یکشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۵

خدمات امير

در مورد خدماتي كه ميرزا تقي‌خان اميركبير به ايران كرد و برنامه اصلاحات او فراوان شنيده‌ايم، اما در مورد جزئيات آن‌ها كمتر گفتگو مي‌شود. بنابراين از كوشش‌هاي او براي احياي نظام‌جديد، انتشار روزنامه و تأسيس دارالفنون كه بگذريم، اكثر ما درمورد ساير كارهاي او چيز چنداني نمي‌دانيم. دكتر فريدون آدميت بخش‌هايي از كتاب خود «اميركبير و ايران» را به اقدامات اصلاحي امير اختصاص داده است. بخش‌هاي كمتر گفتگو شده‌ي يافته‌هاي او را به اختصار مرور مي‌كنيم.
مبارزه با آبله: در شماره سوم روزنامه وقايع اتفاقيه اطلاعيه‌اي چاپ شده كه در آن مي‌خوانيم: «در ممالك محروسه ناخوشي آبله عمومي است كه اطفال را عارض مي‌شود كه اكثري را هلاك مي‌كند يا كور و معيوب مي‌شوند. اشخاصي كه در كودكي اين آبله را در نياورده‌اند در بزرگي بيرون مي‌آورند و به هلاكت مي‌رسند، خصوص اهل دارالمرز (يعني مرزنشينان)... اطباء چاره اين ناخوشي را به اينطور يافته‌اند كه در طفوليت از گاو آبله بر مي‌دارند و به طفل مي‌كوبند و آن طفل چند دانه آبله بيرون مي‌آورد و بي‌زحمت خوب مي‌شود».
دانش مربوط به آبله كوبي در زمان فتحعلي‌شاه و توسط دكتر كورميك به ايران آمده و در مناطق مرزي غربي كشور كه تحت حاكميت محمدعلي‌ميرزا دولتشاه اداره مي‌شد اجرا هم شده بود. اما در عهد صدرات اميركبير كوشش شد اين كار عمومي شود. در ادامه اطلاعيه ذكر شده در وقايع‌اتفاقيه نوشته شده است: «اولياي دولتِ عليّه كساني براي ياد گرفتن اين فن شريف (آبله‌كوبي) گماشته‌اند كه بعد از آموختن به جميع ممالك محروسه مأمور نمايند كه در هر ولايتي جميع اطفال خود را مردم بياورند و آبله‌شان را بكوبند و از تشويش هلاكت رعيت آسوده گردند».
به اين ترتيب اميركبير آبله‌كوبي را در ايران عمومي و اجباري كرد و حتي براي كساني كه كودكانشان را براي واكسن خوردن معرفي نمي‌كردند جريمه تعيين كرد.
مبارزه با وبا: بيماري وبا هر چندوقت يكبار (بيشتر از هند يا عربستان) به ايران مي‌آمد و كشتار مي‌كرد. مردم همه‌گيري اين بيماري را بلاي آسماني مي‌پنداشتند. اما در عهد صدارت اميركبير جزوه‌اي به نام «قواعد معالجه وبا» تهيه و ميان كدخدايان و روحانيان شهرها پخش شد كه در آن شيوه پيشگيري وبا و نحوه رسيدگي به بيماران توضيح داده شده بود. علاوه بر اين، مقررات قرنطينه (به نام «گراختين») در مرزها به اجرا در آمد و مسافران چند روز در قرنطينه نگهداري مي‌شدند و به آنها و وسايلشان دود داده مي‌شد تا جلوي ورود وبا به كشور گرفته شود.
بيمارستان دولتي: به نوشته آدميت «تأسيس «مريض‌خانه دولتي» از كارهاي سودمند آن زمان است. بناي آن در سال 1266 آغاز شد و در ربيع‌الاول 1268 افتتاح گرديد. دواخانه مخصوص هم داشت. در تاريخ جديد آن نخستين بيمارستان ايران است. به قراري كه نوشته‌اند چهارصد بيمار را مي‌توانستند در آنجا درمان كنند. ميرزا محمدولي حكيم‌باشي رئيس مريض‌خانه بود و دكتر كازولاني حكيم‌باشي نظام مسئوليت مداواي بيماران را به عهده داشت».
چاپارخانه: از جمله مهمترين اقدامات دولت تحت صدارت اميركبير در امور مدني، تأسيس چاپارخانه بود. امير نظم چاپارخانه را بخشي از برنامه تنظيمات مملكتي خود مي‌دانست. اين انديشه هم البته نخستين بار در عهد فتحعلي‌شاه در ايران پيدا شده بود. «شاه از «سر گور اوزلي» سفير انگليس راجع به كارهايي كه موجب افزايش درآمد دولت مي‌گردد پرسش نمود. او ضمن توضيح ماليات بر درآمد و ماليات بر ثروت كه در انگليس معمول بود، شرحي درباره پست و فوايد آن گفت. شاه پسنديد و به ميرزا شفيع صدراعظم دستور داد پستخانه برپا كند». اما اين كار سر نگرفت تا عهد اميركبير كه طرح ايجاد چاپارخانه تهيه شد و شفيع‌خان چاپارچي‌باشي به رياست چاپارخانه تعيين شد. حكام ولايات دستور گرفتند در شهرها و راه‌هاي تحت اداره خود چاپارخانه‌هايي برپا كنند و اسب‌هاي چاپاري را هميشه در آنجا آماده نگاه دارند. «دستگاه چاپارخانه در مدت يك سال نظام تازه‌اي گرفت و گسترده شد».
هزينه فرستادن هر نامه پنج شاهي تعيين شد. همچنين مسافران و سفارتخانه‌ها مي‌توانستند اسب‌هاي چاپاري را فرسنگي ده شاهي كرايه كنند. اميركبير در نامه‌اي به تاريخ 25 محرم 1267 به سفارتخانه‌هاي خارجي اطلاع داد: «چون امر چاپارخانه‌هاي ممالك محروسه پادشاهي در اين مدت كمال بي‌نظمي را داشت و انتظام امور چاپارخانه از لوازم امور دولتيه بود، لهذا قانون درستي داده شد و هر كس اسب چاپاري و يا شاگرد چاپار (به عنوان راهنما) بخواهد، مي‌تواند طبق قراري كه داده شده استفاده نمايد. فاصله راه‌ها و چاپارخانه‌ها در كتابچه مخصوص ثبت گرديده [است]».
اما پس از عزل و قتل امير نظم چاپارخانه‌ها نيز رو به ويراني گذاشت و در اندك مدت كار به روال بي‌روال سابق بازگشت.
تذكره: در سال 1267 همچنين تذكره چاپي براي مسافران مرسوم گرديد. پيش از آن اين اجازه‌نامه‌ها به صورت دست‌نويس تهيه مي‌شد و نظم و قرار درستي نداشت. در اين سال تذكره‌هايي با نشان شير و خورشيد كه نشان رسمي دولت بود آماده شد و تذكره‌خانه‌اي در ارك دولتي استقرار يافت كه حاجي ميرزا جبار ناظم‌المهام را به رياست گماردند.
حفظ ميراث تاريخي: در دوران اميركبير پل خواجوي اصفهان تعمير و ترميم شد، ريشارخان فرانسوي براي ثبت نقش كتيبه‌هاي تخت‌جمشيد مأموريت يافت و كاخ گلستان در تهران كه از بناهاي دوران زنديه بود از ويراني نجات يافت.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی