دوشنبه، آبان ۰۴، ۱۳۸۳

كابينه نخست سردارسپه
اميد پارسانژاد
رضاخان سردار سپه كه مدت‌ها براي احراز پست رياست وزراء برنامه‌ريزي كرده بود، سرانجام اوايل آبان 1302 فرمان رئيس‌الوزرايي را از سلطان احمدشاه قاجار دريافت كرد. او در روز 5 آبان كابينه خود را تشكيل داد و با انتشار بيانيه‌اي برنامه دولت و دلايل خود را براي گرفتن اين سمت اعلام كرد. ذكاءالملك (فروغي) در ميان اعضاي كابينه سردارسپه از همه برجسته‌تر بود و وزارت خارجه را به عهده داشت. ساير اعضاي كابينه عبارت بودند از: سليمان‌ميرزا (اسكندري) وزير معارف، معاضدالسلطنه (پيرنيا) وزير عدليه، امان‌الله عزالممالك (اردلان) وزير فوائد عامه، محمودخان مديرالملك (جم) وزير ماليه، اميرلشكر خدايارخان (خدايار) وزير پست و تلگراف، ميرزا قاسم‌خان صوراسرافيل كفيل وزارت داخله و ميرزا حسين‌خان عدل‌الملك (دادگر) معاون رئيس‌الوزراء. سردارسپه چنانكه پيش‌بيني مي‌شد اداره وزارت جنگ را شخصاً به عهده گرفته بود.
بيانيه
بيانيه روز پنجم آبان سردارسپه از چند نظر واجد اهميت بود. نخست اينكه او با به كار بردن تعبير «برداشتن گام دوم» (در مورد قبول سمت رياست وزراء) در اين بيانيه، بدگماني كساني را كه معتقد بودند بلندپروازي‌هاي او تمامي نخواهد داشت، افزايش مي‌داد. ديگر اينكه تأكيد چندباره‌اش بر «عشق مفرط» به «بسط قواي نظامي» و «انتظامات قشوني» روشن مي‌كرد كه قرار گرفتن او در جايگاه رئيس‌الوزراء به معني دور شدنش از نظامي‌گري نيست (چنانكه تا آخر عمر روش زندگي سربازي را رها نكرد). سردارسپه پاي بيانيه‌اش را (مطابق شيوه‌اي كه پس از كودتاي 1299 به كار مي‌گرفت) «فرمانده كل‌قوا - رضا» امضاء كرده بود كه البته اين‌بار عنوان «رئيس‌الوزراء» هم به آن افزوده بود. به كار گرفتن عنوان فرمانده كل قوا توسط او در شرايطي بود كه مطابق قانون اساسي اين عنوان به شخص شاه تعلق داشت.
در بخشي از بيانيه سردارسپه آمده بود: «همه كس اوضاع قشون، درجه اهميت و آسايش ملت و تمركز قواي مملكت و ميزان عظمت و قدرت حكومت را در سه سال قبل مي‌داند و اوضاع اجتماعي و سياسي امروزه را كه نتيجه مستقيم سه سال زحمت و خدمت و عشق مفرط اين جانب به بسط قواي نظامي بوده است، مي‌بيند... اگر اينجانب تا امروز از خطه اصلاحات نظامي انحراف نورزيده و حاضر نشده بودم كه وارد يك منطقه وسيع‌تري از خدمات اجتماعي شوم، [به اين دليل بوده است كه محو] آثار خودسري و طغيان و بسط نفوذ حكومت مركزي در انحاء دور دست كشور از هر چيزي لازم‌تر بوده است، زيرا هيچ مملكتي به طرف ترقي و تعالي نخواهد رفت مگر آنكه بدواً اصول امنيت در تمام جوانب آن توسعه يافته باشد و نظر به اين اصل، روشن بود كه تقريباً از سه سال قبل... به تعقيب اين موضوع اساسي پرداخته و با هر فداكاري و زحمتي بود به تجهيز مقدمات امر شروع، تا آنكه بحمدالله امروزه اصول مركزيت و وسايل آسايش و امنيت كاملاً فراهم و اساس هرج و مرج و اغتشاشات داخلي يكسره نابود گشته است. [بنابراين] لازم شد دومين قدم به طرف آرزوهاي ملي -كه عبارت از سير به طرف ترقي و تكامل است- برداشته شود. مبني بر همين نظريه است كه اينجانب با وجود گرفتاري در امر نظام و عشق مفرطي كه در نتسيقات و انتظامات قشوني دارم، معهذا خواست خداوندي و استظهار مراحم ملوكانه و احساسات هموطنان را در قبول زمامداري مملكت استقبال كرده و پي اين عقيده راسخ و عزم ثابت مي‌روم كه يك‌مرتبه ديگر امتحان فداكاري و خدمتگزاري را به ملت شرافتمند ايران بدهم.» (نقل شده در «روزشمار تاريخ ايران، از مشروطه تا انقلاب اسلامي» باقر عاقلي)
كابينه
سردار سپه در ادامه بيانيه خود با انتقاد از شيوه زمامداران پيشين در ارائه برنامه‌هايشان، تأكيد كرده بود كه از به كار بردن «الفاظ با رونق ولي عاري از حقيقت» و «جملات مشعشع ولي غير متعقب به عمل» اجتناب خواهد كرد. او برنامه دولت خود را در دو عبارت كلي و مبهم «حفظ حقوق مملكت» و «اجراي قانون» خلاصه كرده و افزوده بود: «در خاتمه از صميم قلب آرزومندم كه صميمي‌ترين آمال و آرزوي من، در ضمن حفظ اصول مشروطيت... به موقع اجرا گذارده شود...»
اما كابينه‌اي كه سردارسپه براي اجراي مقاصدش تشكيل داد، كابينه چندان قدرتمندي نبود. به نوشته سيروس غني، نويسنده كتاب «ايران؛ برآمدن رضاخان»: «رضاخان را همه از زمستان 1300 رئيس‌الوزراي منتظر مي‌دانستند. به طوري كه از قراين بر‌مي‌آيد رضاخان هم خود را دست‌كم از سالگرد نخست كودتا به همين چشم مي‌نگريست. براي كسي كه كمابيش يك سال و نيم وقت داشت تا درباره تركيب كابينه‌اش بينديشد، وزيران برگزيده رضاخان چنگي به دل نمي‌زدند.»
چهار تن از وزراي كابينه، اعضاي جناح سوسياليست مجلس چهارم بودند كه بيشترين پشتيباني را از اقدامات رضاخان در تقويت قشون و تأمين امنيت كرده بودند. انتصاب اين چهار تن (سليمان‌ميرزا، معاضدالسلطنه، عزالممالك و صوراسرافيل) در واقع اداي ديني به آنها بود. دو عضو ديگر كابينه در دولت سيدضياءالدين طباطبايي معروف به كابينه سياه حضور داشتند كه از نظر اكثر رجال سياسي وقت گناهي نابخشودني به حساب مي‌آمد. اما مديرالممالك (جم) و عدل‌الملك (دادگر) تا گشايش مجلس پنجم فرصت كافي در اختيار داشتند تا تصوير تازه‌اي از خود ارائه دهند و دل سياستمداران را به دست آورند. شايد تنها عضو برجسته كابينه نخست سردارسپه، محمدعلي خان ذكاءالملك (فروغي) بود كه پيش از آن چند بار سابقه وزارت داشت، مدتي رئيس مجلس شده بود و اكثر رجال او را به زيركي و درستكاري مي‌شناختند. رسيدن سمت وزارت پست و تلگراف به اميرلشكر خدايارخان هم نشانه قدرشناسي سردارسپه از نظامياني تلقي مي‌شد كه پايه اصلي قدرت او را تشكيل مي‌دادند.
اين كابينه تا 24 فروردين سال بعد دست‌نخورده باقي ماند. مهمترين اتفاقي كه در اين مدت رخ داد، غائله جمهوري و شكست رضاخان و هوادارانش در اين ماجرا بود. شكستي كه به موقعيت سردارسپه لطمه‌اي بزرگ وارد كرد، هر چند او بعداً توانست از آن عبور كند و آب رفته را به جوي باز گرداند.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی