یکشنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۳

رفراندوم ششم بهمن

رفراندوم جنجالي براي تصويب مواد شش‌گانه اصلاحات اجتماعي (كه بعداً به «انقلاب شاه و ملت» يا «انقلاب سفيد» شهرت يافت) روز ششم بهمن 1341 انجام گرفت و حكومت شاه را به دوران تازه‌اي وارد كرد. اين رفراندوم از جهات گوناگون نقطه چرخشي در شيوه سلطنت محمدرضا پهلوي به حساب مي‌آمد. شاه با الغاي رژيم ارباب و رعيّتي (اصلاحات ارضي) از يك‌سو و سركوب مخالفت دستگاه روحانيت سنّتي با اصلاحات شش‌گانه از سوي ديگر، در رويارويي كامل با نهادهاي سنّتي جامعه ايراني قرار گرفت و زمينه برخوردهاي بعدي را فراهم كرد. برخورد حكومت با زمين‌داران بزرگ از دوران نخست‌وزيري اميني و با اجراي مرحله نخست اصلاحات ارضي آغاز شده بود. در گيري با روحانيت نيز در دوران نخست‌وزيري علم و بر سر تصميمات دولت در مورد ايجاد تغييراتي در قانون انتخابات انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي رخ نمود.
تغيير مناسبات
درگذشت آيت‌الله العظمي بروجردي در ابتداي سال 1340 در روبه‌رو قرار گرفتن روحانيوني چون آيت‌الله خميني با حكومت بسيار مؤثر بود. آيت‌الله بروجردي مناسبات خود را با حكومت به گونه‌اي تنظيم كرده بود كه اصطكاك چنداني به وجود نمي‌آمد. شيوه او اين بود كه در امر سياست دخالت نمي‌كرد و در عين حال اجازه نمي‌داد حكومت در امور مربوط به مذهب وارد شود. در عين حال نفوذ او به گونه‌اي بود كه چنانچه درخواستي از دولت داشت معمولاً برآورده مي‌شد. آيت‌الله بروجردي روحانيون پرشور ديگر مانند آيت‌الله خميني را نيز از فعاليت سياسي بر حذر مي‌داشت. روابط دستگاه روحانيت با حكومت، پس از مرگ آيت‌الله بروجردي نيز تا حدود يك‌سال كم تنش باقي ماند. دليل اصلي شايد اين بود كه اميني، نخست‌وزير وقت، روابط محترمانه‌اي با روحانيون داشت. امّاپس از كناره‌گيري اميني از نخست‌وزيري در تيرماه 1341 و برآمدن اسدالله علم، ابرهاي تيره به تدريج پديدار شد.
هنوز سه ماه از دوران نخست‌وزيري علم سپري نشده بود كه دولت او در مصوّبه‌اي، شرايط تشكيل انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي را تغيير داد. طبق تصميم دولت قيد مسلمان بودن از شرايط انتخاب‌كنندگان و انتخاب‌شوندگان حذف مي‌شد، عبارت «سوگند به قرآن» به «سوگند به كتاب آسماني» تبديل مي‌شد و زنان حق‌رأي مي‌گرفتند. اين مصوّبه، طوفاني از مخالفت علما برانگيخت. آيت‌الله خميني، آيت‌الله گلپايگاني و آيت‌الله شريعتمداري روز بعد از اعلام تصويب‌نامه دولت در منزل آيت‌الله حائري جلسه‌اي تشكيل دادند و تصميم گرفتند با اين موضوع به شدّت مخالفت كنند. هر يك از آنها روز 17 مهر 1341 تلگرافي براي شاه فرستادند و خواستار لغو مصوّبه دولت شدند. در بخشي از تلگراف آيت‌الله خميني آمده بود: «... دولت در انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي اسلام را در رأي‌دهندگان و منتخبين شرط نكرده و به زن‌ها حق رأي داده است و اين امر موجب نگراني علماي اعلام و ساير طبقات مسلمين است». او سپس از شاه خواسته بود ترتيبي بدهد «مطالبي را كه مخالف ديانت مقدسه و مذهب رسمي مملكت است از برنامه‌هاي دولتي و حزبي حذف نمايند». («صحيفه نور»)
شاه شش روز بعد به تلگراف علماي قم پاسخ داد. او به كنايه نوشت بيش از «هر كس» در حفظ شعائر ديني كوشاست و توجه معترضان را به «وضعيت زمانه و تاريخ و همچنين به وضع ساير ممالك دنيا» جلب كرد. شاه به «حجج اسلام، دامت افاضاتهم» اطلاع داده بود كه تلگراف اعتراض آنها «براي دولت ارسال مي‌شود».
برخورد
آيت‌الله خميني پس از دريافت پاسخ شاه، در تلگراف تندي به علم او را به تخلف از قوانين اسلام و قانون اساسي متهم كرد و هشدار داد حال كه شاه درخواست علما را به دولت ارجاع داده و «مسئوليت به دولت شما متوجه است، انتظار مي‌رود... اصلاح اين امر را به اسرع وقت نماييد و مراقبت كنيد كه نظاير آن تكرار نشود و اگر ابهامي در نظر جنابعالي است، مشّرف به آستان قم شويد تا هرگونه ابهامي حضوراً رفع شود». اين تلگراف به همراه تلگراف ديگري كه براي شاه فرستاده شد و پيام‌ها و اعتراضات علما و مردم قم و تهران سرانجام دولت علم را وادار كرد در آذرماه 1341 لغو تصويب‌نامه دولت را اعلام كند. از مهمترين وقايعي كه باعث عقب‌نشيني دولت شد، اجتماع بزرگي بود كه به دعوت علما در مسجد سيدعزيز‌الله برگزار شد. آيت‌الله خميني پس از اعلام لغو مصوّبه در سخنراني تندي گفت: «بنده در شبي كه بنا بود فرداي آن در مسجد سيد عزيزالله دعا كنند، اطلاع دادند دولت بنا دارد مقاومت كند، ما ديديم علما در اينجا تكليف ديگري دارند، من تصميم آخر را ضمن ابتهال به خداوند متعال گرفتم و به هيچ‌كس هم نگفتم ولكن خداوند بر دولت و شاه و ملّت منت گذاشت (كه غائله بدون درگيري خاتمه يافت). اگر خداي نكرده جسارتي به علماي تهران شده بود، من يك تصميم خطرناكي گرفته بودم.»
اما روند اوضاع نشان داد عقب‌نشيني دولت موقّتي بوده است. شاه روز 19 دي‌ماه مواد شش‌گانه اصلاحات اجتماعي را اعلام كرد و قرار شد روز شش بهمن در مورد آنها رفراندومي برگزار شود. آيت‌الله خميني مخالفت خود با اين رفراندوم را توسط آقاي بهبودي به شاه اطلاع داد، امّاپاسخي دريافت نكرد. او روز دوم بهمن در پاسخ به استفتاي جمعي از مردم تهران تلويحاً حكم به تحريم رفراندوم داد. با انتشار اين حكم بازار تهران تعطيل و تظاهراتي در سطح شهر آغاز شد. آيت‌الله بهبهاني و آيت‌الله خوانساري نيز در استقبال از تظاهركنندگان اعلاميه مشتركي در تحريم رفراندوم صادر كردند. پليس اين‌بار به شدّت عمل روي آورد و معترضان را متفرق كرد. روز بعد دولت در اطّلاعيه‌اي هشدار داد كه اجازه بروز بي‌نظمي را نمي‌دهد. عصر همان روز واحدهاي نظامي مدرسه فيضيه را محاصره و پس از زدوخوردي شديد، تعداد زيادي از طلاب و روحانيون را بازداشت كردند. شاه روز چهارم بهمن در يك مانور قدرت به قم رفت و در صحن حرم حضرت معصومه (س) سخنراني كرد و از «ارتجاع سياه» و «مفت‌خوري» سخن گفت. سرانجام رفراندوم ششم بهمن در جوي متشنّج و در حالي كه زنان نيز حق رأي داشتند برگزار شد و اصول شش‌گانه شاه با اكثريت بسيار بالايي به تصويب رسيد. امّاعوارض رويارويي حكومت شاه و دستگاه روحانيت بعدها آشكار شد.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی