كلاه
(براي شرق)
وزارت داخله دولت محمدعلي فروغي روز 28 خرداد 1314 با صدور بخشنامهاي، استفاده از كلاه شاپو را براي مأموران دولت اجباري كرد. در اين بخشنامه هشدار داده شده بود هر كس در اين كار تعلّل يا از آن استنكاف كند منتظر خدمت خواهد شد. تغيير كلاه از جمله اصلاحاتي بود كه رضاشاه در پي بازگشت از سفر تركيه به آنها اقدام كرد. اعتراض مردم مشهد به اين تغيير (كه به قيام گوهرشاد معروف است) در نهايت باعث عزل محمدعلي فروغي و گوشهنشيني شش ساله او شد.
فروغي كه در سال 1254 در تهران متولد شده بود، در كودكي توسط پدرش با زبانهاي عربي و فرانسه آشنا شد و به مدرسه دارالفنون رفت. پدر محمدعلي كه اديبي زباندان بود در تربيت فرزندش اهتمام فراوان داشت. او در سال 1275 كه نشريه هفتگي «تربيت» را انتشار داد، از دانش فلسفي و تاريخي فرزندش در نگارش مطالب آن بهرهمند شد. محمدعلي كه در آن هنگام مانند پدر در وزارت انطباعات شغل مترجمي داشت، در مدرسه علميه مخبرالسلطنه هدايت و دارالفنون نيز فيزيك و تاريخ درس ميداد. پدر فروغي كه لقب ذكاءالملك داشت، در سال 1278 در مدرسه علوم سياسي به تدريس مشغول شد. محمدعلي نيز چند كتاب در مورد تاريخ براي تدريس در اين مدرسه ترجمه كرد. ذكاءالملك در سال 1281 به رياست مدرسه علوم سياسي انتخاب شد و محمدعلي را به عنوان معاون خود و استاد رشته تاريخ برگزيد.
مجلس
فروغي پس از صدور فرمان مشروطيت، رئيس دبيرخانه مجلس شوراي ملي شد و سال بعد كه پدرش درگذشت، لقب ذكاءالملك و رياست مدرسه علوم سياسي را از او به ارث برد. ذكاءالملك جوان، پس از دوران استبداد صغير به رياست دوره دوم مجلس شوراي ملي انتخاب شد. او معلم احمدشاه بود و در انتخاب ناصرالملك به نيابت سلطنت نقش جدي داشت.
فروغي پس از آن در چند كابينه، وزير ماليه و عدليه بود و سپس به عنوان عضو هيأت نمايندگي ايران در كنفرانس صلح ورساي (در پايان جنگ جهاني اول) به پاريس رفت. او پس از كودتاي 1299 به ايران بازگشت.
ذكاءالملك در سال 1301، در كابينه مستوفيالممالك وزير امور خارجه و در كابينه مشيرالدوله وزير ماليه بود. او در چهار كابينه سردار سپه نيز وزارت خارجه و وزارت ماليه داشت. او در اين سالها به سردارسپه بسيار نزديك شد، به طوري كه پس از تغيير سلطنت، عنوان اولين نخستوزير سلسله پهلوي را يافت. فروغي در اولين دوره نخستوزيري خود انتخابات مجلس ششم را برگزار كرد كه سالمترين انتخابات دوران سلطنت رضاشاه بود و حتي مخالفان شاه مانند مدرس و مصدق نيز موفق شدند به مجلس راه يابند. مراسم تاجگذاري رضاشاه نيز در همين دوره برگزار شد. فروغي در اين مراسم سخنراني معروفي ايراد كرد كه در آن ضمن تمجيد فراوان از رضاشاه، به طور غير مستقيم به او هشدار داد از خودخواهي و چاپلوسپروري اجتناب كند.
حدود دو ماه پس از برگزاري مراسم تاجگذاري، فروغي جاي خود را به مستوفيالممالك داد. او مدت كوتاهي در كابينه مستوفي وزير جنگ بود و با استعفاي مستوفي از نخست وزيري به عنوان سفير كبير ايران به تركيه رفت. فروغي در فروردين 1309 تصدي وزارتخانه جديد اقتصاد ملي را در دولت مخبرالسلطنه هدايت به عهده گرفت اما حدود يك ماه بعد وزير امور خارجه شد. هدايت حدود سه سال بعد بركنار شد: «21 شهريور 1312 نزديك غروب شاه مرا خواست. رفتم. از دور فرمودند خبر خوشي برايت ندارم. عرض كردم خبري كه از طرف اعليحضرت باشد خوش است. اظهار نارضامندي از دو سه نفر از وزراء كردند و فرمودند همه استعفاء بدهيد.» («خاطرات و خطرات» خاطرات هدايت)
گفته ميشود يكي از دلايل بركناري او، نامهاي بود كه به رضاشاه نوشت و در آن در مورد لزوم حفظ اخلاق مذهبي در جامعه هشدار داد.
دولت دوم
فروغي، با بركناري هدايت مأمور تشكيل كابينه شد. در دروه دوم نخستوزيري او، تيمورتاش كه در زندان به سر ميبرد به اشاره آيرم (رئيس نظميه) كشته شد، سردار اسعد بختياري (وزير جنگ) به اتهام طراحي توطئه عليه شاه بازداشت شد و به قتل رسيد، رضاشاه به تركيه سفر كرد، كنگره هزاره فردوسي برگزار شد، دانشگاه تهران كار خود را شروع كرد، فرهنگستان زبان فارسي تشكيل شد و وزارت امور خارجه از كشورهاي جهان خواست از نام «ايران» به جاي «پرشيا» استفاده كنند.
از جمله اصلاحات اين دوره، تغيير كلاه و لباس بود. حدود يكماه پس از صدور بخشنامه تغيير كلاه، واعظ مشهوري به نام شيخ بهلول در مسجد گوهرشاد مشهد به تندي عليه اين تصميم اعتراض كرد و مردم را به مقاومت فرا خواند. محمدولي اسدي، نايب توليت آستان قدس رضوي كه روابط خوبي با روحانيون داشت، كوشيد غائله را با نرمش پايان دهد. اما فتحالله پاكروان، استاندار خراسان كه گويا با اسدي رقابت داشت، از مركز اجازه گرفت براي متفرق كردن تظاهر كنندگان كه در برابر مأموران انتظامي مقاومت ميكردند، از نيروي نظامي استفاده كند. اقدام نيروي نظامي به فرماندهي سرلشكر مطبوعي به كشته شدن عده زيادي از تظاهركنندگان انجاميد و مقاومت آنان با خشونت تمام سركوب شد.
پس از آن بود كه محمدولي اسدي، به دست داشتن در تحريك مردم متهم، از توليت آستان قدس بركنار و سرانجام بازداشت شد. وي پدر داماد فروغي بود و همين رابطه باعث شد فروغي، برخلاف هميشه كه از شفاعت مغضوبان اجتناب ميكرد، براي رهايي اسدي وساطت كند. شاه خشمگين شد و نه تنها وساطت او را نپذيرفت، بلكه فوراً او را بركنار كرد. محمدوليخان اسدي نيز مدتي بعد اعدام شد.
فروغي تا هنگامي كه رضاشاه در اوضاع آشفته شهريور 1320 به او را احساس نياز كرد، خانهنشين و به پژوهشهاي علمي و ادبي مشغول بود.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی