نخستوزيري براي 8 ماه
اميد پارسانژاد
رضاشاه روز سوم آبان سال 1318، پس از ايراد نطقش در مراسم افتتاحيه مجلس دوازدهم، در تالار آيينه مجلس شوراي ملي بيمقدمه رو به احمد متيندفتري، وزير عدليه وقت كرد و گفت: «دولت را شما تشكيل دهيد». محمود جم كه تا لحظهاي پيش از آن نخستوزير بود، هاج و واج ماند. رضاشاه كه چنين ديد به او گفت: «شما هم بياييد دربار با خودم كار كنيد»! به اين ترتيب احمد متيندفتري، سياستمداري كه در جواني مدتي مستشار سفارت آلمان بود، در كمال ناباوري به نخستوزيري ايران رسيد. در آن هنگام كمتر از دو ماه از آغاز جنگ جهاني دوم ميگذشت و رضاشاه در سخنراني گشايش مجلس دوازدهم براي چندمين بار بر بيطرفي دولت ايران در جنگ تأكيد كرده بود. اما او با وجود اين اعلام رسمي، طبعاً نميتوانست آيندهنگري نكند و به نظر ميرسد نخستوزير كردن متيندفتري از جنس همين آيندهنگريها بوده است. محاسبه رضاشاه البته نادرست از آب درآمد و نطق افتتاحيه او براي مجلس دوازدهم، آخرين نطق افتتاحيه او براي مجلس شوراي ملي بود.
وزير دادگستري
احمد متيندفتري فرزند ميرزا محمودخان عينالممالك (نايبِ وزير دفتر و مهردار دربار مظفرالدين شاه) بود و در سال 1275 در تهران متولد شد. او پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي، به مدرسه آلماني تهران وارد رفت. چندي بعد به تحصيل در مدرسه علوم سياسي پرداخت و مدتي منشي سفارت آلمان بود. بعد به استخدام وزارت امور خارجه در آمد. او كه لقب متينالدوله گرفته بود همزمان با كار در وزارت خارجه در مدرسه عالي حقوق تحصيل كرد. پس از كودتا با سردارسپه آشنا شد و مدتي بعد به عضويت حزب راديكال علياكبرخان داور در آمد و به انتشار مقالاتي در روزنامه «مرد آزاد» او پرداخت. بنابراين با آغاز سلطنت رضاشاه، متيندفتري نيز به همراه داور به وزارت عدليه رفت و در ايجاد تشكيلات جديد دادگستري نقش مهمي به عهده گرفت. او مدتي به عنوان ديپلمات به اروپا فرستاده شد و توانست در دانشگاه ژنو در مقطع دكتراي حقوق تحصيل كند. متين دفتري در بازگشت به ايران به معاونت وزير دادگستري رسيد، در محاكمه تيمورتاش (وزير سابق دربار رضاشاه) نقش مؤثري ايفاء كرد و سرانجام در سال 1315 در كابينه محمود جم به وزارت دادگستري رسيد.
در جريان ازدواج محمدرضا پهلوي (وليعهد وقت) با فوزيه، متين دفتري توانست با پيشنهاد ماده واحدهاي كه فوزيه را با تصويب مجلس به صفت «ايراني» متصف ميكرد، مشكل قانوني اين ازدواج را حل كند و دل رضاشاه را به دست آورد. او در هنگام تقديم لايحه مذكور در مجلس گفته بود: «سرچشمه تمام نيكبختيهاي ما وجود شاهنشاه عظيمالشأن ماست و البته خوشبختي اعضاي معظم خاندان شاهنشاهي خصوصاً وجود مبارك والاحضرت همايون ولايتعهد خوشبختي و سعادت همه ماست...»
متيندفتري در هيأتي كه به همراه وليعهد براي انجام مراسم عقد عازم مصر شد، عضويت داشت و در مصر نيز خدمات فراواني انجام داد. خود او اين خدمات را از دلايل انتخاب ناگهانياش به نخستوزيري دانسته است. او البته در كتاب خاطراتش دلايل ديگري هم براي اين انتخاب برشمرده است.
نخست وزير
عصر روزي كه رضاشاه در مجلس با به زبان آوردن جملهاي، محمود جم را از نخستوزيري عزل و متيندفتري را به جاي او منصوب كرد، هر دوي آنها براي ديدار شاه به قصر رفتند. رضاشاه در حالي كه متيندفتري را براي مذاكره در مورد تركيب كابينه جديد به اتاق خود ميبرد، رو به رئيس دفترش كرد و با اشاره به جم گفت: «آقاي وزير دربار هم مشغول كار جديدشان بشوند». او در واقع با به كار بردن اين تعبير، سمت «وزارت دربار» را كه از زمان عزل تيمورتاش، از دربار سلطنتي حذف شده بود، اعاده كرد و آن را به جم سپرد. اما هنوز كسي به درستي سر در نميآورد كه چرا متيندفتري ناگهان به نخستوزيري رسيده است. او خود در خاطراتش كه به نام «خاطرات يك نخستوزير» منتشر شده است، چند دليل براي اين انتخاب رضاشاه برشمرده است: «من شخصاً هيچ اقدامي براي احراز اين مقام نكرده بودم. اصولاً در آن زمان اين گونه تشبثها مجاز و معمول نبود. نه دستجات پارلماني وجود داشت نه احزب سياسي. تصميمگيرنده شخص شاه بود و براي خود محاسباتي داشت و آن محاسبات بر مبناي اصولي بود كه شاه تدريجاً آنها را در نظر ميگرفت. در كابينه جم افرادي چون علي منصور علياصغر حكمت نسبت به من حق تقدم داشتند و سابقه وزارت آنها طولانيتر از سابقه وزارت من بود.» او سپس چند دليل براي انتخاب خود از سوي رضاشاه بر ميشمارد. نخست اينكه روزي رضاشاه از وزراء خواسته كه در مورد يك مسئله بينالمللي نظر خود را مكتوب به او ارائه كنند و شاه مقاله متيندفتري را بيش از ديگران پسنديده است. دوم اينكه شاه خدمات متيندفتري را در ماجراي ازدواج وليعهد به ياد داشته و ديگر اينكه توجه شاه در هيأت وزيران جم، بيش از ديگران به متيندفتري بوده و او را فرد با تدبيري ميشناخته است: «در حقيقت من مشاور حقوقي شاه بودم و چون به طرز فكر او آشنا بودم، مطالب را طوري عنوان ميكردم كه مورد پسند او واقع شود.»
اما به نظر ميرسد دليل اصلي انتخاب متيندفتري به نخستوزيري چيز ديگري بود. روابط ايران و آلمان از زمان به قدرت رسيدن هيتلر مرتب رو به گسترش بود و در نزديك به دو ماهي كه از آغاز جنگ جهاني دوم ميگذشت، ارتش آلمان در تمام جبههها به سرعت پيش ميرفت. به گفته متيندفتري: «يك فرض ديگر هم براي نخستوزيري من وجود داشت و آن اين بود كه تحصيلات من در مدرسه ايران و آلمان انجام گرفته بود و گذشته از تسلط به زبان آلماني مدتي هم در سفارت آلمان مستشار بودم. شاه در آن ايام، آلمان را برنده جنگ ميدانست و شايد اين موضوع هم در تصميم رضاشاه بيتأثير نبوده است.»
به هر حال مدت نخستوزيري متيندفتري بيش از هشت ماه طول نكشيد. روز 4 تير 1319 شاه با خشم و پرخاش و در حالي كه چند بار عصايش را به پشت و شانه متيندفتري ميكوبيد دستور بازداشت او را صادر كرد. شاه به متيندفتري هم بدگمان شده بود و تصور ميكرد در توطئهاي عليه او نقش داشته است.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی