یکشنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۴

سقوط عباس‌آباد

نبردهاي سال 1242ه.ق. ميان ايران و روسيه را تا جايي روايت كرديم كه فتحعلي‌شاه به تبريز آمد و بيرون شهر اردو زد. در اين هنگام ايروان در محاصره بود و حسن‌خان سارواصلان كوشش مي‌كرد محاصره را بشكند. از قضا در همين روزها كاروان آذوقه‌اي كه براي سربازان روس از تفليس به سوي ايروان مي‌رفت به دست حسن‌خان افتاد و ادامه كار محاصره بر روس‌ها دشوار آمد. چنين بود كه قواي روسيه دست از ايروان برداشت و به سوي نخجوان شتافت تا قلعه «عباس‌آباد» (از ساخته‌هاي شاهزاده عباس‌ميرزا) را فراچنگ آورد. به نوشته محمدتقي‌خان لسان‌الملك سپهر، «نايب‌السلطنه اين بدانست و از بلده خوي تا محال چورس براند و احسان‌خان پسر كلبعلي‌خان را كه از پيش حكومت نخجوان داشت با سپاه نخجواني به حراست قلعه عباس‌آباد مأمور فرمود و محمدامين‌خان دولّوي قاجار را با گروهي از بختياري با او همداستان كرد. [اما] احسان‌خان چشم از احسان شهريار و حفظ بيضه اسلام پوشيده، در نهان با ينارال بسقاويچ (پاسكويچ) ابواب مؤاتات (سازش) باز داشت و او را به محاصره عباس‌آباد تحريض نمود. لشكر روس شتاب كرده عباس‌آباد را حصار دادند (به محاصره گرفتند)». («ناسخ‌التواريخ»)
جاسوس
خبر محاصره قلعه عباس‌آباد هنگامي به فتحعلي‌شاه رسيد كه اردوي شاهي به كنار شهر خوي انتقال يافته بود. به اين ترتيب بار ديگر الله‌يارخان آصف‌الدّوله (وزير اعظم) با پنچ‌هزار سپاهي براي كمك به نايب‌السلطنه مأمور شد و به اتفاق راه عباس‌آباد پيش گرفتند. خاوري شيرازي قلعه عباس‌آباد را در كتاب «تاريخ ذوالقرنين» چنين توصيف كرده است: «عباس‌آباد از مستحدثات نوّاب وليعهد زمان و واقع در دو فرسخي قصبه‌ي نخجوان و قريب به رودخانه‌ي ارس به فاصله دو ميدان است».
عباس‌ميرزا تدبير كار را چنان ديد كه نامه‌اي براي حسن‌خان سارواصلان بنويسد و او را ترغيب كند كه از جنوب ارس به قلعه نزديك شود. در اين نامه شرح داده شده بود كه قواي نايب‌السلطنه در گوشه‌اي كمين مي‌كند تا قواي روسيه براي مبارزه با سواران سارواصلان از ارس بگذرند، آنگاه از پشت به آنها مي‌تازد و از ميانشان بر مي‌دارد. در واقع قرار بود تاختن سواران كم‌تعداد سارواصلان مانند طعمه‌اي پاسكويچ را به دست كشيدن از محاصره قلعه ترغيب كند و قواي او را به كمينگاه سپاه عباس‌ميرزا بياورد. «تدبير درست بود، ولي تقدير كار خود را نمود: يك نفر از ارامنه ايروان كه در اردوي سارواصلان بود شب‌هنگام بر اسبي از اصطبل او سوار گشته، به جهت اعلام خبر (يعني فاش كردن نقشه عباس‌ميرزا) روي به اردوي بسقاويچ نمود. علي‌الصباح حضرت ولي‌عهد زمان غافل از ماجراي جاسوسيِ ارمنيِ ايروان، از منزلي كه بودند با همراهان عزيمت راه نمودند». (تاريخ ذوالقرنين)
اما پاسكويچ كه از حقيقت امر آگاه شده بود سپاه خود را در كمال آمادگي و احتياط از ارس گذراند و در مقابل قواي شاهزاده عباس‌ميرزا قرار گرفت. به نوشته سپهر، عباس‌ميرزا كه كار را بر وفق مراد نيافته بود «ناچار صف كارزار راست كرده جنگ پيوسته شد. اگرچه زماني دراز مردم ايران پاس اصطبار (تحمل) افشردند، اما با قلّت عِدّه و عُدّه روي ظفر نتوانستند ديد. بسيار كس پشت با جنگ دادند (گريختند). در ميانه چهار تن از روسيان به آهنگ (به قصد) نايب‌السلطنه تاختن كردند و خدمتش به خويشتن (يعني به تنهايي) هر چهار را دفع داد. يك دو تن را با تيغ بزد و ديگري را با گلوله به خاك انداخت. فضعلي‌خان قوانلوي قاجار در آن رزمگاه از پس آنكه اسبش از پاي درآمد پياده همي رزم داد تا از كثرت جراحت با كشتگان هم‌آغوش افتاد. ملازمانش او را گرفته به كنار آوردند. چون بهبودي گرفت از شاهنشاه ايران «جان‌نثار دولت» لقب يافت». (ناسخ‌التواريخ)
احسان
اما نتيجه اين نبرد به هر حال شكست و هزيمت قواي عباس‌ميرزا بود. پاسكويچ در هنگام بازگشت -از در حيله- پرچمي با نشان دولت ايران برافراشت و به سوي قلعه عباس‌آباد رفت. با اين وجود خاوري شيرازي از دست رفتن اين قلعه را به خيانت احسان‌خان (حاكم نخجوان) مربوط دانسته است: «احسان‌خان نمك‌به‌حرام كه سابقاً با او (پاسكويچ) مراود بود، در روز بيست و هفتم شهر ذي‌الحجة‌الحرام سنه يك‌هزار و دويست و چهل و دو (30 تيرماه 1206ه.ش.) حرسه‌ي قلعه را بند بر پا نهاده، باب مراد بر چهره‌ي روسيان بدنهاد برگشود. ينارال بسقاويچ، سردار محمدامين‌خان قاجار و خواجه عباس‌خان، سركرده جانبازان بختياري و برخي از خوانين آن طايفه را محبوساً روانه تفليس كرد و احسان‌خان حرامزاده در اجر آن خدمت از تفويض حكومت محال نخجوان نام بر آورد».
هنگامي كه فتحعلي‌شاه خبر سقوط قلعه عباس‌آباد را شنيد به فكر دفاع از ساير قلعه‌هاي مهم منطقه افتاد. بنابراين گروه گروه سرداران و فوج‌هاي تحت فرمان ايشان را به محافظت از قلعه‌هاي خوي و تبريز مأمور كرد و شاهزادگان محمدميرزا (محمدشاه بعدي) و جهانگير ميرزا را براي تاخت و غارت به قراباغ و ساليان فرستاد. همچنين علي‌نقي ميرزا ركن‌الدوله به محافظت از سرحدات ايران در منطقه چورس و شاهزاده عباس‌ميرزا به اردوكشي براي دفاع از ايروان مأمور شدند. «پس از انجام اين مهام، اردوي ظفرفرجام را از منزل مرند، مكان در قريه النجق گشت و پس از روزي چند در چمن مهربان كه از جمله توابع بلوكات آلان‌براغوش تبريز است، قبّه بارگاه از گنبد مهر و ماه درگذشت».
از تصميمات و اقدامات فتحعلي‌شاه در اين مقطع مي‌توان دريافت كه او چه مخاطراتي را براي كدام مناطق آذربايجان پيش‌بيني مي‌كرده است. به نظر مي‌رسد شاه قاجار در اين هنگام بيشتر در انديشه حفظ سرزمين‌هاي باقي‌مانده آذربايجان بوده و ديگر موضوع بازپس گرفتن سرزمين‌هاي قفقاز مطمح نظر نبوده است.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی