزبورگ همراه باشد و يكصد سوار مسلح نيز ايلچي و همراهان را تا پايتخت روسيه اسكورت خواهند كرد «كه به اعزاز و احترام تمام رفته باشيد، زيرا كه پادشاه من از وقوع مصالحه ميمونه مشعوف و از رفتن شما نيز مسرور است. عنقريب مطالب و مهمات منظوره شما را بر وفق دلخواه صورت ميدهد و شما را با نيل [به] مقصود از آنجا روانه خواهد كرد».
چند روز بعد مشخص شد كه ميرزا ابراهيم ارمني، از منشيان و مترجمان دستگاه سردار روس، متن امضاء شده معاهده را به زبان فارسي برگردانده و آماده مبادله كرده است. روز دوازدهم شوال براي انجام مراسم مبادلهي نسخههاي امضاء شده عهدنامه مشخص شد. به نوشته ميرزا محمدهادي، سردار دستور داده بود بزرگان و اشراف شهر به اتفاق سربازان و مردم عادي دو سوي مسير اقامتگاه ايلچي تا منزل او بايستند و گاري ششاسبه مخصوصش را نيز براي آوردن ايلچي به اقامتگاه او فرستاده بود. فرستادگان دوريچف به ميرزاابوالحسنخان گفتند كه «سردار را منظور اين است كه اصل عهدنامه ميمونه مباركه، ممهوره به مهر شاهنشاه عالمپناه را كه نزد شماست به اعزاز تمام برداشته به منزل ما آمده باشند كه در عرض راه ما نيز امضاي عهدنامه ميمونه كه به دستخط و مهر پادشاه خود در دست داريم قدري به استقبال آورده، هر دو را با يكديگر در منزل برده، تبديل كنيم».
پريشاني
ميرزا ابوالحسنخان همانطور كه دوريچف برنامهريزي كرده بود، عهدنامه ممهور به مهر فتحعليشاه را كه در قاب طلاي ميناكاري شده قرار داشت، برداشته و به اتفاق همراهان سوار بر گاري شش اسبه به منزل ژنرال برد. حاضران در مسير ابراز احساسات ميكردند و گروههاي موسيقي مينواختند. دوريچف و همراهانش نيز به همراه نسخهاي از معاهده كه به امضاي تزار رسيده بود قدري به استقبال ايلچي آمدند و سپس به اتفاق وارد منزل شدند. به اين ترتيب نسخهها طي مراسمي مبادله شد. در اينجا ماجراي جالبي رخ داد كه شرح آن را به قلم ميرزا محمدهادي ميآورم:
«صاحبي ايلچي را بعد از [مراسم] تبديل به خاطر رسيد كه ولايات آذربايجان بيجهت به تصرف آن ظالمان در آمده و [با توجه به مفاد اين معاهده] بعدها [هم] تغيير نخواهد يافت؛ از اين جهت به حدي دلگير و پريشان احوال گرديد كه همگي حضار مجلس از تغيير احوال صاحبي حيران بودند و سردار قدري متحير شد و در مقام تحقيق برآمد. صاحبيايلچي جواب نگفته همان ساعت امضاء را برداشته با همراهان روانه منزل گرديد».
به دستور ژنرال روس، تفليس در تمام آن روز در جشن و شادماني غرق بود. تجسّم حال هيأت ايراني كه با وجود اندوه و آشفتگي دروني، ناچار بود در اين جشنها شركت كند، تا حدودي ترحمانگيز است. ميرزا ابوالحسنخان ناهار و شام را در منزل ژنرال مهمان بود. پيش از شام مراسم آتشبازي برگزار شد: «چيزي از اسباب آتشبازي به تركيب شير و خورشيد كه نشان شاهنشاه ايران است و نام مبارك شاهنشاه در بالاي او ظاهر بود، ساخته بودند و نشان پادشاه روس و اسم او را نيز ساخته و در بين آتشبازي آتش زدند. قسم غريبي بود كه تمام از دور ظاهر و مرئي ميشد و بسيار طول كشيد تا به اتمام رسيد»... قسم غريبي بود... بسيار طول كشيد... تا به اتمام رسيد... قسم غريبي بود.
پيشتر خوانديد كه توقف ميرزا ابوالحسنخان ايلچي (فرستاده فتحعليشاه قاجار به دربار روسيه) در تفليس، بيش از آنچه انتظار ميرفت طولاني شد. اما سرانجام پس از هفتهها انتظار خستهكننده، روز يكشنبه بيستوششم رمضان 1229ه.ق. (20 شهريور 1193ه.ش. – 11 سپتامبر 1814م.) خبر آمد كه اجازه ادامه سفر ميرزا ابوالحسنخان به همراه متن امضاءشده معاهده گلستان توسط تزار آلكساندر به تفليس رسيده است. به نوشته وقايعنگار سفر ايلچي: «طلوع صبح [26 رمضان] ايشيك آقاسي (مسئول تشريفات) سردار وارد [شد] و خدمت صاحبي ايلچي اظهار نمود كه امضاي عهدنامه مباركه از دربار پادشاه روس رسيده و احكام بليغه از جانب او در باب رفتن شما به پترزبورغ شده است. صاحبي ايلچي يك طاقه شال رضايي به او انعام فرمودند و از وصول اين خبر سروري در خاطر همگي راه يافته، در همان بين سردار (دوريچف) با جمعي اعزه و اعيان وارد منزل صاحبي ايلچي گرديده، نشان شير و خورشيد كه از شاهنشاه عالمپناه به او مرحمت شده بوده [و او] ارسال پتربورغ كرده بود كه [براي استفاده از آن] از پادشاه خود مأذون شده باشد، در همين روز با نشان ديگر از پادشاه روس به جهت او آورده هر دو را حمايل و زينت گردن خود ساخته و به شكرگزاري جناب باري مشغول گرديده [بود]؛ مذكور نمود كه از قرار شروح نوشتهجات بر من ظاهر شده كه اين امضائي كه حال آوردهاند، امضاي سوم است كه از دربار پادشاه من رسيده. ابتدا يك امضايي مصحوب (همراه) آدمي فرستاده بودند، آدم و امضاء هر دو در راهها مفقودالخبر گرديده، معلوم نشده كه به چه طريق افتاده است. دفعه ديگر امضائي مصحوب آدمي فرستاده بودند، در عرض راه جماعت فرانسه گرفته، بردهاند. اين دفعه سوم است كه [سرانجام] امضاء به اينجا رسيده و من كه سردارم الحمدلله تعالي در دولت عليه ايران و نزد شما خجل نشدهام». («دليلالسفراء»، ميرزا محمدهادي علوي شيرازي، به كوشش محمد گلبن)
تدارك
ژنرال روس همچنين به ميرزا ابوالحسنخان خبر داد كه مايور بساناويچ به عنوان مهماندار او منصوب شده كه در طول راه تا سنپترزبورگ همراه باشد و يكصد سوار مسلح نيز ايلچي و همراهان را تا پايتخت روسيه اسكورت خواهند كرد «كه به اعزاز و احترام تمام رفته باشيد، زيرا كه پادشاه من از وقوع مصالحه ميمونه مشعوف و از رفتن شما نيز مسرور است. عنقريب مطالب و مهمات منظوره شما را بر وفق دلخواه صورت ميدهد و شما را با نيل [به] مقصود از آنجا روانه خواهد كرد».
چند روز بعد مشخص شد كه ميرزا ابراهيم ارمني، از منشيان و مترجمان دستگاه سردار روس، متن امضاء شده معاهده را به زبان فارسي برگردانده و آماده مبادله كرده است. روز دوازدهم شوال براي انجام مراسم مبادلهي نسخههاي امضاء شده عهدنامه مشخص شد. به نوشته ميرزا محمدهادي، سردار دستور داده بود بزرگان و اشراف شهر به اتفاق سربازان و مردم عادي دو سوي مسير اقامتگاه ايلچي تا منزل او بايستند و گاري ششاسبه مخصوصش را نيز براي آوردن ايلچي به اقامتگاه او فرستاده بود. فرستادگان دوريچف به ميرزاابوالحسنخان گفتند كه «سردار را منظور اين است كه اصل عهدنامه ميمونه مباركه، ممهوره به مهر شاهنشاه عالمپناه را كه نزد شماست به اعزاز تمام برداشته به منزل ما آمده باشند كه در عرض راه ما نيز امضاي عهدنامه ميمونه كه به دستخط و مهر پادشاه خود در دست داريم قدري به استقبال آورده، هر دو را با يكديگر در منزل برده، تبديل كنيم».
پريشاني
ميرزا ابوالحسنخان همانطور كه دوريچف برنامهريزي كرده بود، عهدنامه ممهور به مهر فتحعليشاه را كه در قاب طلاي ميناكاري شده قرار داشت، برداشته و به اتفاق همراهان سوار بر گاري شش اسبه به منزل ژنرال برد. حاضران در مسير ابراز احساسات ميكردند و گروههاي موسيقي مينواختند. دوريچف و همراهانش نيز به همراه نسخهاي از معاهده كه به امضاي تزار رسيده بود قدري به استقبال ايلچي آمدند و سپس به اتفاق وارد منزل شدند. به اين ترتيب نسخهها طي مراسمي مبادله شد. در اينجا ماجراي جالبي رخ داد كه شرح آن را به قلم ميرزا محمدهادي ميآورم:
«صاحبي ايلچي را بعد از [مراسم] تبديل به خاطر رسيد كه ولايات آذربايجان بيجهت به تصرف آن ظالمان در آمده و [با توجه به مفاد اين معاهده] بعدها [هم] تغيير نخواهد يافت؛ از اين جهت به حدي دلگير و پريشان احوال گرديد كه همگي حضار مجلس از تغيير احوال صاحبي حيران بودند و سردار قدري متحير شد و در مقام تحقيق برآمد. صاحبيايلچي جواب نگفته همان ساعت امضاء را برداشته با همراهان روانه منزل گرديد».
به دستور ژنرال روس، تفليس در تمام آن روز در جشن و شادماني غرق بود. تجسّم حال هيأت ايراني كه با وجود اندوه و آشفتگي دروني، ناچار بود در اين جشنها شركت كند، تا حدودي ترحمانگيز است. ميرزا ابوالحسنخان ناهار و شام را در منزل ژنرال مهمان بود. پيش از شام مراسم آتشبازي برگزار شد: «چيزي از اسباب آتشبازي به تركيب شير و خورشيد كه نشان شاهنشاه ايران است و نام مبارك شاهنشاه در بالاي او ظاهر بود، ساخته بودند و نشان پادشاه روس و اسم او را نيز ساخته و در بين آتشبازي آتش زدند. قسم غريبي بود كه تمام از دور ظاهر و مرئي ميشد و بسيار طول كشيد تا به اتمام رسيد»... قسم غريبي بود... بسيار طول كشيد... تا به اتمام رسيد... قسم غريبي بود.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی