جمعه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۸۴

تاجگذاري رضاشاه

مراسم تاجگذاري رضاشاه پهلوي روز چهارم ارديبهشت 1305 برگزار شد. گروهي از مقامات دولتي، نمايندگان سياسي كشورهاي خارجي، عده‌اي از علماء، نمايندگان اصناف و روزنامه‌نگاران در اين مراسم نسبتاً ساده حضور داشتند. تاجگذاري در تالار اصلي كاخ گلستان انجام شد و امام جمعه وقت تهران در آن خطبه خواند. تاج جديد پهلوي را تيمورتاش، وزير دربار، جلو برد و به همراه امام‌جمعه خوئي به دست شاه داد تا بر سر نهد. «وزير دربار» و «امام جمعه» نماد دو پايه سنتي قدرت در ايران، يعني «سلطنت» و «روحانيت» بودند؛ در عين حال تاج را شاه شخصاً به سر مي‌گذاشت تا نشان دهد به دست آوردن آن را مديون كسي نيست. سپس محمدعلي فروغي (رئيس‌الوزراء) سخنراني ستايش‌آميزي در مورد شاه جديد ايراد كرد كه از اشعار شاهنامه مشحون بود و گفتمان دوران تازه را بازتاب مي‌داد. ناسيوناليسم ايراني، پادشاهي فرهمند، اقتدار و كارايي پايه‌هاي اصلي اين گفتمان بود. پس از نطق فروغي، رضاشاه براي حاضران سخن گفت. او بر لزوم بذل توجهي خاص به حفظ دين (به عنوان ضامن اصلي وحدت ملّي) تأكيد كرد و نياز كشور را به اصلاحات اساسي در زمينه تعليم و تربيت، اقتصاد، حمل‌ونقل، كشاورزي، ارتش و نظام قضايي يادآور شد.
صعود
رضاخان كه با كودتاي سوم اسفند 1299 در صحنه سياست ايران ظهور كرده بود، توانست در كمتر از پنج سال با سرعتي حيرت‌انگيز خود را به رأس هرم قدرت برساند. ««رضاشاه» شدن «رضاخان» آهسته ولي بي‌وقفه بود. وي در اسفند 1299 با عنوان جديد سردارسپه وارد كابينه شد و در ارديبهشت 1300 با كنار زدن مسعودخان كيهان، وزارت جنگ را در اختيار گرفت. او در طي نه ماه بعدي با انتقال ژاندارمري از وزارت داخله به وزارت جنگ، گماردن همكاران خود در ديويزيون قزاق... و سركوب شورش‌هاي موجود در ژاندارمري... قدرت خود را در ارتش تثبيت كرد... [رضاخان] در چهار سالِ پس از آن موقعيت سياسي - نظامي خود را مستحكم‌تر كرد. وي ارتشي 40000 نفره و جديد مركب از پنج لشكر تشكيل داد... [و با آن] يك رشته عمليات موفقيت‌آميز عليه قبايل و طوايف شورشي انجام داد... او در تهران نيز در جريان جابه‌جايي پي‌درپي كابينه‌ها فعال بود تا اينكه در آبان 1302 به رئيس‌الوزرايي رسيد. رضاخان در اوايل سال 1303 آنقدر قدرتمند بود كه بتواند لقب فرماندهي كل قوا را از مجلس بگيرد. او سرانجام در آذر 1304 از مجلس شوراي ملي خواست تا براي خلع قاجارها از سلطنت... تشكيل جلسه دهد.» («ايران بين دو انقلاب» يرواند آبراهاميان)
به اين ترتيب انقراض سلسله قاجاريه در جلسه نهم آبان 1304 مجلس شوراي ملي به تصويب رسيد و رضاخان با لقب جديد «والاحضرت اقدس» به عنوان رئيس موقت حكومت تا تشكيل مجلس مؤسسان انتخاب شد. او همان روز فروغي را به عنوان كفيل رياست وزراء معرفي كرد و چهار تن از نزديك‌ترين ياران نظامي خود را براي تحويل گرفتن قصور سلطنتي فرستاد. وزارت‌هاي داخله و خارجه خبر تغييرات را فوراً به ولايات و سفارتخانه‌ها رساندند. سلطان احمدشاه بهت‌زده شش روز بعد در پاريس اطلاعيه‌اي صادر كرد و بر حق خود در مورد سلطنت ايران پاي فشرد، اما همان‌روز عموهاي او و شاهزادگان قاجار براي عرض تبريك به ديدار «والاحضرت اقدس» رفته بودند.
دولت ترتيب انتخابات مجلس مؤسسان را به سرعت و به گونه‌اي داد كه تنها افراد وفادار به رضاخان به مجلس راه يافتند و تغييرات موردنظر او را در قانون اساسي بدون هيچ مشكلي به تصويب رساندند. اعضاي اين مجلس در جلسه روز 22 آذرماه 1304 سلطنت دائمي ايران را به رضاخان پهلوي و اعقاب ذكور او «از مادر ايراني» سپردند. رضاشاه دو روز بعد در مجلس شوراي ملي حضور يافت و مطابق قانون اساسي مراسم تحليف به جا آورد. هر چند اجراي مراسم تاجگذاري به سال بعد موكول شد.
جلوس
نظام تازه در اين فاصله شكل مي‌گرفت. عبدالحسين‌خان تيمورتاش، مرد مقتدر، خوش‌سيما، تحصيل‌كرده و آداب‌داني كه مورد اعتماد رضاشاه بود، مأمور سامان دادن به درباري محترم و معقول براي رضاشاه شد. محمدعلي فروغي نيز كه در ميان‌سالي، رجلي كهنه‌كار و سردوگرم چشيده به حساب مي‌آمد، به عنوان نخستين رئيس‌الوزراي دوران جديد كار خود را آغاز كرد. ترتيب دادن مراسم تاجگذاري از نخستين مأموريت‌هاي تيمورتاش بود. او در تماس با سفارتخانه‌هاي انگلستان، بلژيك، اسپانيا و سوئد (كه حكومت‌هاي سلطنتي داشتند) جزئيات چنين مراسمي را در كشورهاي آنان جويا شد و مراسم تاجگذاري رضاشاه را با الهام از يافته‌هايش طراحي كرد.
«ميزان احترام و ارادت رضاشاه به شركت‌كنندگان، از جايگاه آنان در مراسم مشهود بود. تيمورتاش و فروغي در يك كالسكه سوار بودند. رضاشاه پيش از تاجگذاري بزرگترين نشان افتخار كشور را به اين دو داده بود. اميران ارتش و وزيران هر يك شيء ذيقيمتي از مجموعه جواهرات سلطنتي را (مانند شمشير نادري، زره شاه اسماعيل صفوي و عصاي مرصع همايوني) با خود حمل مي‌كردند كه همه نماد فرمانروايي بود. فروغي تاج كيان را با خود مي‌برد كه در عهد قاجار ساخته شده بود و تيمورتاش تاج پهلوي را كه رضاشاه بر سر خود نهاد. مراسم را مهمانان و ديپلمات‌هاي خارجي بسيار پسنديدند. وينسنت شيين، روزنامه‌نگار آمريكايي، آن را «آميزه‌اي ماهرانه از شكوه و سادگي» خواند. لورين (وزيرمختار بريتانيا) نيز رويداد را «مقتصدانه، جالب و موجز» توصيف كرد.» («ايران؛ برآمدن رضاخان» سيروس غني)
كساني كه نگاه تيزبين داشتند از همين مراسم دريافتند كه تيمورتاش چهره اصلي حكومت تازه، پس از شخص شاه است. اما در ميان همان‌ها هم كساني بودند كه روحيات تيمور و شاه را مي‌شناختند و مي‌دانستند قدرت و نفوذ تيمور دوام طولاني نخواهد داشت (نك: «حيات يحيي» يحيي دولت‌آبادي)

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی