«حكيم متوسط»
اميد پارسانژاد
نمايندگان مجلس شوراي ملي، روز دوم آبان 1324 نسبت به نخستوزيري ابراهيم حكيمي (حكيمالملك) ابراز تمايل كردند و فرمان نخستوزيري او همان روز صادر شد. كشور در آن هنگام با بحران آذربايجان روبرو بود. سيد جعفر پيشهوري، كمونيست قديمي آذربايجاني در اواسط شهريورماه و هنگامي كه اعتبارنامهاش در مجلس رد شد، به تبريز رفت و فرقه دمكرات آذربايجان را تشكيل داد. او با شاخه حزب توده در آذربايجان متحد شد و خود را براي قيامي مسلحانه آماده كرد. خواسته فرقه دمكرات، رواج زبان آذري در مدارس و ادارات آذربايجان، اعطاي نوعي استقلال مالي و تشكيل انجمنهاي ايالتي و ولايتي پيشبيني شده در قانون اساسي بود. در آن زمان محسن صدر (صدر اشرف، سياستمدار سلطنتطلب) نخستوزير بود و بالا گرفتن بحران آذربايجان تا حدودي نتيجه سختگيريهاي او عليه حزب توده تلقي ميشد. نيروهاي اتحاد شوروي كه در مناطق شمالي كشور استقرار داشتند از اقدامات فرقه دمكرات آذربايجان حمايت ميكردند. هنگامي كه واحدهاي ارتش ايران براي استقرار قدرت حكومت مركزي به سوي تبريز حركت كردند، قواي شوروي در نزديكي قزوين جلوي پيشروي آنها را گرفتند. در چنين شرايطي بود كه نمايندگان مجلس با گرايشهاي مختلف بر سر نخستوزيري حكيمالملك توافق كردند و محسن صدر كنارهگيري كرد.
مجلس چهاردهم
ابراهيم حكيمي در سال 1248ش در تبريز متولد شد. پدرش طبيب دربار وليعهد بود و او را براي تحصيل طب به فرانسه فرستاد. در بازگشت به عنوان حكيمباشي دربار مظفرالدين شاه مشغول خدمت بود و پس از مرگ پدر، لقب «حكيمالملك» را به ارث برد. حكيمالملك در مجلس اول به عنوان نماينده حضور داشت و پس از ماجراي به توپ بستن مجلس به سفارت فرانسه پناهنده شد. در مجلس دوم به نمايندگي از مردم آذربايجان برگزيده شد و در دولتهاي بعدي مكرراً سمت وزارت داشت. او در دوران سلطنت رضاشاه از فعاليت سياسي دور بود ولي پس از شهريور 1320 به عنوان وزير مشاور كابينه قوام انتخاب شد و به صحنه سياست بازگشت.
كشمكشهاي شديد سياسي گروهها و احزاب مختلف در مجلس چهاردهم كه از اسفند 1322 شروع به كار كرده بود، باعث شد كابينههاي سهيلي، ساعد و بيات در كمتر از 14 ماه سقوط كند. در چنين شرايطي مجلس چهاردهم براي بار اول به نخستوزيري حكيمي ابراز تمايل كرد. اما كابينه حكيمي كه هيچيك از اعضايش با فراكسيونهاي مجلس وابستگي نداشت، نتوانست رأي اعتماد مجلس را به دست آورد و پيش از تشكيل سقوط كرد. پس از آن بود كه محسن صدر به نخستوزيري انتخاب شد و بحران مجلس به اوج رسيد. نمايندگان اقليت مجلس براي جلوگيري از دريافت رأي اعتماد توسط كابينه صدر به آبستراكسيون دست زد و هرگاه موضوع رأي اعتماد يا لوايح مورد نظر دولت مطرح ميشد، با ترك مجلس آن را از رسميت ميانداختند. بنابراين اختلاف بر سر قانوني بودن دولت صدر تا زمان كنارهگيري او و سقوط دولتش ادامه يافت.
دولت حكيمي
وضعيت مخاطرهآميز آذربايجان باعث شد موافقان و مخالفان دولت صدر سرانجام به نوعي توافق دست يابند و فرصت دوبارهاي در اختيار ابراهيم حكيمي قرار دهند. آنها ابتدا تعويق انتخابات مجلس پانزدهم تا خروج همه نيروهاي خارجي از كشور و افزايش چشمگير بودجه نظامي را تصويب كردند و پس از كنارهگيري صدر، بار ديگر به حكيمي رأي تمايل دادند.
سياست كلي حكيمي، در پيش گرفتن رفتاري ملايم با اتحاد شوروي در كنار ادامه برخورد با حزب توده بود. او همچنين كوشيد شكايتي عليه دولت شوروي (به دليل جلوگيري از ورود واحدهاي ارتش ايران به آذربايجان) به سازمان تازه تأسيس ملل متحد ارائه كند. اما به گفته سيد حسن تقيزاده، نماينده وقت ايران در سازمان ملل: «دولت انگليس با اين كار موافق نبود... عنوانشان اين بود كه اين سازمان حكم بچه نوزاد دارد و حالا كه براي دفعه اول تشكيل ميشود خوب نيست يك موضوع به اين سنگيني و تندي كه مبارزه با دولت روسيه باشد در آنجا طرح بشود... [ميگفتند] اين كار ممكن است كمر سازمان ملل را بشكند.» («زندگي طوفاني» خاطرات تقيزاده)
سرانجام نيز فشار دولت انگلستان باعث شد شكايت ايران با قدري تأخير تقديم سازمان ملل شود. عملكرد كند دولت حكيمي و طرحي كه براي تشكيل كميسيون سهجانبه انگلستان، آمريكا و شوروي در مورد مسائل ايران مطرح شده بود سرانجام سياستمداران ايراني را در مجلس شوراي ملي به اين نتيجه رساند كه با انتخاب احمد قوام به نخستوزيري، باب گفتگوي دوجانبه را با شوروي باز كنند. از جمله دكتر محمد مصدق، نماينده وقت مجلس در نطقي به زبان كنايه از روش كار حكيمي انتقاد كرد و گفت: «مريضي را به حكيمي متوسط رجوع كردند و به او گفتند اين مريض را به شما رجوع ميكنيم، ولي اگر خطر داشته باشد به ما اطلاع دهيد تا يك حكيم بهتري پيدا بكنيم. حالا من خواستم عرض كنم كه اگر واقعاً اين دولت نميتواند كاري بكند، [مبادا] اين را يك روز به ما بگويد كه كار از كار گذشته است...» (نقل شده در «بازيگران عصر پهلوي»)
آن «حكيم بهتر» كه مصدق به او اشاره داشت، احمد قوام بود.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی