دوشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۳

پايان غم‌انگيز مجلس دوم

ميرزا ابولقاسم‌خان ناصرالملك، نايب‌السلطنه وقت، روز دوم دي‌ماه 1290 پيشنهاد دولت را در مورد انحلال مجلس پذيرفت و يپرم‌خان (رئيس نظميه) را مأمور بستن مجلس شوراي ملي كرد. اين حادثه در پي مدت‌ها كشمكش بر سر اولتيماتوم دولت روسيه در مورد شوستر اتفاق افتاد كه چنانكه در مطلب ديروز خوانديد به ورود قواي روس به خاك ايران و كشتار مردم انجاميده بود.
ماجرا با مصادره املاك شاهزاده شعاع‌السلطنه، برادر محمدعلي ميرزاي مخلوع، آغاز شد. دولت روسيه كه از محمدعلي‌ميرزا و برادرانش براي بازپس گرفتن تاج سلطنت ايران حمايت مي‌كرد، ادعا كرد املاك شاهزاده در گرو بانك استقراضي روس است؛ اما هنگامي كه سرسختي مجلس ايران، به ويژه نمايندگان دمكرات را در دفاع از مورگان شوستر، مستشار آمريكايي و رئيس كل خزانه ايران ديد، قواي خود را به خاك ايران فرستاد و اولتيماتومي به اين شرح صادر كرد: دولت ايران بايد شوستر را اخراج كند، تعهد بدهد كه از اين پس بدون موافقت دولت‌هاي روسيه و انگلستان به استخدام مستشاران خارجي اقدام نكند و خسارت لشكركشي روسيه به ايران را بپردازد. اين اولتيماتوم افكارعمومي و احساسات رجال آزادي‌خواه را به شدت برانگيخت و مجلس شوراي ملي در فضايي حماسي پيشنهاد روسيه را رد كرد. قواي روسيه در پي اتخاذ اين تصميم توسط مجلس، از تبريز و رشت به سوي قزوين حركت كرد. گروه بزرگي از علما و طلاب حوزه‌هاي علميه نجف و كربلا به پيشنهاد آخوند ملامحمد كاظم خراساني و شيخ عبدالله مازندراني براي ياري رساندن به ايرانيان حركت كردند و اواسط آذرماه وارد كرمانشاه شدند. از قضا آخوند خراساني، مرجع بزرگ شيعيان، در همين روزها درگذشت و مرگ او به تقويت احساسات مذهبي در سراسر ايران انجاميد. سفارت روسيه روز 24 آذرماه براي دومين بار هشدار داد اگر دولت ايران در شش روز خواسته‌هاي روسيه را نپذيرد، چهارهزار سرباز روسيه وارد تهران خواهند شد. تصميم‌گيرندگان در ايران به نقطه سرنوشت نزديك مي‌شدند.
لاف‌زنان
شواهد نشان مي‌دهد دولت روسيه پس از اولتيماتوم دوم آمادگي داشت هر انعطافي را بهانه پايان دادن به بحران قرار دهد و موضوع را خاتمه يافته تلقي كند، اما احساسات به جوش آمده نمايندگان مجلس اجازه حل مسالمت‌آميز مسئله را نمي‌داد: «روسيان در اين روزها از در نرمي بودند. گاهي چنين مي‌گفتند كه همين‌كه دولت ايران گرايش به پذيرفتن خواهش‌هاي ايشان نشان داد، درزمان سپاه روس بازگشت خواهد نمود. نيز كاركنان ايشان در تهران پيش‌آمد كميابي نان را دستاويز گرفته به نام دستگيري، نان و پول به مردم بي‌نوا بخش مي‌كردند. بار ديگر دولت چگونگي را در مجلس عنوان نمود و اين بار بيشتر نمايندگان اين را پذيرفتند كه يك كميته پنج‌تني برگزيده شود كه رشته به دست او باشد. ولي چون نوبت به برگزيدن پنج كس رسيد بار ديگر نمايندگان سرباز زدند و كار بي‌نتيجه ماند. در همان هنگام در تبريز و رشت جنگ و خونريزي پيش مي‌رفت و چون آگاهي به تهران رسيد همه را تكان داد و آنان كه با دولت از در ايستادگي بودند (با پذيرش اولتيماتوم و نشان دادن نرمش مخالفت مي‌كردند) در كار خود فرو ماندند و در اينجا بود كه ناشايستگي خود را به همه نشان دادند: به جاي آنكه به ياري هم‌ميهنان خود برخيزند و پا به ميدان آزمايش گذارند، سستي از خود نموده و فرصت از دست دادند. در اينجا دانسته شد كه آن جوش و جنبش‌ها بيشتر به اميدواري تبريز مي‌بوده.» («تاريخ 18 ساله آذربايجان» احمد كسروي)
مردان عمل
اما درست در هنگامي كه نمايندگان و سياسيون پر خروش كه لاف ايستادگي مي‌زدند و از مصالحه جلو مي‌گرفتند، درمانده شده بودند، مردي جنگي كه شجاعت خود را در نبرد بارها به نمايش گذاشته بود پا به عرصه گذاشت. يپرم‌خان، فرمانده مجاهدين ارمني و قفقازي در فتح تهران و رئيس وقت نظميه در آخرين روزهاي آذرماه پيامي به مجلس فرستاد و چهار ساعت به نمايندگان فرصت داد كه يا اولتيماتوم روسيه را بپذيرند و يا هيأتي پنج‌نفري برگزينند تا به نمايندگي از مجلس اولتيماتوم را بپذيرد (كه يعني مجلس مستقيماً به اين كار تن نداده است). مجلس سرانجام تسليم شد و سيدحسن مدرس، فهيم‌الملك، سرداراسعد بختياري، شيخ ابراهيم زنجاني و سعيدالاطباء را به هيأت دولت معرفي كرد كه به اتفاق در مورد اولتيماتوم تصميم بگيرند. در آن شرايط آشكار بود كه جز پذيرش اولتيماتوم چاره‌اي باقي نمانده است. بنابراين هيأت نمايندگي مجلس و دولت پذيرش اولتيماتوم را به سفارت روسيه اطلاع دادند. با اين وجود جلسه بعدي مجلس صحنه مخالفت نمايندگان حزب دمكرات با اين تصميم شد و كار به تشنّج كشيد.
روز دوم دي‌ماه يك مجلس عالي با حضور نمايندگان مجلس، وزراء و رجال سياسي در دربار تشكيل شد تا به شيوه مجلس در برخورد با اولتيماتوم رسيدگي كند. دولت وقت به رياست صمصام‌السلطنه بختياري در همين جلسه از ناصرالملك (نايب‌السلطنه) خواست كه مجلس را منحل كند. او نيز پيشنهاد دولت را پذيرفت. روز بعد يپرم‌خان با فدائيان خود به عمارت مجلس رفت و به در آن قفل زد. اين مجلسي بود كه يپرم براي برپا كردن دوباره آن بارها جان خود را به خطر انداخته بود.
به نوشته محمدتقي بهار: «مجلس دوم در نتيجه اتمام حجت (اولتيماتوم) روس‌ها در مورد مستر شوستر و اخراج او تشنّجي سخت به خود گرفت و نبرد عنيفي بين دمكرات و اعتدال دركار شد. عاقبت دمكرات‌ها مغلوب گرديدند و مستر شوستر از ايران رخت بربست و مجلس هم در اواخر 1329ق به سر آمد و ناصرالملك ديگر انتخابات را تجديد نكرد. بعد از بسته شدن مجلس از طرف دولت و نايب‌السلطنه تمام رؤساي حزب دمكرات و جعي از افراد اعتدالي به قم تبعيد شدند و جرايد بسته شد...» (تاريخ مختصر احزاب سياسي ايران)

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی