جمعه، آبان ۰۸، ۱۳۸۳

نطق احمدشاه
اميد پارسانژاد
در تمام سال‌هاي پس از بركناري سلطان احمدشاه قاجار از سلطنت، افسانه‌اي در مورد مخالفت اصولي وي با قرارداد 1919 دهان به دهان گشت كه تا حدود زيادي به يك باور عمومي تبديل شد. مطابق اين افسانه احمدشاه از آنجا كه دريافته بود قرارداد مذكور استقلال ايران را از ميان مي‌برد، تن به تأييد آن نداد و به همين دليل انگليسي‌ها عليه او توطئه كردند و رضاخان را براي جانشيني او تراشيدند. اين افسانه از چند جهت بي‌اساس است:
اولاً احمدشاه كه در كودكي شاهد سرنوشت پدرش (محمدعلي ميرزا) بود، پادشاهي پول‌پرست بار آمد كه همواره از ترس اينكه روزي مانند پدرش از كشور رانده شود، به فكر جمع كردن ثروت بود و گويي از ابتدا مي‌دانست تاج پادشاهي به او وفا نخواهد كرد. بنابراين چندان به منافع كشور توجهي نداشت و هنگامي كه وزارت امورخارجه بريتانيا در صدد برآمد اوضاع ايران را به گونه‌اي سامان دهد كه مانع از رسيدن امواج انقلاب روسيه به هند باشد، حاضر شد در برابر دريافت يك مقرري ماهانه، وثوق‌الدوله را مطابق خواست انگليسي‌ها به رئيس‌الوزرايي بگمارد و از او حمايت كند تا مقدمات انعقاد قرارداد آماده شود.
ثانياً رضاخان ميرپنج (سردارسپه - رضاشاه) در ماجراي كودتاي 1299 با طرحي كه سفارت بريتانيا در تهران ريخته بود همراهي كرد و بعداً نيز مدتي از حمايت آنها بهره‌مند بود، اما به تدريج سياستي مستقل پيش گرفت تا جايي كه در دوران سلطنتش ميزان ارتباط رجال كشور با بيگانگان را تقريباً به صفر رساند. او خود يك‌بار گفته بود: «انگليسي‌ها مرا آوردند، اما نفهميدند كه را آوردند!» علاوه بر اين انتشار اسناد وزارت‌خارجه بريتانيا نشان داده است كه طرح كودتاي 1299 مورد تأييد وزيرخارجه بريتانيا نبود و توسط وزيرمختار اين كشور در تهران عملي شد.
ثالثاً سلطان احمدشاه قاجار دست كم در يك مورد رسماً از قرارداد 1919 ستايش كرده است. او شب دهم آبان 1289 در مهماني رسمي كه لردكرزن، وزيرخارجه وقت بريتانيا به افتخار او ترتيب داده بود خوشحالي خود را از انعقاد قرارداد اعلام كرد. احمدشاه در آن هنگام به همراه نصرت‌الدوله فيروز در لندن به سر مي‌برد و مخالفت‌هاي داخلي و بين‌المللي با قرارداد نيز كاملاً آشكار شده بود. احمدشاه به دليل همين مخالفت‌ها و از آنجا كه فهميده بود وثوق‌الدوله، نصرت‌الدوله و صارم‌الدوله در برابر امضاي قرارداد مبلغ قابل توجهي پول دريافت كرده‌اند (احتمالاً دلخور از اينكه چرا اين پول به او نرسيده است) در ضيافت شام پادشاه انگلستان و مهماني شهردار لندن از اشاره به قرارداد خودداري كرد. همين خودداري يكي از مواردي است كه اشاعه دهندگان شايعه مخالفت اصولي احمدشاه با قرارداد 1919 بر آن تأكيد مي‌كردند، اما آنها نطق شب مهماني خانه كرزن را عمداً يا سهواً ناديده گرفته‌اند.
مسرّت
دكتر محمدجواد شيخ‌الاسلامي، پژوهشگر برجسته تاريخ معاصر ايران كه كتاب ارزشمند و مفصل «سيماي احمدشاه قاجار» را براي روشن كردن نادرستي افسانه‌هاي موجود در مورد احمدشاه تأليف كرده است، ترجمه متن نطق احمدشاه را در خانه كرزن (كه به زبان فرانسه ايراد شده بود) چنين نقل كرده است: «جناب آقاي وزير امور خارجه! از بيانات دوستانه عاليجناب كه هم‌اكنون ايراد فرموديد سپاسگزارم و خود را سعادتنمد مي‌دانم از اينكه امشب مي‌توانم شخص عاليجناب را از احساسات خالص و حسنه خود مطمئن سازم و مراتب ستايش و تحسين خود را نسبت به موهبت ذاتي و قريحه سياسي عاليجناب كه به حقيقت در تمام اقطار جهان شناخته شده است ابراز دارم. اين قدرداني و تحسين از شخصيت شما را مخصوصاً با مسرّت بيشتري ابراز مي‌دارم زيرا در وجود شخص عاليجناب مردي را مي‌بينم كه دوست صميمي كشور من است، در بخش عمده‌اي از ايران سفر كرده، توانسته است با مردم ايران از نزديك آشنا گردد، مسائل آنها را درك كند و اطلاعاتي در باره‌شان به دست آورد كه در غير اين صورت هرگز نمي‌توانست به يك چنين شناسايي و ارتباط نزديك انساني با مردم ايران نايل گردد. سعادتمندم از اينكه مي‌توانم با استفاده از اين فرصت مغتنم به شخص عاليجناب بگويم كه تا چه حد از بسته شدن قراردادي كه در همين اواخر ميان كشور من و بريتانياي كبير امضاء شده و هدفش تقويت پيوندهاي سنتي ميان دو كشور در آينده است، پيوندهايي كه از زمان‌هاي دور و دراز ميان ايران و انگلستان وجود داشته، احساس مسرّت و خوشحالي مي‌كنم.»
در كتاب دكتر شيخ‌الاسلامي متن سرمقاله روزنامه تايمز لندن در روز دوم ورود احمدشاه به انگلستان نيز نقل شده است كه در بخشي از آن مي‌خوانيم: «ميهمان تاجدار ما (احمدشاه) در اين نخستين ديدارش از انگلستان، از پادشاه و ملكه ما و از توده مردم بريتانيا گرم‌ترين استقبال‌ها را دريافت كرده است. شهريار جوان ايران در شخص وزير خارجه بريتانيا (لرد كرزن، طراح قرارداد 1919) با سياستمداري آشنا شده است كه يك عمر به رفاه و سعادت ايران علاقه‌مند بوده است. در عين حال اين امتياز تاريخي نصيب لرد كرزن شده است كه (با انقعاد قرارداد مذكور) روابط تاريخي ما را با ايران بر پايه‌اي محكم‌تر و صميمانه‌تر استوار سازد. البته از عكس‌العمل مثبت و آمادگي متقابل شاه ايران نيز كه باعث اين موفقيت شد، بايد سپاسگزار بود، زيرا نفوذ و شخصيت معظم‌له در توفيق سياست لرد كرزن تأثيري مهم داشته است.»
به نظر مي‌رسد آنچه باعث شد افسانه مخالفت اصولي احمدشاه با قرارداد 1919 رواج يابد، تلاش شاهزادگان قاجار پس از انقراض اين سلسله براي ارائه تصويري مثبت از آخرين پادشاه قاجار بوده است. آنها حتمالاً مي‌خواستند از اين طريق افكار عمومي را آماده نگه دارند تا در صورت به وجود آمدن فرصتي مناسب، سلطنت قاجاريه را اعاده كنند. اما نكته جالب اينجاست كه وقتي پس از حمله متفقين به ايران در شهريور 1320 اين فرصت فراهم شد، از آنجا كه پسر محمدحسن ميرزا، آخرين وليعهد قاجار، كلمه‌اي فارسي نمي‌دانست، فرصت از دستشان رفت!

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی