یکشنبه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۸۴

اروپاي كوچك در تهران

فضاي تهران در چنين روزهايي در سال 1319 كاملاً تحت تأثير اخبار جنگ جهاني دوم در اروپا بود. در ميان نامه‌هاي خصوصي كه سر ريدر ويليام بولارد، سفيركبير وقت انگلستان در تهران، براي همسرش نوشته است، اشارات بسيار جالبي در مورد جوّ حاكم بر محافل ديپلماتيك آن روزگار، افكارعمومي ايرانيان و تأثير راديوهاي فارسي‌زبان آمده است كه مرور بخشي از آنها خالي از لطف نيست.
تهران- سه‌شنبه بيست و سوم آوريل 1940 (3 ارديبهشت 1319): «دو هفته پيش هنوز از بستن نامه‌هايم براي ارسال با آخرين پست فارغ نشده بودم كه يكي از دبيران خبر آورد كه آلمان كشورهاي دانمارك و نروژ را اشغال كرده است. در آن موقع تصور نمي‌كردم كه ممكن است ظرف پانزده روز نتيجه اين عمل تا اين حد به نفع ما تمام بشود. تك تك كشورهاي بي‌طرف به آنچه در نروژ اتفاق افتاد توجه دارند و نتيجه درگيري آنجا روي تمام مسير جنگ اثر خواهد گذاشت. من اصلاً مطمئن نيستم، ولي اگر آلماني‌ها موفق شده بودند نروژ را هم مثل دانمارك (بدون مقاومت جدّي) تصرف كنند، ايتاليايي‌ها با ما به ضديت برنمي‌خاستند.
من همتايان دانماركي و نروژي خود را زياد مي‌بينم. «فنس‌مارك» دانماركي با ميهني كه كاملاً در اشغال آلماني‌هاست و حكومتش تحت كنترل آلمان [است]، وضع بدي دارد. در حال حاضر درست نيست كه بگويم چه كار مي‌خواهد بكند. «اولسن» نروژي، مهندسي كه سركنسول افتخاري است، آدمي شجاع و پرتوان است، درست مانند ساير نروژي‌هاي اينجا. شماري از آنها براي پيوستن به نيروهاي نروژي در حال عزيمت هستند. اولسن يك نقشه بزرگ توريستي نروژ را به من داده است و ديروز وقتي با عده‌اي اسكانديناويايي ديگر در اينجا ناهار مي‌خورد آن قسمت از نروژ را كه متفقين در آنجا مشغول عمليات هستند، براي ما تشريح كرد و درك عمليات را آسان ساخت. اسكانديناويايي‌هاي اينجا به راديوي سوئدي‌ها گوش مي‌دهند. به رغم آنكه بي‌بي‌سي به شنوندگانش هشدار داده است كه گزارش‌هاي استكهلم را با احتياط تلقي كنند، مي‌بينم كه بسياري از اين گزارش‌ها كه گاه دو سه روز زودتر از گزارش‌هاي رسمي ما پخش مي‌شود، صحيح از آب در مي‌آيد. سوئدي‌ها براي هر كاري آماده هستند. من فكر مي‌كنم اكثر سوئدي‌هاي اينجا خوشحال مي‌شدند اگر به آنها و دانماركي‌ها اجازه مي‌دادند همه به صورت واحدهاي مشترك در ساحل فنلاند پياده شوند و به كمك فنلاندي‌ها بروند. همه آنها تصميم سوئدي‌ها را براي مقابله با تلاش آلمان براي پياده كردن نيرو در خاك خود، تأييد مي‌كنند... در جامعه بين‌المللي تهران، آدم اروپا را در مقياس كوچكي مي‌بيند و تماشاي آن، اگرچه گاهي كاري اضطراب‌آور است، هيجان‌انگيز نيز هست.
«انگرت»، همتاي آمريكايي من، تماشاگر بزرگي است. كشورش قصد دارد با شناسايي حقوق آلمان بر چكسلواكي، لهستان و دانمارك مخالفت كند و اين كمك بزرگي است. ولي احساسات شخصي انگرت بيشتر و بالاتر از اين است. گاه به نظر مي‌رسد كه خانم انگرت انگليسي‌تر از من است. بايد گفت همه آمريكايي‌ها يكپاچه طرفدار اتحاد هستند و اين تقويت روحي بزرگي است.»
راديو
«آلماني‌ها به جز در ميان ايتاليايي‌ها كه با سفارت آلمان رفت و آمد دارند و آن هم به دستور است، دوستي ندارند. مردم ايران خيلي تحت تأثير پخش برنامه‌هاي فارسي راديو برلين هستند كه ادعاهاي عجيب و غريب مي‌كند. شايد بتوان ايراني‌ها را در مجموع كساني دانست كه نسبت به آلمان احساسات دوستانه دارند. اين تا حدودي به علّت ترس آنان از روسيه است و اينكه مي‌خواهند شاهد يك آلمان قوي براي ايجاد توازن با روس‌ها باشند و تا اندازه‌اي هم به اين دليل است كه ايراني‌ها آدم‌هايي از سنخ هيتلر را تحسين مي‌كنند.»
تهران- نوزدهم مه 1940 (29 ارديبهشت 1319): «آلماني‌هاي مقيم اينجا چند هفته‌اي است مي‌گويند جنگ در همين بهار يا به هر حال قبل از پايان ژوئن تمام مي‌شود و اگر اين پيش‌بيني دروغ از آب درآيد، اثر خوبي در اينجا خواهد داشت، جايي كه افكارعمومي در حال حاضر به طرفداري از آلمان گرايش دارد. صدها آلماني در تهران هستند و بسياري از آنان علناً كاري ندارند و همگي با جديت به كار پخش مطالبي به نفع آلمان و بر ضد متفقين مشغول هستند و از برنامه‌هاي زبان فارسي كه از برلين پخش مي‌شود به همين منظور استفاده مي‌كنند. دو روز پيش در تهران همه باور كرده بودند كه شاه جرج (پادشاه وقت انگلستان) به دستور برلين در حال بستن چمدان‌هاي خود به قصد كاناداست و حكومت فرانسه هم مي‌خواهد به همان‌جا نقل مكان كند.
بي‌بي‌سي هنوز نتوانسته پخش برنامه به زبان فارسي را راه‌اندازي كند. هرچند كه حالا دارند سعي مي‌كنند كه اين كار را انجام دهند، ولي حتي اگر ما برنامه به زبان فارسي پخش كنيم، نمي‌توانيم اميدوار باشيم كه در بهره‌برداري از آن با آلماني‌ها رقابت نمائيم. زيرا زبان تندوتيز و ادعاهاي مبالغه‌آميز آنان (كه پيشروي زميني آنها صحت آن را تأييد كرده) بيشتر به دل ايرانيان مي‌نشيند. اما اگر آلماني‌ها نتوانند بيشتر در خاك فرانسه پيشروي كنند، خيلي از زور تبليغات آنها در اينجا كاسته مي‌شود و اگر راديوي ما در لندن شروع به كار كند، مورد توجّه بيشتري قرار خواهد گرفت... [در حال حاضر] به رغم مساعي من در وادار كردن مقامات ايراني به حفظ تعادل، اخبار آلمان در مطبوعات تهران جلوه بهتري دارد. براي مثال يادداشت دور از ادب آلمان به بلژيك و هلند به طور كامل چاپ شد، ولي وادار كردن مقامات ايراني براي چاپ خلاصه جواب محكم ملكه ويلهلمينا (ملكه هلند) با فشار انجام گرفت.»

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی