اخراج قوام
اميد پارسانژاد
ميرزا احمد خان قوامالسلطنه روز 16 مهر 1302 توسط وزارت جنگ بازداشت شد. او به اتهام دست داشتن در سوءقصدي عليه سردارسپه (وزير جنگ) احضار و پس از بازجويي توقيف شد. گفته ميشد قوام گروهي از تروريستهاي قفقازي را براي از ميان برداشتن سردارسپه استخدام كرده است. بازداشت قوامالسلطنه زمينه را براي رئيسالوزراء شدن رضاخان هموار كرد. قوام با ميانجيگري احمدشاه اجازه يافت كشور را ترك كند. او به اروپا رفت و سالها در آنجا زندگي كرد، سپس (در زمان سلطنت رضاشاه) به ايران بازگشت ولي تا زمان سقوط رضاشاه در شهريور 1320، از فعاليت سياسي بركنار بود.
وزير جنگ
رضاخان سردارسپه تنها دو ماه پس از كودتاي 1299 در كابينه سيدضياءالدين طباطبايي به وزارت جنگ رسيد. او اين سمت را پس از سقوط دولت سيدضياء نيز حفظ كرد. رياست هيأت وزيران تا مهر 1302 چندين بار دست به دست شد. نخست قوامالسلطنه كه فرمان نخستوزيري را در زندان سيدضياء دريافت كرده بود دولت را تشكيل داد. روابط سردارسپه و قوام در اين دوره دوستانه بود. رضاخان مدام به فكر تقويت قواي نظامي بود. قوام نيز كه با نافرمانيهايي در خراسان (قيام كلنل پسيان)، گيلان (ميرزاكوچكخان) و آذربايجان (شورش لاهوتي) روبرو بود از تلاشهاي وزير جنگ حمايت ميكرد. با سركوب شدن اين شورشها، اشتراك منافع دو طرف از ميان رفت و اين امر در تضعيف كابينه و سقوط آن مؤثر بود.
كابينه بعدي را مشيرالدوله در اوايل بهمن 1300 تشكيل داد. كمتر از يك سال بعد احمد شاه به اروپا رفت. سردارسپه با ادغام قزاقخانه و ژاندارمري ارتشي ملي تشكيل داد و بر آن تسلط يافت. او از زمان دولت قوام براي ادغام اين دو نيرو كوشش ميكرد اما قوام به شدت با اين عمل مخالفت كرده بود. با قدرت گرفتن سردارسپه به تدريج اعتراضها نسبت به رفتارهاي غير قانوني او و قشون تحت فرمانش بالا گرفت. مشيرالدوله كه ميكوشيد كشور را مطابق قانون و با اتكا به مجلس راه برد، سرانجام در بهار 1301 به دليل تحريكات سردارسپه كنارهگيري كرد.
پس از مشيرالدوله بار ديگر قوامالسلطنه مأمور تشكيل دولت شد. در ماههاي نخست اين دوره از زمامداري او، ماجراي سركوب اسماعيلآقا سميتقو و فتح قلعه چهريق توسط سردارسپه اتفاق افتاد. پس از آن نخستين رويارويي مجلس با وزير جنگ روي داد. معتمدالتجار، نماينده تبريز در مجلس شوراي ملي روز 12 مهر 1301 سخنراني تندي عليه رضاخان ايراد كرد و او را قلدر و قانونشكن خواند. مدرس گفتههاي معتمدالتجار را تأييد كرد و مطبوعات نيز با انعكاس گفتگوهاي مجلس به شيوه عمل سردارسپه انتقاد كردند. او چاره را در مظلومنمايي و كنارهگيري مصلحتجويانه ديد، بنابراين در جمع صاحبمنصبان حاضر شد و پس از برشمردن خدمات قشون، گفت از آنجا كه مجلس و مطبوعات براي اين خدمات ارزشي قائل نيستند ناچار از استعفاء است. اما نظاميان در شهرهاي بزرگ به تظاهرات گسترده پرداختند و از جمله در تهران براي قدرتنمايي به ميدان بهارستان رفتند. محمدحسن ميرزا (وليعهد) و قوامالسلطنه چاره را در مصالحه با وزير جنگ ديدند. قوام و وليعهد روز 16 مهر 1301 سردارسپه را در كاخ گلستان ملاقات كردند تا او را به ادامه خدمت و اصلاح روش فرا خوانند و اين درست يك سال پيش از روزي بود كه سردارسپه دستور داد قوام را به اتهام توطئه عليه جان وزيرجنگ بازداشت كنند.
قوامالسلطنه در اوايل بهمن 1301 جاي خود را به مستوفيالممالك داد. تعلل دولت مستوفي در انجام امور كشور باعث شد اكثريت مجلس كه طرفدار او بودند به اقليت تبديل شود و دولت در اواخر بهار 1302 سقوط كند. مشيرالدوله بار ديگر رئيسالوزراء شد. اكثر ناظران امور ميدانستند كه اين آخرين تلاش شاه براي بركنار نگاه داشتن سردارسپه از رياست دولت است. سلطان احمد شاه به شدت نگران اقدام احتمالي سردارسپه عليه جان خود بود و تصميم گرفته بود بار ديگر به اروپا برود. او يكبار به وزير مختار بريتانيا در تهران گفته بود: «سردار سپه هروقت صلاح بداند ميتواند هر دوي ما (من و وليعهد) را به زنجير كشد!» (نقل شده در «ايران؛ برآمدن رضاخان» سيروس غني)
رئيسالوزراء
رضاخان از اواسط شهريور 1302 ميل خود را براي به دست گرفتن دولت علني كرد. او در ميان هواداران سياسي خود و صاحبمنصبان نظامي مدام از خودخواهي و بيعلاقگي شاه به امور كشور انتقاد ميكرد و به نمايندگان سياسي دولتهاي ديگر ميگفت كه مردم از اين نابساماني خسته شدهاند و خواستار حكومتي تواناتر هستند.
برداشتن قوامالسلطنه از سر راه، رسيدن رضاخان به رئيسالوزرايي را تضمين ميكرد. بنابراين سردارسپه روز 16 مهر دستور بازداشت او را صادر كرد. عدهاي از ناظران از جمله وزير مختار بريتانيا اتهام وارده به قوام را صحيح دانستهاند. اين كاملاً محتمل است كه قوامالسلطنه در شرايطي كه ميديد كشور دارد به سرعت به دامان سردارسپه ميافتد، به فكر چاره باشد و (مطابق معيارهاي رفتار سياسي آن زمان) به توطئه عليه جان او بپردازد. گفته ميشد او يكبار كوشيده است با توسل به سردار انتصار (صاحبمنصب سابق ژاندارمري كه مانند بسياري از همقطارانش از ادغام ژاندارمري در قزاقخانه ناراضي بود) عليه سردارسپه كودتا كند، اما پس از اينكه تزلزل سردار انتصار را مشاهده كرد، گروهي تروريست قفقازي را براي قتل سردارسپه اجير كرده است. گويا يكي از اعضاي اين گروه در ماجراي ديگري در قزوين دستگير شده و طرح توطئه را لو داده بود.
به هر حال قوامالسلطنه بازداشت شد و حدود پانزده روز بعد با وساطت احمد شاه اجازه يافت كشور را ترك كند. با رفتن قوام به اروپا، آخرين رجل سياسي رقيب سردارسپه در احراز سمت رياست وزراء از سر راه كنار رفت و سردارسپه سرانجام روز سوم آبان 1302 فرمان رئيسالوزرايي را دريافت كرد.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی