بحران همسايگي
نخستين رويارويي سياسي ايران و كشور مستقل عراقِ، كه از اختلاف بر سر مسائل مرزي و حقوق كشتيراني در شطالعرب ناشي ميشد، روز 13 دي 1313 با شكايت عراق به جامعه ملل بروز كرد و به اين ترتيب زنجيره برخوردهاي دو كشور آغاز شد. اين كشمكشها در زمان سلطنت پهلوي چند بار به مراحل برخورد نظامي نزديك شد اما سرانجام با توافقنامه الجزاير پايان يافت، هرچند پس از انقلاب و با استقرار جمهوري اسلامي بار ديگر تشديد شد و به وقوع جنگي هشت ساله ميان دو كشور انجاميد.
سرزمين عراق پيش از جنگ جهاني اول بخشي از امپراتوري عثماني بود. بريتانيا در طول جنگ توانست با دادن وعده استقلال به اعراب، آنها را در مبارزه با تركهاي عثماني با خود همراه كند. اما پس از پايان جنگ و شكست عثماني، متصرفات اين امپراتوري در خاورميانه توسط جامعه ملل تحت قيموميت انگلستان و فرانسه قرار گرفت و به اين ترتيب سرزمينهاي سوريه و لبنان به فرانسه و عراق و فلسطين به بريتانيا رسيد. نخستين مقاومت جدي ساكنان سرزمين عراق در برابر قيموميت بريتانيا در بهار سال 1299 شمسي با قيام شيعيان جنوب آغاز شد كه انگليسيها آن را سركوب كردند. پس از آن بود كه ملك فيصل اول، فرزند ارشد شريف مكه، توسط بريتانيا به سلطنت عراق انتخاب شد. فيصل پيشتر به سلطنت سوريه رسيده بود اما پس از تسلط يافتن فرانسويها از آنجا رانده شد.
قرارداد 1316
پادشاهي عراق تا سال 1310 تحت قيموميت بريتانيا ماند. در اين ميان ملك فيصل در بهار سال 1308 هيأت حسن نيتي به ايران فرستاد و پيشنهاد برقراري روابط سياسي كرد. دولت ايران اين پيشنهاد را پذيرفت و عنايتالله سميعي را به عنوان وزير مختار، براي تأسيس سفارت ايران در بغداد، به عراق فرستاد. سفارت ايران در بغداد روز 5 تير 1308 افتتاح شد. استقلال كامل عراق در سال 1310 توسط بريتانيا به رسميت شناخته شد و ملك فيصل چند ماه بعد، در ارديبهشتماه 1311، به تهران سفر كرد و مورد استقبال مقامات ايران قرار گرفت. اما اختلاف بر سر شطالعرب پس از اين سفر نيز ادامه يافت.
مسئله اين بود كه در عهدنامههاي قديمي ميان ايران و عثماني هيچ جا حقوق دو كشور در مورد رود مرزي شطالعرب تصريح نشده بود اما عملاً دو طرف به اشتراك در آن اعمال حاكميت ميكردند. سرانجام روز 13 دي 1313 دولت عراق با پشتيباني بريتانيا به منظور جلوگيري از اعمال حاكميت ايران در شطالعرب به جامعه ملل شكايت برد. شوراي اين جامعه دو طرف را به مذاكره مستقيم فراخواند و سرانجام بر اثر فشار بريتانيا در تيرماه 1316 پيماني ميان ايران و عراق منعقد شد كه مطابق آن شطالعرب (به جز پنج كيلومتر ابتداي آن كه تا خط تالوگ به ايران تعلق گرفت) عملاً به عراق سپرده ميشد. تحميل چنين قراردادي به ايران به توصيه وزارت درياداري بريتانيا انجام گرفت كه با پيشبيني جنگهاي آينده و با توجه به موقعيت استراتژيك منطقه، ترجيح داده بود شطالعرب در اختيار عراقيها باشد. تشكيل كميسيوني مختلط از دو كشور در متن قرارداد 1316 پيشبيني شده بود كه ميبايست ظرف يك سال تشكيل شود و در مورد جزئيات اداره شطالعرب تصميم بگيرد، اما اين كميسيون تشكيل نشد و عراق اداره امور كشتيراني در اين رودخانه را به تنهايي به عهده گرفت. بندر بصره از درآمدهاي ناشي از همين امر ساخته شد.
قرارداد 1975
اختلاف بر سر شطالعرب در سال 1327 بار ديگر ميان دو كشور بالا گرفت. دولت ايران در يادداشتي به سفارت عراق در تهران اعلام كرد مايل است كميسيون مختلط پيشبيني شده در قرارداد 1316 را تشكيل دهد. عراقيها پس از بيش از يك سال طفره و تعلل سرانجام پاسخ دادند كه چنين كميسيوني به فرض تشكيل قدرت اجرايي نخواهد داشت و ميتواند تنها جنبه مشورتي داشته باشد.
در سال 1330 و در جريان نهضت ملي كردن صنعت نفت ايران و خلع يد از شركت نفت انگليس، طرف عراقي بار ديگر (با نقض يكي از مواد پروتكلِ پيوستِ قرارداد 1316) به رزمناوهاي انگليسي اجازه داد در بندر بصره پهلو بگيرند و شهرهاي آبادان و خرمشهر را تهديد كنند. دولت عراق علاوه بر اين به نيروي هوايي بريتانيا اجازه داد تعداد هواپيماهاي خود را در پايگاههاي هوايي حبانيه و شعيبه افزايش دهد و براي حمله احتمالي به ايران آماده شود، هر چند با وقوع كودتاي 28 مرداد و سقوط دولت مصدق نيازي به استفاده از قواي نظامي پيش نيامد. در سال 1334 و با پيوستن ايران و عراق به پيمان بغداد زمينه مناسبي براي حل مسالمتآميز اختلافات دو كشور به وجود آمد. ملك فيصل دوم، پادشاه وقت عراق، به ايران سفر كرد و سرانجام دو طرف توافق كردند كه داوري بيطرف از كشور سوئد به اختلافات رسيدگي كند و زمينه حل آنها را فراهم آورد. اما سقوط رژيم سلطنتي عراق در اثر كودتاي 1958 (تابستان 1337) وضعيت را به كلي دگرگون كرد.
رژيم جديد عراق بلافاصله به كشورهاي تندرو و چپگراي عرب پيوست و از پيمان بغداد خارج شد. از آن پس علاوه بر اختلافات مرزي دو كشور، رقابتهاي ناشي از جنگ سرد نيز بر روابط ايران و عراق سايه افكند. اتحاد شوروي به تسليح و حمايت از رژيم عراق پرداخت و ايران نيز بيش از پيش به كمك ايالات متحده متكي شد. مدتي بعد تحريك كردهاي عراق عليه دولت مركزي اين كشور توسط ايران روابط دو طرف را تيرهتر كرد. ايران به تدريج قواي نظامي خود را در آبادان (كه به دليل وجود تأسيسات نفتي آسيبپذير بود) متمركز كرد و عراق نيز نيروي دريايي خود را در فاو به حال آماده باش در آورد. اما مدتي بعد روابط قدري التيام يافت و دو كشور روابط سياسي خود را تجديد كردند. اختلافات دو طرف پس از مطرح شدن موضوع خروج ناوگان بريتانيا از خليج فارس در اواخر دهه 1340 و اوايل دهه 1350 بار ديگر بالا گرفت و به ويژه در مورد بحرين و جزاير سهگانه به شدت متشنج شد و حتي به مرز جنگ كشيد، اما طرفين سرانجام در سال 1353 و با ميانجيگري الجزاير در مورد اختلافات خود (به نفع ايران) به توافق رسيدند و قرارداد 1975 الجزاير امضاء شد. صدامحسين در سال 1359 با لغو يكجانبه همين قرارداد به ايران حمله كرد.
نخستين رويارويي سياسي ايران و كشور مستقل عراقِ، كه از اختلاف بر سر مسائل مرزي و حقوق كشتيراني در شطالعرب ناشي ميشد، روز 13 دي 1313 با شكايت عراق به جامعه ملل بروز كرد و به اين ترتيب زنجيره برخوردهاي دو كشور آغاز شد. اين كشمكشها در زمان سلطنت پهلوي چند بار به مراحل برخورد نظامي نزديك شد اما سرانجام با توافقنامه الجزاير پايان يافت، هرچند پس از انقلاب و با استقرار جمهوري اسلامي بار ديگر تشديد شد و به وقوع جنگي هشت ساله ميان دو كشور انجاميد.
سرزمين عراق پيش از جنگ جهاني اول بخشي از امپراتوري عثماني بود. بريتانيا در طول جنگ توانست با دادن وعده استقلال به اعراب، آنها را در مبارزه با تركهاي عثماني با خود همراه كند. اما پس از پايان جنگ و شكست عثماني، متصرفات اين امپراتوري در خاورميانه توسط جامعه ملل تحت قيموميت انگلستان و فرانسه قرار گرفت و به اين ترتيب سرزمينهاي سوريه و لبنان به فرانسه و عراق و فلسطين به بريتانيا رسيد. نخستين مقاومت جدي ساكنان سرزمين عراق در برابر قيموميت بريتانيا در بهار سال 1299 شمسي با قيام شيعيان جنوب آغاز شد كه انگليسيها آن را سركوب كردند. پس از آن بود كه ملك فيصل اول، فرزند ارشد شريف مكه، توسط بريتانيا به سلطنت عراق انتخاب شد. فيصل پيشتر به سلطنت سوريه رسيده بود اما پس از تسلط يافتن فرانسويها از آنجا رانده شد.
قرارداد 1316
پادشاهي عراق تا سال 1310 تحت قيموميت بريتانيا ماند. در اين ميان ملك فيصل در بهار سال 1308 هيأت حسن نيتي به ايران فرستاد و پيشنهاد برقراري روابط سياسي كرد. دولت ايران اين پيشنهاد را پذيرفت و عنايتالله سميعي را به عنوان وزير مختار، براي تأسيس سفارت ايران در بغداد، به عراق فرستاد. سفارت ايران در بغداد روز 5 تير 1308 افتتاح شد. استقلال كامل عراق در سال 1310 توسط بريتانيا به رسميت شناخته شد و ملك فيصل چند ماه بعد، در ارديبهشتماه 1311، به تهران سفر كرد و مورد استقبال مقامات ايران قرار گرفت. اما اختلاف بر سر شطالعرب پس از اين سفر نيز ادامه يافت.
مسئله اين بود كه در عهدنامههاي قديمي ميان ايران و عثماني هيچ جا حقوق دو كشور در مورد رود مرزي شطالعرب تصريح نشده بود اما عملاً دو طرف به اشتراك در آن اعمال حاكميت ميكردند. سرانجام روز 13 دي 1313 دولت عراق با پشتيباني بريتانيا به منظور جلوگيري از اعمال حاكميت ايران در شطالعرب به جامعه ملل شكايت برد. شوراي اين جامعه دو طرف را به مذاكره مستقيم فراخواند و سرانجام بر اثر فشار بريتانيا در تيرماه 1316 پيماني ميان ايران و عراق منعقد شد كه مطابق آن شطالعرب (به جز پنج كيلومتر ابتداي آن كه تا خط تالوگ به ايران تعلق گرفت) عملاً به عراق سپرده ميشد. تحميل چنين قراردادي به ايران به توصيه وزارت درياداري بريتانيا انجام گرفت كه با پيشبيني جنگهاي آينده و با توجه به موقعيت استراتژيك منطقه، ترجيح داده بود شطالعرب در اختيار عراقيها باشد. تشكيل كميسيوني مختلط از دو كشور در متن قرارداد 1316 پيشبيني شده بود كه ميبايست ظرف يك سال تشكيل شود و در مورد جزئيات اداره شطالعرب تصميم بگيرد، اما اين كميسيون تشكيل نشد و عراق اداره امور كشتيراني در اين رودخانه را به تنهايي به عهده گرفت. بندر بصره از درآمدهاي ناشي از همين امر ساخته شد.
قرارداد 1975
اختلاف بر سر شطالعرب در سال 1327 بار ديگر ميان دو كشور بالا گرفت. دولت ايران در يادداشتي به سفارت عراق در تهران اعلام كرد مايل است كميسيون مختلط پيشبيني شده در قرارداد 1316 را تشكيل دهد. عراقيها پس از بيش از يك سال طفره و تعلل سرانجام پاسخ دادند كه چنين كميسيوني به فرض تشكيل قدرت اجرايي نخواهد داشت و ميتواند تنها جنبه مشورتي داشته باشد.
در سال 1330 و در جريان نهضت ملي كردن صنعت نفت ايران و خلع يد از شركت نفت انگليس، طرف عراقي بار ديگر (با نقض يكي از مواد پروتكلِ پيوستِ قرارداد 1316) به رزمناوهاي انگليسي اجازه داد در بندر بصره پهلو بگيرند و شهرهاي آبادان و خرمشهر را تهديد كنند. دولت عراق علاوه بر اين به نيروي هوايي بريتانيا اجازه داد تعداد هواپيماهاي خود را در پايگاههاي هوايي حبانيه و شعيبه افزايش دهد و براي حمله احتمالي به ايران آماده شود، هر چند با وقوع كودتاي 28 مرداد و سقوط دولت مصدق نيازي به استفاده از قواي نظامي پيش نيامد. در سال 1334 و با پيوستن ايران و عراق به پيمان بغداد زمينه مناسبي براي حل مسالمتآميز اختلافات دو كشور به وجود آمد. ملك فيصل دوم، پادشاه وقت عراق، به ايران سفر كرد و سرانجام دو طرف توافق كردند كه داوري بيطرف از كشور سوئد به اختلافات رسيدگي كند و زمينه حل آنها را فراهم آورد. اما سقوط رژيم سلطنتي عراق در اثر كودتاي 1958 (تابستان 1337) وضعيت را به كلي دگرگون كرد.
رژيم جديد عراق بلافاصله به كشورهاي تندرو و چپگراي عرب پيوست و از پيمان بغداد خارج شد. از آن پس علاوه بر اختلافات مرزي دو كشور، رقابتهاي ناشي از جنگ سرد نيز بر روابط ايران و عراق سايه افكند. اتحاد شوروي به تسليح و حمايت از رژيم عراق پرداخت و ايران نيز بيش از پيش به كمك ايالات متحده متكي شد. مدتي بعد تحريك كردهاي عراق عليه دولت مركزي اين كشور توسط ايران روابط دو طرف را تيرهتر كرد. ايران به تدريج قواي نظامي خود را در آبادان (كه به دليل وجود تأسيسات نفتي آسيبپذير بود) متمركز كرد و عراق نيز نيروي دريايي خود را در فاو به حال آماده باش در آورد. اما مدتي بعد روابط قدري التيام يافت و دو كشور روابط سياسي خود را تجديد كردند. اختلافات دو طرف پس از مطرح شدن موضوع خروج ناوگان بريتانيا از خليج فارس در اواخر دهه 1340 و اوايل دهه 1350 بار ديگر بالا گرفت و به ويژه در مورد بحرين و جزاير سهگانه به شدت متشنج شد و حتي به مرز جنگ كشيد، اما طرفين سرانجام در سال 1353 و با ميانجيگري الجزاير در مورد اختلافات خود (به نفع ايران) به توافق رسيدند و قرارداد 1975 الجزاير امضاء شد. صدامحسين در سال 1359 با لغو يكجانبه همين قرارداد به ايران حمله كرد.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی