پايان كار كلنل
اميد پارسانژاد
كلنل محمد تقيخان پسيان روز دهم مهر 1300 در جريان نبرد با گروهي از اكراد قوچان در نزديكي جعفرآباد كشته شد و به اين ترتيب ماجراي قيام او در خراسان پايان يافت. محمدتقيخان كه در زمان كودتاي 1299 فرمانده ژاندارمري خراسان بود، پس از تشكيل دولت سيدضياءالدين طباطبايي و به فرمان رئيسالوزراء به دستگيري قوامالسلطنه والي خراسان اقدام كرد و او را تحتالحفظ به تهران فرستاد. قوام به همراه بسياري از رجال كشور حدود سه ماه در زندان سيدضياء بود ولي هنگامي كه كابينه سيد سقوط كرد، همانجا در زندان فرمان رئيسالوزرايي گرفت و مأمور تشكيل دولت شد. كلنل پسيان كه از كينه قوام عليه خود باخبر بود، نجدالسلطنه را كه به كفالت ولايت خراسان منصوب شده بود دستگير كرد و كوشيد دولت مركزي را متقاعد كند كه خود او را به عنوان حاكم بپذيرد. قوامالسلطنه مخالفت كرد و پس از كشمكش بسيار، سرانجام حكام محلي شمال و جنوب خراسان را براي سركوبي كلنل فرستاد. كلنل در درگيري با جنگجويان قبايل كرد كه تحت نفوذ سردار معزز بجنوردي (حاكم مناطق شمال) بودند كشته شد و غائله خاتمه يافت.
ژاندارم
محمد تقي خان افسري تحصيلكرده و با لياقت بود كه در جريان جنگ جهاني اول، مانند بسياري ديگر از افسران ژاندارم هوادار متحدين شد و در بعضي عمليات نظامي در كرمانشاه شركت داشت. او در اواخر جنگ براي ادامه تحصيل به برلين رفت و به تكميل دانش نظامي خود پرداخت. بازگشت كلنل به ايران با خروج «نيروهاي عملياتي حائل شرق ايران» (متعلق به بريتانياييها) همزمان بود و او به عنوان فرمانده كل ژاندارمري خراسان مأمور تجديد سازمان اين نيرو شد.
محمدتقيخان افسري وطنپرست و معتقد به حكومت مشروطه بود كه به اقتدار حكومت مركزي اهميت بسيار ميداد (و عجيب اينكه سرنوشت تراژيك او به گونهاي بود كه سرانجام در تعارض كامل با اين عقيدهاش، عليه دولت مركزي قيام كرد و در اين راه كشته شد.)
روابط كلنل پسيان و قوامالسلطنه (حاكم خراسان و برادر وثوقالدوله) هرگز دوستانه نبود، بنابراين هنگامي كه قوام از پذيرش دولت كودتايي سيدضياء سرباز زد، پسيان بيدرنگ دستور سيدضياء را در مورد بازداشت قوام اجرا كرد. روز 13 فروردين 1300 كه حاكم و گروهي از رجال شهر براي سيزدهبهدر از مشهد خارج شده بودند، كلنل به نيروهايش دستور داد آنها را به هنگام بازگشت به شهر دستگير و زنداني كنند. يكي دو روز بعد قوامالسلطنه تحتالحفظ به تهران فرستاده شد و به زندان افتاد.
اما دو ماه و اندي بعد دولت سيدضياء در آستانه سقوط قرار گرفته بود و سلطان احمدشاه قاجار فرمان رئيسالوزرايي را به نام قوامالسلطنه نوشت و در زندان براي او فرستاد. يكي از نخستين اقدامات قوام به عنوان رئيسالوزراء، انتصاب يكي از نزديكانش در خراسان به عنوان كفيل حاكم ايالت بود. اما هنوز چند روزي از آغاز به كار نجدالسلطنه نگذشته بود كه توسط كلنل محمدتقيخان بازداشت شد. دكتر محمدعلي همايون كاتوزيان در كتاب ارزندهاش «دولت و جامعه در ايران» انگيزه و شيوه عمل محمدتقيخان را چنين تحليل كرده است: «دو انگيزه تقويتكننده يكديگر (خصومت شخصي با قوام و تفسير به قدرت رسيدن او به عنوان «بازگشت ارتجاع و نفوذ خارجي») باعث مخالفت پسيان با دگرگوني بود، هرچند انگيزه شخصي بايد همسنگ انگيزه اجتماعي بوده باشد. پسيان در فاصله خرداد تا مهر 1300 با سردرگمي (ظاهراً نگران از بابت مشروعيت قانوني كارهايش) گاه طاغي و غاصب حكومت خراسان به نظر ميرسيد و گاه سپر ميافكند و به مركز به جز قوام، ابراز وفاداري ميكرد.»
پايان كار
نيرويي كه در تهران در اختيار سردارسپه، وزير جنگ بود حتي به نصف عده ژاندارمهاي تحت فرماندهي كلنل پسيان نميرسيد. او سرانجام ناچار شد نيروي كوچكي را به فرماندهي حسينآقا خزاعي به خراسان بفرستد. اين نيرو بيرون مشهد مستقر شد و تا هنگامي كه محمدتقيخان زنده بود نه به جنگ پرداخت و نه به شهر راه يافت. قوام كه از مصالحه يا سركوبي كلنل به دست قواي دولتي نااميد شده بود، براي حكام محلي در شمال و جنوب خراسان پيام فرستاد كه عليه پسيان وارد عمل شوند. مهمترين حاكماني كه مورد نظر قوام بودند يكي امير شوكتالملك امير قائنات در جنوب خراسان بود و ديگري سردار معزز بجنوردي در شمال.
به نوشته محمدتقي بهار (ملكالشعراء): «از طرف شوكتالملك والي قائنات و سردار معزز والي بجنورد و خوانين زعفرانلوي قوچان به حمايت دولت علامات مخالفت با كلنل بروز كرد و شجاعالملك رئيس ايل هزاره و قسمتي از ايل تيموري به رياست شوكتالسلطنه و سيد حيدر و طوايف بربري و سالارخان بلوچ علائم خلاغ آشكار كردند و دولت، كلنل را در صفحه خراسان طاغي و سركش معرفي كرد.» («تاريخ مختصر احزاب سياسي ايران» ملكالشعراي بهار)
محمدتقيخان در اين شرايط كوشيد با امير شوكتالملك به تفاهم برسد اما هنوز موفق نشده بود كه كردهاي شادلو به تحريك سردار معزز شورش كردند. كلنل در اقدامي بيباكانه به همراه گروه كوچكي از ژاندارمها براي فروخواباندن اين شورش حركت كرد. اما او و افرادش در تپههاي جعفرآباد در نزديكي قوچان محاصره شدند و شكست خوردند. گفته ميشود كلنل در حالي كه تمام ژاندارمهايش يا كشته شده بودند و يا گريخته بودند، به تنهايي و تا آخرين گلولهاي كه در اختيار داشت جنگيد و سرانجام كشته شد. (گروهي عقيده دارند او كه مجروح شده بود براي اينكه اسير نشود خود را كشته است.)
جسد محمدتقيخان با احترام فراوان توسط دوستانش تشييع و در محل آبرومندانهاي دفن شد، اما بعدها به دستور قوامالسلطنه به گورستاني در حاشيه شهر انتقال يافت. عارف قزويني و ايرجميرزا، شعراي معروف آن زمان هر دو از ياران نزديك كلنل بودند و در سوگ او اشعار زيبا سرودهاند.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی