نواب صفوي
سيد مجتبي نواب صفوي، رهبر جمعيت فدائيان اسلام، در روز اول آذر 1334 و در پي سوءقصد ناموفق يكي از اعضاي فدائيان اسلام عليه حسين علاء، نخستوزير وقت، بازداشت شد. اين سوءقصد در اعتراض به تصميم دولت ايران در پيوستن به پيمان بغداد صورت گرفته بود كه انگلستان نيز در آن حضور داشت. در سالهاي پس از كودتاي 28 مرداد و در پي شكست نهضت ملي، انگلستان در نزد افكار عمومي ايران از هميشه منفورتر شده بود. مظفر ذوالقدر، عضو جوان جمعيت فدائيان اسلام از سوي نواب مأمور قتل نخستوزير شد. او تصميم گرفت روز ۲۵ آبان، هنگامي كه علاء براي شركت در مجلس ختم سيدمصطفي كاشاني، نماينده مجلس و پسر آيت الله كاشاني در مسجد شاه حضور مييابد، به زندگي او خاتمه دهد، اما گلوله در لوله اسلحهاش گير كرد. ذوالقدر با دسته اسلحه به سر نخست وزير كوبيد و خود نيز گرفتار شد. علاء روز بعد با سر باندپيچي شده در جمع نخست وزيران انگلستان، عراق، تركيه و پاكستان در افتتاحيه كنفرانس بغداد حضور يافت. نواب صفوي، عبدالحسين واحدي، خليل طهماسبي و ساير اعضاي فدائيان اسلام به سرعت دستگير و كمتر از دو ماه بعد گروهي از آنها اعدام شدند.
ميرلوحي
سيد مجتبي ميرلوحي هنگامي كه آوازه كتاب «شيعيگري» احمد كسروي در ايران پيچيد و خشم روحانيون و مردم مذهبي را برانگيخت، طلبه جواني بود كه در حوزه نجف تحصيل ميكرد. او با مراجعه به علماي بزرگ نجف آمادگي خود را براي ترور كسروي اعلام كرد. گفته ميشود بيشتر علماء از احساسات او قدرداني كردند اما تنها يكي از آنها (آيتالله علامه شيخ عبدالحسين اميني يا به روايتي آيتالله حاجآقا حسين قمي) فتواي قتل كسروي را در اختيار او گذاشت. (نك: خاطرات رضاگلسرخي و مهدي عراقي)
سيد مجتبي به ايران آمد و در روز هشتم ارديبهشت 1324 احمد كسروي را در خيابان با گلوله هدف قرار داد، اما كسروي از اين سوءقصد جان به در برد. سيد مجتبي چند هفتهاي در بازداشتگاه شهرباني به سر برد و سپس آزاد شد. او مدتي بعد جمعيت فدائيان اسلام را تأسيس كرد. سيد مجتبي كه گويا براي تجليل از بنيانگذاران نخستين حكومت شيعه در ايران، نام «نواب صفوي» را براي خود برگزيده بود، گروهي از جوانان مذهبي را كه عموماً در بازار تهران كار ميكردند در اين جمعيت گرد آورد.
جمعيت فدائيان اسلام در ابتدا در ميان طلاب حوزه علميه قم نيز علاقهمندان فراواني يافت. سيدعبدالحسين واحدي كه عملاً معاون نواب در فدائيان اسلام محسوب ميشد، در حوزه قم طلبه بود و انديشههاي راديكال جمعيت را تبليغ ميكرد. گفته ميشود محبوبيت او به حدي رسيده بود كه هميشه حدود پانصد طلبه او را همراهي ميكردند. نواب صفوي نيز در حالي كه در تهران سكونت و فعاليت داشت، هر از گاهي به قم ميرفت و سخنرانيهاي آتشيني ايراد ميكرد كه مورد توجه طلاب جوان قرار ميگرفت. اين وضعيت و بيحرمتيهايي كه گاهي طلاب تندرو نسبت به بزرگان حوزه روا ميداشتند سرانجام واكنش آيتالله بروجردي را، كه در آن زمان رئيس مذهب محسوب ميشد، برانگيخت و به محدود شدن فعاليت فدائيان اسلام در قم منجر شد. (خاطرات آيتالله منتظري)
جمعيت فدائيان اسلام در تهران به آيتالله كاشاني نزديك شد. اعضاي اين جمعيت بار ديگر به ترور كسروي اقدام كردند كه اينبار موفق بود. ضاربان كسروي با حمايت روحانيون و مقامات حكومتي از مجازات معاف شدند. فدائيان اسلام در طول فعاليت خود حاجيعلي رزمآرا (نخستوزير) و عبدالحسين هژير (وزير دربار) را به قتل رساندند و عليه دكتر حسين فاطمي و حسين علاء سوءقصدهاي نافرجامي انجام دادند.
فدائيان
نواب صفوي نخستين اعلاميه فدائيان اسلام را با عنوان «هوالعزيز، دين و انتقام» منتشر كرده و در آن نوشته بود: «خون فداكاران دين در جوشش است و خون تازه ميطلبد. جانبازي براي ما شيرين است، ليك تا نستانيم، نبازيم». فدائيان اسلام در سالهاي بعد هدف خود را جلوگيري از مصرف الكل، سيگار و ترياك، مخالفت با فيلمهاي سينمايي و قماربازي، قطع كردن دست جنايتكاران و اعدام متجاوزان اصلاحناپذير، ممنوعيت لباسهاي خارجي، مجازات رشوه دهندگان و رشوه گيرندگان، تنبيه روحانيوني كه از موقعيت خود سوءاستفاده ميكنند، حذف رشتههاي غير اسلامي از برنامههاي آموزشي و اجباري كردن حجاب اعلام كردند.
آنها پس از تشكيل دولت مصدق، به دليل اينكه دولت او به خواستهاي آنان تن نداد، با او و آيتالله كاشاني به مخالفت پرداختند. ترور دكتر حسين فاطمي در سالگرد ترور محمد مسعود (مدير روزنامه «مرد امروز») نيز به همين مخالفت قابل تأويل است. پس از كودتاي 28 مرداد و سرنگوني دولت مصدق، تا مدتي ميان فدائيان اسلام و حكومت حادثهاي پيش نيامد تا اينكه كوششهايي براي لغو معافيت خليل طهماسبي، ضارب رزمآرا، از مجازات ديده شد (ترور رزمآرا دلخواه دربار نيز بود، به همين دليل مجلس شوراي ملي با حمايت آيتالله كاشاني طهماسبي را از مجازات معاف كرد). چند هفته پس از پيچيدن زمزمهها در مورد لغو معافيت طهماسبي، ترور نا موفق حسين علاء پيش آمد و به دستگيري وسيع اعضاي جمعيت فدائيان اسلام انجاميد. آيت الله كاشاني، مظفر بقايي، علي زهري، حسين مكي و عبدالقدير آزاد نيز در روزهاي بعد دستگير شدند. سرانجام نواب صفوي، خليل طهماسبي، مظفر ذوالقدر و سيدمحمد واحدي روز ۲۱ دي ماه همان سال در برابر جوخه اعدام قرار گرفتند. عبدالحسين واحدي نيز در جريان بازجويي به دست سرتيپ تيمور بختيار، حاكم نظامي وقت تهران به قتل رسيد.
سيد مجتبي نواب صفوي، رهبر جمعيت فدائيان اسلام، در روز اول آذر 1334 و در پي سوءقصد ناموفق يكي از اعضاي فدائيان اسلام عليه حسين علاء، نخستوزير وقت، بازداشت شد. اين سوءقصد در اعتراض به تصميم دولت ايران در پيوستن به پيمان بغداد صورت گرفته بود كه انگلستان نيز در آن حضور داشت. در سالهاي پس از كودتاي 28 مرداد و در پي شكست نهضت ملي، انگلستان در نزد افكار عمومي ايران از هميشه منفورتر شده بود. مظفر ذوالقدر، عضو جوان جمعيت فدائيان اسلام از سوي نواب مأمور قتل نخستوزير شد. او تصميم گرفت روز ۲۵ آبان، هنگامي كه علاء براي شركت در مجلس ختم سيدمصطفي كاشاني، نماينده مجلس و پسر آيت الله كاشاني در مسجد شاه حضور مييابد، به زندگي او خاتمه دهد، اما گلوله در لوله اسلحهاش گير كرد. ذوالقدر با دسته اسلحه به سر نخست وزير كوبيد و خود نيز گرفتار شد. علاء روز بعد با سر باندپيچي شده در جمع نخست وزيران انگلستان، عراق، تركيه و پاكستان در افتتاحيه كنفرانس بغداد حضور يافت. نواب صفوي، عبدالحسين واحدي، خليل طهماسبي و ساير اعضاي فدائيان اسلام به سرعت دستگير و كمتر از دو ماه بعد گروهي از آنها اعدام شدند.
ميرلوحي
سيد مجتبي ميرلوحي هنگامي كه آوازه كتاب «شيعيگري» احمد كسروي در ايران پيچيد و خشم روحانيون و مردم مذهبي را برانگيخت، طلبه جواني بود كه در حوزه نجف تحصيل ميكرد. او با مراجعه به علماي بزرگ نجف آمادگي خود را براي ترور كسروي اعلام كرد. گفته ميشود بيشتر علماء از احساسات او قدرداني كردند اما تنها يكي از آنها (آيتالله علامه شيخ عبدالحسين اميني يا به روايتي آيتالله حاجآقا حسين قمي) فتواي قتل كسروي را در اختيار او گذاشت. (نك: خاطرات رضاگلسرخي و مهدي عراقي)
سيد مجتبي به ايران آمد و در روز هشتم ارديبهشت 1324 احمد كسروي را در خيابان با گلوله هدف قرار داد، اما كسروي از اين سوءقصد جان به در برد. سيد مجتبي چند هفتهاي در بازداشتگاه شهرباني به سر برد و سپس آزاد شد. او مدتي بعد جمعيت فدائيان اسلام را تأسيس كرد. سيد مجتبي كه گويا براي تجليل از بنيانگذاران نخستين حكومت شيعه در ايران، نام «نواب صفوي» را براي خود برگزيده بود، گروهي از جوانان مذهبي را كه عموماً در بازار تهران كار ميكردند در اين جمعيت گرد آورد.
جمعيت فدائيان اسلام در ابتدا در ميان طلاب حوزه علميه قم نيز علاقهمندان فراواني يافت. سيدعبدالحسين واحدي كه عملاً معاون نواب در فدائيان اسلام محسوب ميشد، در حوزه قم طلبه بود و انديشههاي راديكال جمعيت را تبليغ ميكرد. گفته ميشود محبوبيت او به حدي رسيده بود كه هميشه حدود پانصد طلبه او را همراهي ميكردند. نواب صفوي نيز در حالي كه در تهران سكونت و فعاليت داشت، هر از گاهي به قم ميرفت و سخنرانيهاي آتشيني ايراد ميكرد كه مورد توجه طلاب جوان قرار ميگرفت. اين وضعيت و بيحرمتيهايي كه گاهي طلاب تندرو نسبت به بزرگان حوزه روا ميداشتند سرانجام واكنش آيتالله بروجردي را، كه در آن زمان رئيس مذهب محسوب ميشد، برانگيخت و به محدود شدن فعاليت فدائيان اسلام در قم منجر شد. (خاطرات آيتالله منتظري)
جمعيت فدائيان اسلام در تهران به آيتالله كاشاني نزديك شد. اعضاي اين جمعيت بار ديگر به ترور كسروي اقدام كردند كه اينبار موفق بود. ضاربان كسروي با حمايت روحانيون و مقامات حكومتي از مجازات معاف شدند. فدائيان اسلام در طول فعاليت خود حاجيعلي رزمآرا (نخستوزير) و عبدالحسين هژير (وزير دربار) را به قتل رساندند و عليه دكتر حسين فاطمي و حسين علاء سوءقصدهاي نافرجامي انجام دادند.
فدائيان
نواب صفوي نخستين اعلاميه فدائيان اسلام را با عنوان «هوالعزيز، دين و انتقام» منتشر كرده و در آن نوشته بود: «خون فداكاران دين در جوشش است و خون تازه ميطلبد. جانبازي براي ما شيرين است، ليك تا نستانيم، نبازيم». فدائيان اسلام در سالهاي بعد هدف خود را جلوگيري از مصرف الكل، سيگار و ترياك، مخالفت با فيلمهاي سينمايي و قماربازي، قطع كردن دست جنايتكاران و اعدام متجاوزان اصلاحناپذير، ممنوعيت لباسهاي خارجي، مجازات رشوه دهندگان و رشوه گيرندگان، تنبيه روحانيوني كه از موقعيت خود سوءاستفاده ميكنند، حذف رشتههاي غير اسلامي از برنامههاي آموزشي و اجباري كردن حجاب اعلام كردند.
آنها پس از تشكيل دولت مصدق، به دليل اينكه دولت او به خواستهاي آنان تن نداد، با او و آيتالله كاشاني به مخالفت پرداختند. ترور دكتر حسين فاطمي در سالگرد ترور محمد مسعود (مدير روزنامه «مرد امروز») نيز به همين مخالفت قابل تأويل است. پس از كودتاي 28 مرداد و سرنگوني دولت مصدق، تا مدتي ميان فدائيان اسلام و حكومت حادثهاي پيش نيامد تا اينكه كوششهايي براي لغو معافيت خليل طهماسبي، ضارب رزمآرا، از مجازات ديده شد (ترور رزمآرا دلخواه دربار نيز بود، به همين دليل مجلس شوراي ملي با حمايت آيتالله كاشاني طهماسبي را از مجازات معاف كرد). چند هفته پس از پيچيدن زمزمهها در مورد لغو معافيت طهماسبي، ترور نا موفق حسين علاء پيش آمد و به دستگيري وسيع اعضاي جمعيت فدائيان اسلام انجاميد. آيت الله كاشاني، مظفر بقايي، علي زهري، حسين مكي و عبدالقدير آزاد نيز در روزهاي بعد دستگير شدند. سرانجام نواب صفوي، خليل طهماسبي، مظفر ذوالقدر و سيدمحمد واحدي روز ۲۱ دي ماه همان سال در برابر جوخه اعدام قرار گرفتند. عبدالحسين واحدي نيز در جريان بازجويي به دست سرتيپ تيمور بختيار، حاكم نظامي وقت تهران به قتل رسيد.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی