یکشنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۸۳

سفر دوم مسكو
(براي شرق)
محمدرضا شاه پهلوي، در چنين روزي در سال 1344 دومين سفر خود را به اتحاد جماهير شوروي آغاز كرد. عباس آرام (وزير امور خارجه وقت ايران) و زايتسف (سفير شوروي در تهران) پيش‌تر مذاكرات مقدماتي را در تهران انجام داده و بر سر تأسيس كارخانه ذوب‌آهن توسط شوروي در ايران، در قبال صدور گاز به آن كشور توافق كرده بودند. اين سفر در پي بهبود روابط دو كشور پس از چند سال جنگ تبليغاتي انجام مي‌شد و نشانه مهمي از تمايل ايران به حفظ توازن در روابط خارجي در دوران جنگ سرد به حساب مي‌آمد.
روابط ايران و شوروي، از زمان اشغال ايران در جنگ جهاني دوم وارد مرحله حساس و تازه‌اي شده بود. رضاشاه، با وجود اينكه با كمك دولت انگلستان به قدرت رسيد، در دوران سلطنت خود بنيان ناسيوناليسم ايراني را تقويت كرد. او به دولت‌هاي قدرتمند خارجي،‌ به ويژه بريتانيا و شوروي بي‌اعتماد بود و توانست مداخلات و نقش آنها را در مسائل داخلي ايران به كمترين حد برساند. در دوران سلطنت او كمتر كسي جرأت داشت مانند سال‌هاي قبل با سفارتخانه‌هاي خارجي رابطه داشته باشد و رفت و آمد كند. اما هنگامي كه متفقين تصميم گرفتند با نقض بي‌طرفي ايران، از اين كشور به عنوان پل ارتباط با اتحاد جماهير شوروي استفاده كنند، همه چيز عوض شد. خاك ايران به اشغال در آمد و رضاشاه جاي خود را به فرزند جوانش داد. «شاه جوان بخت» بي آن‌كه نشاني از اقتدار پدر داشته باشد به ميان معركه‌اي پرتاب شد كه سفارتخانه‌هاي شوروي و انگلستان عملاً آن را اداره مي‌كردند.
بي‌اعتمادي
مهمترين تأثيرات ماندگاري كه دوران اشغال ايران بر روابط ايران و شوروي گذاشت، به موضوع حزب توده و غائله آذربايجان باز مي‌گردد. حزب توده در شرايط جنگ و اشغال، به سرعت در ايران گسترش پيدا مي‌كرد و با تكيه بر گرايش‌هاي عدالت‌خواهانه، ميان گروه وسيعي از روشنفكران و جوانان پرشور ايراني مقبوليت مي‌يافت. اما با پيش آمدن غائله آذربايجان و حمايت اتحاد شوروي از دولت خودمختار پيشه‌وري كه از آذر 1324 در اين ايالت ايران تشكيل شده بود، حزب توده دچار اختلافات عميق دروني شد كه بعدها به انشعاب‌ها و جدايي‌هاي مهمي انجاميد. شرايط بين‌المللي، فشار آمريكا و نقشي كه قوام السلطنه و محمدرضاشاه به عهده گرفتند باعث شد سرانجام ارتش شوروي خاك ايران را تخليه كند و آذربايجان به ايران بازگردد. به تعبير احمد ميرفندرسكي، ديپلمات برجسته دستگاه وزارت خارجه دوران محمدرضا شاه: «روس‌ها بزرگترين خبطي كه مرتكب شدند، علم كردن فرقة دمكرات و به راه انداختن بازي آذربايجان بود كه هيچ ايراني واقعي‌اي آن را تأييد نكرد. روس‌ها با اين بازي نافرجام نه تنها چيزي به دست نياوردند، بلكه اعتماد ملت ايران را هم نسبت به خودشان از دست دادند.»
اين بي‌اعتمادي، شرايط جنگ سرد و وقوع كودتاي 28 مرداد، شاه را تشويق كرد به پيمان بغداد (بعدها «سنتو») بپيوندد. ميرفندرسكي، آخرين وزير امور خارجه دوران پهلوي كه متخصص روابط ايران و شوروي است به ياد مي‌آورد كه عده‌اي از رجال سياسي ايران با اين كار موافق نبودند و از سياست بي‌طرفي بين دو بلوك جانبداري مي‌كردند: «وزير امور خارجه وقت، عبدالله انتظام از كساني بود كه موافق اين كار (ورود به پيمان بغداد) نبود و از وزارت امور خارجه استعفاء داد. او معتقد بود كه بايد همان سياست گذشته، يعني بي‌طرفي را حفظ كنيم. ولي اعليحضرت بارها و بارها بر اين نكته تأكيد مي‌كرد كه ما در دو جنگ (جنگ‌هاي جهاني اول و دوم) بي‌طرف بوديم و هر دو بار بي‌طرفي ما نقض شد. اين بار بايد تكيه‌گاهي در يك پيمان نظامي داشته باشيم.» بنابراين ايران با پيوستن به پيمان نظامي بغداد (ميان تركيه، عراق، ايران، پاكستان و انگلستان با حضور آمريكا به عنوان عضو ناظر) عملاً به بلوك غرب پيوست.
تيرگي روابط
اما اين تصميم درست در موقعي اتخاذ شد كه خروشچف در پي گسترش سياست همزيستي مسالمت‌آميز خود بود. استالين كه عقيده داشت هر كشوري، يا در اردوگاه شرق است و يا دشمن تلقي مي‌شود، اوايل سال 1332 درگذشت و خروشچف جانشين او شد. خروشچف در پي برقراري روابط دوستانه با كشورهايي بر‌آمد كه به هيچيك از دو بلوك قدرت در جهان نپيوسته بودند و بعداً به كشورهاي جهان سوم شهرت يافتند. دولت خروشچف نسبت به پيوستن ايران به پيمان بغداد اعتراض كرد. سپس كوشيد با دعوت از شاه به شوروي او را به خروج از اين پيمان تشويق كند. نخستين سفر شاه به شوروي در سال 1335 به دعوت خروشچف انجام گرفت، اما در اين سفر شاه پافشاري كرد كه پيمان سنتو يك پيمان دفاعي است و حضور ايران در آن نبايد باعث اختلاف با شوروي شود.
اتحاد جماهير شوروي دو سال بعد به ايران پيشنهاد كرد به شرط خروج از اين پيمان دو كشور مي‌توانند يك پيمان دوستي و عدم تجاوز امضاء كنند. اين پيشنهاد به جايي نرسيد و باعث شد روابط ايران و شوروي چند سال تيره شود و جنگ تبليغاتي شديدي ميان دو كشور جريان يابد.
شاه در اين سال‌ها كم‌كم به اين نتيجه رسيد كه بايد در روابط خود با شرق و غرب توازني برقرار كند، هرچند مايل نبود دوستي او با شوروي، غربي‌ها را به خشم آورد. بنابراين ايران در پيمان دفاعي سنتو باقي ماند اما در سال 1341 با مبادله يادداشتي به شوروي اطمينان داد كه به هيچ كشور خارجي حق داشتن پايگاه موشك در خاك ايران را نخواهد داد. اين يادداشت و اقدامات ديگر دو كشور به تدريج سردي روابط را از ميان برد و به سفر سال 1344 شاه و فرح به شوروي انجاميد.
محمدرضا شاه پس از آن هم سه بار به اتحاد جماهير شوروي سفر كرد، از جمله در سال 1347 و در شرايطي كه ارتش شوروي چك‌اسلواكي را اشغال كرده بود به مسكو رفت و تقريباً تمام اختلافات اصلي دو كشور را حل و فصل كرد.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی