پيمان سعدآباد
نمايندگان مجلس شوراي ملي روز 25 بهمن 1316 پيمان عدم تعرض و همكاري خاورميانه، موسوم به «پيمان سعدآباد» را تصويب كردند. اين پيمان روز 17 تيرماه همان سال در تهران ميان نمايندگان دولتهاي ايران، افغانستان، عراق، عربستان و تركيه منعقد شده بود و اين كشورها بر اساس آن متعهد شدند در امور داخلي هم دخالت نكنند، مرزهاي يكديگر را محترم بشمارند، عليه يكديگر به عمليات نظامي دست نزنند و خاك خود را عليه ساير كشورهاي عضو در اختيار طرف ثالث قرار ندهند. رضاشاه دو ماه پس از امضاي اين معاهده، در مراسم افتتاح يازدهمين دوره مجلس شوراي ملي گفت: «پيمان سعدآباد در مشرقزمين بيسابقه بوده و در اين هنگام كه امور عالم مشوش است، مدد بزرگي به بقاي صلح جهان خواهد بود». اما گذشت زمان نشان داد كه پيمان سعدآباد، تا آنجا كه به ايران مربوط ميشد، در هنگامه جنگ به كار نيامد. در شهريور 1320 كه قواي متفقين به خاك ايران حمله كردند، نه تنها هيچيك از همپيمانان به نفع كشور ما به فعاليتي وارد نشدند، بلكه حتي عراق خاك خود را در اختيار بريتانيا قرار داد تا از آنجا به ايران حمله كند.
روابط
پيمان سعدآباد زاييده شرايط پس از جنگ جهاني اول بود. در اين سالها بريتانيا بر ايران و بخش بزرگي از خاورميانه نفوذ و تسلط داشت. عراق و فلسطين پس از فروپاشي امپراتوري عثماني، تحت قيموميت انگلستان قرار گرفتند. ايران، عربستان سعودي، مصر و افغانستان نيز به مراتب مختلف تحت نفوذ بريتانيا بودند. در اين شرايط سياست دولت انگلستان در خاورميانه دو اولويت اصلي داشت: ايجاد سد حفاظتي براي هندوستان (در برابر نفوذ اتحاد شوروي) و نگهداري از مناطق نفتخيز. انعقاد يك پيمان دفاعي ميان كشورهاي خاورميانه ميتوانست هر دوي اين اهداف را با كمترين هزينه تأمين كند، بنابراين دولت بريتانيا پس از جنگ كوشيد با سروسامان دادن به اوضاع داخلي هر يك از كشورهاي منطقه و حل و فصل اختلافات ميان آنها زمينه انعقاد اين پيمان منطقهاي را فراهم كند.
در اين ميان افغانها پس از چهار بار جنگ با قواي بريتانيا توانستند در خردادماه 1298 به پيمان صلحي دست يابند كه بر مبناي آن قيموميت انگلستان بر افغانستان خاتمه مييافت. افغانستان دو سال بعد سرانجام استقلال كامل خود را به دست آورد و اماناللهخان پادشاه افغانستان شد. دولت ايران فوراً استقلال همسايه شرقي را به رسميت شناخت، در كابل سفارتخانه ايجاد كرد و با دولت جديدالتأسيس افغانستان پيمان مودّت بست. امانالله خان در سال 1307 پس از سفر به اروپا و تركيه، به ايران آمد و در بازگشت به كشورش دست به اصلاحاتي زد كه به شورش عشاير متعصّب صفحات شمال به رهبري بچهسقّا انجاميد. بچهسقّا، اماناللهخان را شكست داد و او را از كشور بيرون راند، اما حدود يك سال بعد، محمدنادرخان (وزير مختار سابق افغانستان در فرانسه) بچهسقّا را شكست داد و خود به عنوان «محمدنادرشاه» در كابل به تخت نشست. دولت ايران نيز فوري حكومت او را به رسميت شناخت، سطح روابط خود را با كابل ارتقاء داد و اختلافات مرزي را حل كرد. بنابراين روابط دو كشور در آستانه انعقاد پيمان سعدآباد كاملاً دوستانه بود.
قيموميت انگلستان بر عراق نيز در سال 1310 پايان يافت و حكومت مستقل عراق به پادشاهي ملك فيصل اوّل، زمام امور اين سرزمين را به دست گرفت. مهمترين اختلاف عراق و ايران به حقوق كشتيراني در شطالعرب مربوط ميشد كه دولت عراق در سال 1313 (هنگامي كه هنوز تحت قيموميت بريتانيا بود) در مورد آن به جامعه ملل شكايت برده بود. جامعه ملل دو كشور را به گفتوگوي دوجانبه دعوت كرد كه سرانجام در 13 تيرماه 1316 (تنها چهار روز قبل از انعقاد پيمان دفاعي سعدآباد) به امضاي قراردادي انجاميد كه عملاً به سود طرف عراقي بود. اين قرارداد تحت فشار بريتانيا و به قصد آماده كردن شرايط انعقاد پيمان سعدآباد، به ايران تحميل شد و مبناي كشمكشهاي دو طرف طي دهههاي بعدي بود.
روابط ايران و عربستان سعودي نيز از ابتداي سلطنت عبدالعزيز ابن سعود مناسب بود. ابن سعود در سال 1304 حسينبنعلي، نخستين پادشاه حجاز و نجد را شكست داد و «عربستان سعودي» را تأسيس كرد. او در سال 1308 هيأت حسن نيتي به سرپرستي پسرش به تهران فرستاد و مدتي بعد پيمان مودّت ميان دو كشور امضاء شد.
دولت ايران در مورد جمهوري تركيه نيز از ابتداي تشكيل نظري مساعد داشت. سردارسپه (نخستوزير وقت) بلافاصله پس از اعلام تشكيل جمهوري تركيه، هدايايي براي مصطفيكمال (آتاتورك) فرستاد و رياست جمهوري او را تبريك گفت. روابط رضاشاه با آتاتورك هميشه در نهايت دوستي بود و تركيه تنها كشوري بود كه رضاشاه در دوران سلطنت به آن سفر كرد.
با اين اوصاف زمينه انعقاد پيمان دفاعي خاورميانه در تابستان 1316 و در شرايطي كه خطر درگرفتن جنگ دوم جهاني محسوس بود، آماده شد.
مفاد
دكتر توفيق رشدي آرس وزيرخارجه تركيه، دكتر ناجيالاصيل وزيرخارجه عراق، سردار فيض محمدخان وزيرخارجه افغانستان در خرداد 1316 در تهران حضور يافتند تا پيمان سعدآباد را امضاء كنند. مفاد موضوعات اصلي اين پيمان از اين قرار بود: ماده يك دولتهاي امضاءكننده را از دخالت در امور داخلي يكديگر منع ميكرد. ماده دو آنها را به محترم شمردن مرزها متعهد ميكرد. دولتهاي امضاءكننده در ماده سه ميپذيرفتند در اختلافهاي بينالمللي با يكديگر مشورت كنند. ماده چهار امضاءكنندگان را از تجاوز به يكديگر منع ميكرد (معناي تجاوز و موارد استثناء در اين ماده تشريح شده بود). ماده پنج بر اين امر دلالت داشت كه چنانچه يكي از امضاءكنندگان به ديگري تجاوز كند، دولت مورد تجاوز ضمن دفاع از خود بايد مسئله را به جامعه ملل ارجاع دهد. ماده هفت امضاءكنندگان را متعهد ميكرد جلوي تشكيل كانون فتنه عليه ساير دولتهاي عضو را در خاك خود بگيرند.
نمايندگان مجلس شوراي ملي روز 25 بهمن 1316 پيمان عدم تعرض و همكاري خاورميانه، موسوم به «پيمان سعدآباد» را تصويب كردند. اين پيمان روز 17 تيرماه همان سال در تهران ميان نمايندگان دولتهاي ايران، افغانستان، عراق، عربستان و تركيه منعقد شده بود و اين كشورها بر اساس آن متعهد شدند در امور داخلي هم دخالت نكنند، مرزهاي يكديگر را محترم بشمارند، عليه يكديگر به عمليات نظامي دست نزنند و خاك خود را عليه ساير كشورهاي عضو در اختيار طرف ثالث قرار ندهند. رضاشاه دو ماه پس از امضاي اين معاهده، در مراسم افتتاح يازدهمين دوره مجلس شوراي ملي گفت: «پيمان سعدآباد در مشرقزمين بيسابقه بوده و در اين هنگام كه امور عالم مشوش است، مدد بزرگي به بقاي صلح جهان خواهد بود». اما گذشت زمان نشان داد كه پيمان سعدآباد، تا آنجا كه به ايران مربوط ميشد، در هنگامه جنگ به كار نيامد. در شهريور 1320 كه قواي متفقين به خاك ايران حمله كردند، نه تنها هيچيك از همپيمانان به نفع كشور ما به فعاليتي وارد نشدند، بلكه حتي عراق خاك خود را در اختيار بريتانيا قرار داد تا از آنجا به ايران حمله كند.
روابط
پيمان سعدآباد زاييده شرايط پس از جنگ جهاني اول بود. در اين سالها بريتانيا بر ايران و بخش بزرگي از خاورميانه نفوذ و تسلط داشت. عراق و فلسطين پس از فروپاشي امپراتوري عثماني، تحت قيموميت انگلستان قرار گرفتند. ايران، عربستان سعودي، مصر و افغانستان نيز به مراتب مختلف تحت نفوذ بريتانيا بودند. در اين شرايط سياست دولت انگلستان در خاورميانه دو اولويت اصلي داشت: ايجاد سد حفاظتي براي هندوستان (در برابر نفوذ اتحاد شوروي) و نگهداري از مناطق نفتخيز. انعقاد يك پيمان دفاعي ميان كشورهاي خاورميانه ميتوانست هر دوي اين اهداف را با كمترين هزينه تأمين كند، بنابراين دولت بريتانيا پس از جنگ كوشيد با سروسامان دادن به اوضاع داخلي هر يك از كشورهاي منطقه و حل و فصل اختلافات ميان آنها زمينه انعقاد اين پيمان منطقهاي را فراهم كند.
در اين ميان افغانها پس از چهار بار جنگ با قواي بريتانيا توانستند در خردادماه 1298 به پيمان صلحي دست يابند كه بر مبناي آن قيموميت انگلستان بر افغانستان خاتمه مييافت. افغانستان دو سال بعد سرانجام استقلال كامل خود را به دست آورد و اماناللهخان پادشاه افغانستان شد. دولت ايران فوراً استقلال همسايه شرقي را به رسميت شناخت، در كابل سفارتخانه ايجاد كرد و با دولت جديدالتأسيس افغانستان پيمان مودّت بست. امانالله خان در سال 1307 پس از سفر به اروپا و تركيه، به ايران آمد و در بازگشت به كشورش دست به اصلاحاتي زد كه به شورش عشاير متعصّب صفحات شمال به رهبري بچهسقّا انجاميد. بچهسقّا، اماناللهخان را شكست داد و او را از كشور بيرون راند، اما حدود يك سال بعد، محمدنادرخان (وزير مختار سابق افغانستان در فرانسه) بچهسقّا را شكست داد و خود به عنوان «محمدنادرشاه» در كابل به تخت نشست. دولت ايران نيز فوري حكومت او را به رسميت شناخت، سطح روابط خود را با كابل ارتقاء داد و اختلافات مرزي را حل كرد. بنابراين روابط دو كشور در آستانه انعقاد پيمان سعدآباد كاملاً دوستانه بود.
قيموميت انگلستان بر عراق نيز در سال 1310 پايان يافت و حكومت مستقل عراق به پادشاهي ملك فيصل اوّل، زمام امور اين سرزمين را به دست گرفت. مهمترين اختلاف عراق و ايران به حقوق كشتيراني در شطالعرب مربوط ميشد كه دولت عراق در سال 1313 (هنگامي كه هنوز تحت قيموميت بريتانيا بود) در مورد آن به جامعه ملل شكايت برده بود. جامعه ملل دو كشور را به گفتوگوي دوجانبه دعوت كرد كه سرانجام در 13 تيرماه 1316 (تنها چهار روز قبل از انعقاد پيمان دفاعي سعدآباد) به امضاي قراردادي انجاميد كه عملاً به سود طرف عراقي بود. اين قرارداد تحت فشار بريتانيا و به قصد آماده كردن شرايط انعقاد پيمان سعدآباد، به ايران تحميل شد و مبناي كشمكشهاي دو طرف طي دهههاي بعدي بود.
روابط ايران و عربستان سعودي نيز از ابتداي سلطنت عبدالعزيز ابن سعود مناسب بود. ابن سعود در سال 1304 حسينبنعلي، نخستين پادشاه حجاز و نجد را شكست داد و «عربستان سعودي» را تأسيس كرد. او در سال 1308 هيأت حسن نيتي به سرپرستي پسرش به تهران فرستاد و مدتي بعد پيمان مودّت ميان دو كشور امضاء شد.
دولت ايران در مورد جمهوري تركيه نيز از ابتداي تشكيل نظري مساعد داشت. سردارسپه (نخستوزير وقت) بلافاصله پس از اعلام تشكيل جمهوري تركيه، هدايايي براي مصطفيكمال (آتاتورك) فرستاد و رياست جمهوري او را تبريك گفت. روابط رضاشاه با آتاتورك هميشه در نهايت دوستي بود و تركيه تنها كشوري بود كه رضاشاه در دوران سلطنت به آن سفر كرد.
با اين اوصاف زمينه انعقاد پيمان دفاعي خاورميانه در تابستان 1316 و در شرايطي كه خطر درگرفتن جنگ دوم جهاني محسوس بود، آماده شد.
مفاد
دكتر توفيق رشدي آرس وزيرخارجه تركيه، دكتر ناجيالاصيل وزيرخارجه عراق، سردار فيض محمدخان وزيرخارجه افغانستان در خرداد 1316 در تهران حضور يافتند تا پيمان سعدآباد را امضاء كنند. مفاد موضوعات اصلي اين پيمان از اين قرار بود: ماده يك دولتهاي امضاءكننده را از دخالت در امور داخلي يكديگر منع ميكرد. ماده دو آنها را به محترم شمردن مرزها متعهد ميكرد. دولتهاي امضاءكننده در ماده سه ميپذيرفتند در اختلافهاي بينالمللي با يكديگر مشورت كنند. ماده چهار امضاءكنندگان را از تجاوز به يكديگر منع ميكرد (معناي تجاوز و موارد استثناء در اين ماده تشريح شده بود). ماده پنج بر اين امر دلالت داشت كه چنانچه يكي از امضاءكنندگان به ديگري تجاوز كند، دولت مورد تجاوز ضمن دفاع از خود بايد مسئله را به جامعه ملل ارجاع دهد. ماده هفت امضاءكنندگان را متعهد ميكرد جلوي تشكيل كانون فتنه عليه ساير دولتهاي عضو را در خاك خود بگيرند.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی