پنجشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۵

دوران نوري

وضع امور كشور با عزل و قتل ميرزا تقي‌خان اميركبير به دوران حاجي‌ميرزا آقاسي بازگشته بود. به نوشته ژول ريشار فرانسوي، «كارهاي دولتي دوباره برگشته است به همان ترتيباتي كه در زمان حاجي بود. خريد و فروش برات‌ها دوباره شروع شده، وصول مواجب به كشمكش‌ افتاده، حواله به تمام ولايات و ايالات صادر شده همان هرج‌ومرج‌ها كه سابقاً برقرار بود دوباره رجعت نموده است».
روحيات ميرزا‌آقاخان نوري به كلي با امير متفاوت بود. به نوشته عباس امانت «او طرفدار بسياري از چيزهايي بود كه اميركبير قصد برانداختن‌شان را داشت و به همين جهت نيز ناصرالدين‌شاه و دربارش وي را به صدارت برگزيده بودند. نوري با آنكه به هنگام رسيدن به قدرت نسبتاً جوان بود، از مكتب كهن سياستمداري به عملي‌ترين وجه آن پيروي مي‌كرد. او ترفندبازي زيرك و محافظه‌كار و وارث خانداني ديواني بود كه ساليان سال در مقام منشي و مستوفي لشكر به قاجاريه خدمت كرده بودند. سر و وضع و رفتار پر تبخترش، ريش بلند خضاب كرده‌اش به سبك قديم، البسه آراسته و مزين، زندگي پرتجمل، اهل و عيال و ملازمان فراوانش همه تذكاري عمدي به ايام شكوهمند سلطنت فتحعلي‌شاه بود، روزگاري كه دولتمداران ايران چندان در انديشه كاستي‌ها نبودند و بيشتر به جلال و شوكت خويش مي‌نازيدند». («قبله عالم»، عباس امانت)
نمونه‌ها
نمونه‌هايي كه وخامت اوضاع مملكت‌داري را در ماه‌هاي پس از عزل امير از صدارت نشان مي‌دهند فراوانند. چندتايي را فريدون آدميت در فصل پاياني كتابش «اميركبير و ايران» فهرست كرده است:
استيونس كنسول بريتانيا در تبريز ضمن شرح مفصلي كه از اوضاع عمومي آذربايجان مي‌دهد، مي‌گويد: «آنقدر كه از مردم نواحي مختلف آذربايجان در مدت اين يك ماه به من روي آوردند و از بيدادگري مأموران دولت دادخواهي كردند، در تمام مدت حكومت سه ساله اميرنظام اتفاق نيفتاد... در يك مورد پنجاه‌وپنج نفر از ده نشينان به اردوي كنسولخانه آمدند و عليه ظلم محصل ماليات استمداد جستند... اين رعاياي بيچاره از زورگويي و زورستاني وزيرنظام [تازه، برادر ميرزاآقاخان] چه بايد بكشند! خدا رحمت كند ميرزا تقي‌خان را... نظمي كه اميرنظام برقرار كرده بود و عدالتي كه با آن همه رنج و سختي بنيان گذارده بود رو به تباهي مي‌رود و آشفتگي زمان حاجي ميرزا آقاسي جايگزين آن مي‌شود. عامه مردم قدر امير را مي‌شناسند و بر مرگش اسف مي‌خورند. شاه تا زنده است بايد بر فقدان او افسوس خورد».
يك گزارش ديگر از مأموران انگليسي در شيراز چنين مي‌گويد: «رشوه‌خواري و تعدي دستگاه حكومت و دربار و مأموران محلي، قاطبه مردم را از شاه بيزار ساخته است. بيشتر عمال حكومت خويشاوندان صدراعظم هستند. حد غارتگري و شرزگي اعتمادالدوله (نوري) را از اينجا مي‌توان برآورد نمود كه فقط در ظرف يك سال از اهالي شيراز سي‌هزار تومان به زور گرفته است، يعني بيست‌وچهار هزار تومان براي خودش و شش هزار تومان به نام پسرش نظام‌الملك. علاوه بر آن بستگان ميرزاآقاخان كه خود لشكري را مي‌سازند، هركدام براي خود سهمي برده‌اند. شاهزاده فرمانفرماي فارس كه وضع را چنان ديد از مقام خود استعفاء داد».
تدارك عزل
نمونه ديگري كه هم خلقيات ميرزا آقاخان نوري و هم اوضاع مملكت را در دوران زمامداري او روشن مي‌كند، گزارشي است كه جاستين شيل در تاريخ 20 اكتبر 1852 به وزيرخارجه بريتانيا نوشته است: «در ملاقات با اعتمادالدوله وي اين مطلب را مطرح كرد كه بعيد نيست روزي او هم به عاقبت اميرنظام گرفتار شود. براي فرار از چنين پيش‌آمدي اين نقشه را ريخته كه هر وقت لازم شد رويه‌اي پيش بگيرد كه سفارت انگليس و يا روس مجبور گردند رسماً تقاضاي عزل او را از شاه بنمايند. زيرا اگر فقط از صدارت استعفا بدهد تأمين جاني نخواهد داشت و نزديكان شاه در اعدامش خواهند كوشيد... به علاوه اعتمادالدوله گفت: براي اينكه او را به خيانت متهم نگردانند مجبور است در انظار به سفارت انگليس و شخص وزيرمختار كم‌اعتنايي كند و در هر قضيه‌اي حرف‌هايي بدتر از ديگران عليه دولت انگليس بزند... نقشه‌اي را كه اعتمادالدوله براي روز مبادا و احتمال كناره‌گيري از صدارت ترسيم كرده بود، تأييد نكردم... به صراحت به او گفتم رسوايي او در رشوه‌خواري و اينكه هر كس پول بيشتري بدهد منصب دولتي را به او واگذار مي‌كند، مايه سلب اعتماد شاه نسبت به وي گشته و ايرادهايي كه دشمنانش بر او مي‌گيرند از همين بابت است... همچنين به صدراعظم خاطرنشان ساختم: اعلاميه رسمي دولت انگلستان مبني بر اين است كه هرآينه فاجعه اعدام اميرنظام تكرار گردد، دولت انگليس در صدد قطع مناسبات خود با ايران برخواهد آمد. همين خود تضميني است نسبت به تأمين جان او. پس هرگاه كارش به عزل كشيد، جانش در امان خواهد بود».
در واقع هم هنگامي كه در سال 1275 نوري از صدارت عزل شد، وزيرخارجه وقت ايران به همراه اعلام رسمي عزل او به سفارت انگليس، رونوشت دستخطي از شاه را فرستاد كه جان و مال صدراعظم معزول را ضمانت مي‌كرد.
اما روش نوري در طول دوره صدارتش بيشتر بر جلب عاطفه شاه و سرگرم كردن او در اموري كه خود به آنها علاقه داشت، استوار بود. عشرت‌طلبي شاه جوان و علاقه فراوانش به گشت و گذار و امور تفنني شرايط را براي كار نوري كاملاً فراهم مي‌كرد.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی