شنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۳

تقي‌زاده و زبان فارسي
(براي شرق)
سيد حسن تقي‌زاده، رجل نامدار ايران، روز سي‌ام خرداد سال 1338 در مجلس سنا نسبت به رواج بي‌رويه آموزش زبان‌هاي بيگانه و تهديد آن عليه زبان فارسي هشدار داد. او با اشاره به اينكه زبان انگليسي حتي در كودكستان‌ها تدريس مي‌شود ولي به زبان فارسي چنانكه بايد توجه نمي‌شود، اين وضعيت را «ننگ بزرگ و كاري قبيح» خواند. تقي‌زاده پيش از آن هم دست‌كم در سه موقعيت اين هشدار را تكرار كرده بود زيرا «به زبان فارسي تعلق خاطر خاص داشت و به آن به مانند يك عامل سياسي و يك جزء اصلي از خاك ايران و عنصر واقعي ملّيت ايراني مي‌نگريست؛ حفظ آن را از تطاول و گزند روزگار لازم مي‌دانست. خود مجاهده بسياري در اين باب كرد. چهار بار به تناوب به اين مطلب پرداخت كه زبان فارسي را بايد از آلودگي و آشفتگي بركنار نگاه داشت، يك‌بار به هنگام جنگ بين‌الملل اول در مجله كاوه بود... يك‌بار هنگام تشكيل فرهنگستان... يك‌بار پس از جنگ جهاني دوم و هجوم لغات خارجي بود و آخرين بار... به سبب مشاهدة بي‌توجهي عموم به فراگرفتن زبان فارسي در قبال آموختن زبان خارجي.» (ايرج افشار، «نادره‌كاران»)
تقي‌زاده در جواني و به هنگامي كه به تعبير خودش «خيلي تند» و «در خيلي چيزها هميشه افراطي» بود، پيشنهاد كرد كه خط لاتين را جانشين خط فارسي كنند. يك‌بار هم در مجله معروف كاوه (كه به همراه چند تن از بزرگان علم و ادب در آلمان منتشر مي‌كرد) نوشت: ايران بايد ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگي مآب شود و بس! اما خيلي زود به افراطي بودن اين نظرات پي برد و در هر دو مورد حرف خود را پس گرفت. او حتي از پيشنهادش دربارة تغيير خط فارسي «استغفار» كرد. اما اين سخنان تقي‌زاده هميشه ماية سرزنش او را براي مخالفانش فراهم كرده است.
هشدارها
تقي‌زاده در نخستين شماره دورة دوم مجله كاوه كه پس از پايان جنگ جهاني اول، در بهمن 1298 در برلين منتشر شد، نوشت: «مسلك و مقصد [دورة جديد كاوه] بيشتر از هر چيز ترويج تمدن اروپايي است در ايران، جهاد بر ضد تعصب، خدمت به حفظ مليت و وحدت ملّي ايران، مجاهدت در پاكيزگي و حفظ زبان و ادبيات فارسي از امراض و خطرهاي مستوليه بر آن و...»
او چند ماه بعد در مقاله ديگري به انتقاد از وضعيت زبان فارسي در دوران پس از مشروطيت پرداخت كه تحت تأثير زبان ايرانيان خارج رفته، آشفته شده بود. تقي‌زاده در اين مورد نوشت: «دورة بي‌عناني زبان است كه پس از... استيلاي سياسيون ايراني باكو و اسلامبول و مصر و پاريس و بمبئي كه هر كدام زبان فارسي ديگري داشته و هيچ يك زبان ديگري را نمي‌فهمد، آش شله‌قلمكاري در جرايد پايتخت و دارالسلطنه‌هاي ديگر پيدا شده و ادبيات تجددكارانة خان والده و كارتيه لاتن به قول حضرات مود (مد) شده» (مطالب كاوه از مقاله «مجله كاوه و مسئلة تجدد» (عباس ميلاني) در «تجدد و تجددستيزي در ايران» نقل شده است)
دومين ابراز نگراني تقي‌زاده از آشفتگي زبان فارسي، به زمان تأسيس فرهنگستان اوّل مربوط است. فرمان تأسيس فرهنگستان در ارديبهشت 1314 صادر شد و نخستين رئيس آن محمدعلي فروغي، نخست‌وزير وقت بود. اديبان سرشناسي چون ملك‌الشعراي بهار، علي‌اكبر دهخدا، سعيد نفيسي، بديع‌الزمان فروزانفر، (علامه) محمد قزويني، عباس اقبال آشتياني و جلال همايي عضو اين فرهنگستان بودند. تقي‌زاده كه در اين هنگام در اروپا بود، مانند بسياري از بزرگان فرهنگستان با واژه‌سازي و برخورد افراطي با كلماتي كه ريشه عربي داشتند، مخالف بود. بنابراين مقاله‌اي به نام «جنبش ملّي ادبي» نوشت و در آن از شيوه عمل فرهنگستان انتقاد كرد. تقي‌زاده در خاطراتش گفته است: «گفتم اين كار بي‌خود است و فارسي را خراب مي‌كند. آنجا يك چيزي هم نوشتم كه حكم شده اين عبارات و لغات را استعمال بكنند. مي‌گفتند به تصويب همايوني رسيده. لغت درست مي‌كردند و مي‌بردند به [رضا] شاه نشان مي‌دادند. آن‌وقت همه چيز اينطوري شده بود. او هم تصويب مي‌كرد. مثل حكم مي‌شد. من در آن مقاله نوشته بودم اين كار اهل علم است كه از اين مقوله بصيرتي داشته باشند و اين با حكم و اينها نمي‌شود.» (زندگي طوفاني)
تقي‌زاده يك‌بار هم پس از اشغال ايران به دست متفقين و رواج بي‌رويه كلمات خارجي ميان ايرانيان نسبت به اين مسئله عكس‌العمل نشان داده بود. در سال 1338 نيز بي‌توجهي به آموزش زبان فارسي در مدارس و توجه افراطي به آموزش زبان انگليسي او را به واكنش برانگيخت.
مخالفان
تقي‌زاده علاوه بر مقالات محققانه‌اي كه در مجله كاوه در مورد زبان فارسي و اديبان فارسي زبان، به ويژه فردوسي نوشته بود، براي شناخت و جمع‌آوري لهجه‌هاي ايراني، تأسيس كتابخانه‌هايي در برلين و لندن، تأسيس كتابخانه‌هاي سنا و مجلس شوراي ملي، بنگاه ترجمه و نشر كتاب و شركت افست كوشش فراوان كرد. او سال‌ها در دانشگاه‌هاي كمبريج، كلمبيا و لندن زبان فارسي تدريس كرد، تأليفات ارزشمندي به جا گذاشت و با اكثر ايران‌شناسان برجسته هم‌عصر خود رفاقت داشت. با وجود اين، پاره‌اي اقدامات سياسي او همواره مورد انتقاد مخالفان بوده است.
پناهنده شدنش او و گروهي از يارانش به سفارت انگلستان، به هنگام كودتاي محمدعلي شاه، دستاويز مخالفت گروهي از مخالفان انگلستان با او بود. مخالفتش با كمونيسم و سياست‌هاي شوروي دشمني چپ‌ها را عليه او برانگيخت و امضاي قرارداد تمديد امتياز نفت با انگليسي‌ها (با وجود اينكه او خود را در آن تنها «آلت فعل» مي‌دانست) از نكات منفي كارنامه سياسي او تلقي شد. اما آنچه مخالفت اكثر روحانيون را با او باعث شد، پايبندي او به عقيده‌اي بود كه شايد تقي‌زاده در اين عبارت از سرمقاله يكي از شماره‌هاي مجله كاوه خلاصه كرده باشد: «تنها راه ايران براي پشت سر گذاشتن «قرون تاريك وسطا» پيروي از تجربه غربي جدا كردن دين از سياست و به كار بستن دانش عقلاني تجربي در آموزش عمومي است.»

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی