سه‌شنبه، آبان ۱۷، ۱۳۸۴

كارخانه‌ها و انبارها

ميرزا محمدهادي شيرازي، وقايع‌نگار سفر ابوالحسن‌خان ايلچي به روسيه، در ادامه وصفش از كارخانه سلاح‌سازي شهر تولا (كه بخشي از آن را در شماره گذشته خوانديد) مي‌نويسد: «در اين كارخانه‌ها چرخ‌ها و اسباب‌ها هست كه خود به خود گردش مي‌كند، و پاي هر دستگاهي استادي نشسته چيزي مي‌سازد. و اصل اينها از يك كوره آتش و خمره آهني آب است كه از بخار آن هزار بلكه دو هزار چرخ و دستگاه گردش مي‌كند و احتياج به آدم ندارد و اين مقوله چيزها، از تحرير و تقدير چندان دستگير نمي‌شود و موقوف به ديدن است. اما اينقدر ملاحظه شد كه اين كارخانه‌جات هر روزه، روزي سه هزار و هشتصد نفر عمله مستمراً به كار مشغول مي‌باشند و سالي يكصد و پنجاه هزار قبضه تفنگ و اسباب ديگر از اين كارخانه ساخته و آماده شده داخل انبار مي‌شود. اما اگر اين كوره آتش و خمره‌ي آب گرم و جوب‌هاي آبِ جاري نبود، روزي پنجاه هزار عمله هم اين كارخانه‌جات را كفاف نمي‌داد. اين است كه به علت آب و كوره آتش و بخار چنين دستگاهي به آن عجله گردش مي‌كند و دائم در كارند و اين عمل را در ميان ايشان [يك] شخص انگريزي بر پا داشته و حال ملازم پادشاه اروس شده و اين كارخانه‌جات تمام به دست آن است، الّا اروس خود صاحب اينگونه افكار و اعمال نيستند. آنچه از اين مقوله امورات در ميان ايشان برپا شده، از جماعت انگريز است كه به ولايات آنها آمده هر يك هر حرفه كه داشته‌اند به آنها آموخته‌اند و بالفعل هم در كارند». («دليل‌السفراء» سفرنامه ايلچي به روسيه، ميرزا محمدهادي شيرازي، به كوشش محمد گلبن)
نظم
از جمله نكات جالب ديگري كه در دليل‌السفراء ثبت شده، مشاهدات هيأت ايراني از انبار اسلحه روس‌ها در شهر تولا است. به نوشته ميرزا محمدهادي: «صاحبجمعان و بزرگاني كه بودند آمده در انبار را گشاده، در كرياس (درگاه) آن از هر اسلحه و هر يراق و هر اسبابي كه از اين مقوله به خاطر مي‌رسد، آويخته و گذاشته بودند. از جمله تفنگي [از] يكترينه كه خورشيد كلاه باشد و پادشاه بوده (منظور كاترين كبير است)، به دست خود ساخته، آن تفنگ و چكش و اسبابي كه تفنگ را [با آنها] ساخته است در آنجا گذاشته بودند. با وجود زن بودن تفنگ را بسيار خوب ساخته بود. از آنجا داخل انبار شديم. مكاني دو طبقه از چوب ساخته و سفيد كرده بودند، كه هر طبقه بيست و پنج قدم عرض و شصت هفتاد قدم طول داشت. در هر طبقه چهار راسته قرارگاه از آنچه به خاطر برسد به خط مستقيم چيده بودند. جاز مضبوطي به نظر آمد كه هرگاه چندين هزار سال آن آلات را در آنجا به آن نظم بگذارند، از زنگ و عيوب ديگر محفوظ است. تمامي را جور كرده بودند، كه هرگاه خوب و بد و وسط آنها را مي‌خواستند، فوراً بر مي‌داشتند و احتياج به جستن نبود. در آنجا سواي توپ كه ديده نشد، آلات حرب از هر چيز و هر مقوله بي‌نهايت موجود بود».
به نظر مي‌رسد از جمله دلايلي كه روس‌ها را بر آن مي‌داشت ميرزا ابوالحسن‌خان و همراهانش را به تماشاي اين كارخانه‌ها و انبارها ببرند، هراسي بود كه تماشاي اين تشكيلات عريض و طويل مي‌توانست در دل آنها بيندازد. در واقع روس‌ها به اين ترتيب، علاوه بر به جا آوردن رسم مهمان‌نوازي، نمايش قدرتي نيز براي هيأت ايراني داده بودند.
آتش
ايلچي و همراهانش در همان روزي كه به تماشاي كارخانه و انبار سلاح رفتند، از آتش‌نشاني تولا نيز بازديد كردند. ميرزا محمدهادي در توصيف آنجا مي‌نويسد: «لوله و اساس از آهن و برنج تعبيه كرده، مي‌ساختند كه آب را از زمين هر قدر خواسته باشند برداشته بالا مي‌بردند و اين عمل بيشتر در وقتي به كار ايشان مي‌آيد كه خانه و مكان مرتفعي آتش گرفته باشد. فوراً آن اسباب را حاضر كرده، آب از زمين بر پشت‌بام آنجا برده و ريخته آتش را خاموش مي‌كنند».
مهمانداران روس باز در همين روز ميرزا ابوالحسن‌خان و همراهانش را به تماشاي جاي ديگري مي‌برند: «صورت پادشاه را كشيده، در آنجا گذاشته بودند و تخت بزرگي در وسط گذاشته اسباب بسياري روي آن چيده بود. مشخص شد كه اين مكاني‌است كه هرگاه امري بر ايشان روي مي‌دهد و چاره آن مشكل است، دانشمندان و بزرگان در آنجا جمع شده از روي فكر و كتاب‌ها و اسباب‌ها آن امر را صورت مي‌دهند. اسلحه غريبه در اين مكان نيز بسيار است».
چنانكه پيش‌تر نيز نوشتم، توقف ميرزا ابوالحسن‌خان در شهر تولا نيز ده روز به طول انجاميد و اين امر با توجه به توقف طولاني در تفليس و توقف ده روزه در شهر بارونژ باعث خشم او شده بود. «يكي از بزرگان آنها (اهالي تولا) خدمت صاحبي ايلچي آمده وعده ضيافت رقص و بال خواست. صاحبي ايلچي چون بسيار تكدر توقف عرض راه را داشتند و از اين جهت بي‌نهايت دلگير بودند، وعده نمي‌دادند. آن شخص مأيوس شده بساناويچ (مهماندار ايلچي) را واسطه نمود، آخر الامر نظر به خاطر بساناويچ وعده داده، شب با مهماندار و همراهان در آنجا رفته ضيافت... منعقد بود».
ايلچي و همراهانش سرانجام روز هفتم محرم 1230ه.ق. شهر تولا را ترك كردند و به سوي مسكو به راه افتادند.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی