حركت از تفليس
چنانكه پيشتر خوانديد ميرزا ابوالحسنخان شيرازي، فرستاده فتحعليشاه به دربار تزار روسيه، در راه سفر به سنپترزبورگ ناچار شد حدود دو ماه در تفليس اقامت كند و در انتظار رسيدن نسخه امضاءشده معاهده گلستان و اجازه ادامه سفر بماند. در اين مدت (كه نيمي از آن در ماه رمضان گذشت)، ژنرال دوريچف (حاكم نظامي گرجستان) كوشيد از سويي با ملاقاتهاي هر روزه و پذيرايي از فرستاده ايران، مانع از دلگير شدن او از تأخير طولاني در ادامه سفر شود و از سوي ديگر با انتقاد كردن از كميت و كيفيت هداياي همراه ايلچي او را به افزودن بر ميزان هدايا و افزايش تعداد دريافتكنندگان هديه تشويق كند. او از جمله چند روز پيش از حركت سفير ايران از تفليس در ملاقاتي با ايلچي به او گفت: «نوشتهجات و مراسلاتي در كمال تأكيد به امناي دولت روسيه قلمي نمودهام كه همگي در انجام مهام (امور دشوار) شما سعي تمام و كوشش مالاكلام (بيچونوچرا) به عمل آورده باشند و خاطر شما در هر باب جمع باشد كه با نيل [به] مقصود معاودت خواهيد نمود». («دليلالسفراء»، ميرزا محمدهادي علوي شيرازي، به كوشش محمد گلبن)
بدرقه
دوريچف در همان روز ، به نوشته نويسنده «دليلالسفراء»، ميرزا ابوالحسنخان را به خلوت برد و فهرستي از اسامي كساني كه ايلچي ميبايست در ورود به سنپترزبورگ به آنها هديه بدهد و «تعارفات كلي» نمايد، در اختيارش گذاشت.
سرانجام هنگام آغاز سفر فرا رسيد. ايلچي مقاديري طاقه شال رضايي و چند رأس اسب و تعدادي چادر به همراه مبلغي پول نقد به عنوان هديه براي دوريچف و ساير اعيان و مهمانداران خود فرستاد و آنها نيز براي خداحافظي به منزل او آمدند. «سردار مذكور نمود كه سفارشات لازمه در باب انجام امور شما به اعيان دولت خود نوشتهام و شما را خاطر جمع باشد كه امور منظور شما صورت خواهد گرفت؛ بعد سياهه داد كه در پترزبورغ به اين اشخاص دوستي و تعارف كرده باشند».
توجه داريد كه تأكيدات مكرّر دوريچف نسبت به انجام امور مورد نظر ايلچي، ناظر بر خواستههاي مقامات ايراني براي تخليه قسمتهايي از سرزمينهاي تحت اشغال روسها در شمال ارس بوده است. اين امر گويا توسط سر گور اوزلي (سفير بريتانيا) نيز كه ميانجيگري ميان دو طرف را به عهده داشت وعده داده شده بود. و البته خواهيم ديد كه اين وعدهها و تأكيدات هرگز عملي نشد.
«يوم سهشنبه بيستوششم [شوال 1229ه.ق، مطابق 18 مهر 1193ه.ش. و 10 اكتبر 1814م.] كه يوم حركت از تفليس بود، قدري از روز گذشته جنرال رديشچوف النشف سردار تفليس و صاحباختيار جميع سرحدات ايروان و حاجيترخان به اتفاق سمناويچ حاكم تفليس و جمعي كثير از اعزه و اعيان به منزل صاحبي ايلچي آمدند. بعد از تعارفات رسمي دو شيشه شراب آورده گذاشته و به جهت سلامتي راه صاحبي خورده احترامات به عمل آوردند. گاريت مخصوص كه به جهت سواري راه صاحبي ايلچي، سردار به مبلغي معين خريداري نموده بود آورده صاحبي سوار شدند و گاريتهاي كوچك ديگر آورده، همراهان نيز همگي در آنها نشستند و روانه شدند. سردار نيز با جمعي سوار شده به مشايعت آمدند. قدر معتدي كه طي مسافت شد چون سردار فيالجمله ناخوشي مزاجي به همرسانيده [بود]، به اصرار صاحبي ايلچي معاودت كرده، باليوانج با جمعي ديگر به قدر دو فرسخ –بلكه بيشتر- همراه آمدند».
تونل
به اين ترتيب سفر «ايلچي بزرگ» فتحعليشاه به سوي سنپترزبورگ ادامه يافت. ميرزا محمدهادي در شرح سفر خود و ايلچي به سوي شمال، هر جا چيز جالبي به نظر آمده قلمي كرده كه گاه بسيار خواندني است. مثلاً در نخستين مواجههاش با پديده تونل مينويسد: «در سمت راست [مسير]، رودخانه قراقلخان كه عركو هم آن را ميگويند واقع است. آب گوارايي دارد و پستي و بلندي بسيار دارد كه بلندي آن منتهاي ارتفاع و پستي آن به طريق قعر چاهي ميماند. [در] چنين مكان پلهايي از چوب بر روي رودخانه بسته عبور مينمايند... در سمت دست راست اين راه محال «كاخت» واقع است و در سمت چپ محال «كارتل» است و عرض اين كوه و آن كوه كه فيمابين معبر است، و تقريباً يكصد و سي – چهل زرع به نظر ميآيد، در آنجا در دو مكان كه فاصله آن دو مكان با يكديگر يكصد قدم بيشتر نخواهد بود، اصل كوه را بريده، به طريق دالان راهي ساختهاند. عرض تخميناً 12 قدم و طول تقريباً يكصد قدم ميشود و ارتفاع از زمين تا سقف نيز، كه كوه است، چهار پنج زرع ميباشد... به لعنت خدا و نفرين رسول گرفتار شوند آن اشخاصي كه باعث آوردن طايفه روس و راه دادن آنها به اين مكانها شدهاند»!
يا جاي ديگر مينويسد: «در چندين جا كمر كوه را باروت ريخته آتش زده و شكستهاند و راه ساختهاند كه عرضش ده زرع ميشود... [باز] چندين جاي ديگر به نظر رسيد كه كوه را بريده، راه ساختهاند. الحقّ [اين كار] خالي از اشكال كلي (مشكلات فراوان) و اخراجات (هزينه) كردن بسيار نيست».
ميرزا محمدهادي در عين حال از ناامني راهها و طوايفي كه در آن نزديك سكونت دارند و به كار راهزني و دزدي مشغولند و شيوه رويارويي روسها با اين مشكلات مطالب جالبي نوشته است كه در شماره آينده به آن خواهيم پرداخت.
چنانكه پيشتر خوانديد ميرزا ابوالحسنخان شيرازي، فرستاده فتحعليشاه به دربار تزار روسيه، در راه سفر به سنپترزبورگ ناچار شد حدود دو ماه در تفليس اقامت كند و در انتظار رسيدن نسخه امضاءشده معاهده گلستان و اجازه ادامه سفر بماند. در اين مدت (كه نيمي از آن در ماه رمضان گذشت)، ژنرال دوريچف (حاكم نظامي گرجستان) كوشيد از سويي با ملاقاتهاي هر روزه و پذيرايي از فرستاده ايران، مانع از دلگير شدن او از تأخير طولاني در ادامه سفر شود و از سوي ديگر با انتقاد كردن از كميت و كيفيت هداياي همراه ايلچي او را به افزودن بر ميزان هدايا و افزايش تعداد دريافتكنندگان هديه تشويق كند. او از جمله چند روز پيش از حركت سفير ايران از تفليس در ملاقاتي با ايلچي به او گفت: «نوشتهجات و مراسلاتي در كمال تأكيد به امناي دولت روسيه قلمي نمودهام كه همگي در انجام مهام (امور دشوار) شما سعي تمام و كوشش مالاكلام (بيچونوچرا) به عمل آورده باشند و خاطر شما در هر باب جمع باشد كه با نيل [به] مقصود معاودت خواهيد نمود». («دليلالسفراء»، ميرزا محمدهادي علوي شيرازي، به كوشش محمد گلبن)
بدرقه
دوريچف در همان روز ، به نوشته نويسنده «دليلالسفراء»، ميرزا ابوالحسنخان را به خلوت برد و فهرستي از اسامي كساني كه ايلچي ميبايست در ورود به سنپترزبورگ به آنها هديه بدهد و «تعارفات كلي» نمايد، در اختيارش گذاشت.
سرانجام هنگام آغاز سفر فرا رسيد. ايلچي مقاديري طاقه شال رضايي و چند رأس اسب و تعدادي چادر به همراه مبلغي پول نقد به عنوان هديه براي دوريچف و ساير اعيان و مهمانداران خود فرستاد و آنها نيز براي خداحافظي به منزل او آمدند. «سردار مذكور نمود كه سفارشات لازمه در باب انجام امور شما به اعيان دولت خود نوشتهام و شما را خاطر جمع باشد كه امور منظور شما صورت خواهد گرفت؛ بعد سياهه داد كه در پترزبورغ به اين اشخاص دوستي و تعارف كرده باشند».
توجه داريد كه تأكيدات مكرّر دوريچف نسبت به انجام امور مورد نظر ايلچي، ناظر بر خواستههاي مقامات ايراني براي تخليه قسمتهايي از سرزمينهاي تحت اشغال روسها در شمال ارس بوده است. اين امر گويا توسط سر گور اوزلي (سفير بريتانيا) نيز كه ميانجيگري ميان دو طرف را به عهده داشت وعده داده شده بود. و البته خواهيم ديد كه اين وعدهها و تأكيدات هرگز عملي نشد.
«يوم سهشنبه بيستوششم [شوال 1229ه.ق، مطابق 18 مهر 1193ه.ش. و 10 اكتبر 1814م.] كه يوم حركت از تفليس بود، قدري از روز گذشته جنرال رديشچوف النشف سردار تفليس و صاحباختيار جميع سرحدات ايروان و حاجيترخان به اتفاق سمناويچ حاكم تفليس و جمعي كثير از اعزه و اعيان به منزل صاحبي ايلچي آمدند. بعد از تعارفات رسمي دو شيشه شراب آورده گذاشته و به جهت سلامتي راه صاحبي خورده احترامات به عمل آوردند. گاريت مخصوص كه به جهت سواري راه صاحبي ايلچي، سردار به مبلغي معين خريداري نموده بود آورده صاحبي سوار شدند و گاريتهاي كوچك ديگر آورده، همراهان نيز همگي در آنها نشستند و روانه شدند. سردار نيز با جمعي سوار شده به مشايعت آمدند. قدر معتدي كه طي مسافت شد چون سردار فيالجمله ناخوشي مزاجي به همرسانيده [بود]، به اصرار صاحبي ايلچي معاودت كرده، باليوانج با جمعي ديگر به قدر دو فرسخ –بلكه بيشتر- همراه آمدند».
تونل
به اين ترتيب سفر «ايلچي بزرگ» فتحعليشاه به سوي سنپترزبورگ ادامه يافت. ميرزا محمدهادي در شرح سفر خود و ايلچي به سوي شمال، هر جا چيز جالبي به نظر آمده قلمي كرده كه گاه بسيار خواندني است. مثلاً در نخستين مواجههاش با پديده تونل مينويسد: «در سمت راست [مسير]، رودخانه قراقلخان كه عركو هم آن را ميگويند واقع است. آب گوارايي دارد و پستي و بلندي بسيار دارد كه بلندي آن منتهاي ارتفاع و پستي آن به طريق قعر چاهي ميماند. [در] چنين مكان پلهايي از چوب بر روي رودخانه بسته عبور مينمايند... در سمت دست راست اين راه محال «كاخت» واقع است و در سمت چپ محال «كارتل» است و عرض اين كوه و آن كوه كه فيمابين معبر است، و تقريباً يكصد و سي – چهل زرع به نظر ميآيد، در آنجا در دو مكان كه فاصله آن دو مكان با يكديگر يكصد قدم بيشتر نخواهد بود، اصل كوه را بريده، به طريق دالان راهي ساختهاند. عرض تخميناً 12 قدم و طول تقريباً يكصد قدم ميشود و ارتفاع از زمين تا سقف نيز، كه كوه است، چهار پنج زرع ميباشد... به لعنت خدا و نفرين رسول گرفتار شوند آن اشخاصي كه باعث آوردن طايفه روس و راه دادن آنها به اين مكانها شدهاند»!
يا جاي ديگر مينويسد: «در چندين جا كمر كوه را باروت ريخته آتش زده و شكستهاند و راه ساختهاند كه عرضش ده زرع ميشود... [باز] چندين جاي ديگر به نظر رسيد كه كوه را بريده، راه ساختهاند. الحقّ [اين كار] خالي از اشكال كلي (مشكلات فراوان) و اخراجات (هزينه) كردن بسيار نيست».
ميرزا محمدهادي در عين حال از ناامني راهها و طوايفي كه در آن نزديك سكونت دارند و به كار راهزني و دزدي مشغولند و شيوه رويارويي روسها با اين مشكلات مطالب جالبي نوشته است كه در شماره آينده به آن خواهيم پرداخت.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی