جمعه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۴

حركت شاهزاده

حركت قواي روسيه به فرماندهي ژنرال سيسيانف از گرجستان به سوي گنجه در رمضان سال 1218ه.ق. (اواخر پائيز يا اوايل زمستان 1182ه.ش) در واقع آتش نخستين دوره جنگ‌هاي ايران و روس را كه ده سال به طول انجاميد، شعله‌ور كرد. جوادخان قاجار، حاكم گنجه، بلافاصله پس از آگاهي يافتن از خروج نيروهاي سيسيانف از تفليس، خبر را براي دربار فتحعلي‌شاه فرستاد. فتحعلي‌شاه سپاهي را براي ياري رساندن به جوادخان مأمور كرد. اما راه چنان دور بود كه تنها چاپاري كه خبر حركت سپاه را از تهران آورده بود، مجال ورود به قلعه گنجه يافت و شهر به محاصره قواي روسيه درآمد.
جوادخان قاجار مي‌بايست تا رسيدن قواي كمكي كه در راه بود مقاومت مي‌كرد. چنانكه گزارش شده است او همين كار را هم كرد و حتي چند بار از قلعه خارج شد و «خود را پروانه‌وار به شعله و شرار توپ‌هاي آذرافشان» روس‌ها زد. اما جوادخان سرانجام به دليل همراهي نكردن ارامنه شهر و پيوستن آنان به سيسيانف شكست خورد. روس‌ها به داخل قلعه راه يافتند، گنجه را غارت كردند و بسياري از مردم را كشتند. سيسيانف پس از فتح گنجه براي حاكمان ايروان و قره‌باغ پيام فرستاد كه اطاعت او را بپذيرند و قلعه‌هاي نظامي خود را در اختيار او قرار دهند. اين تحركات نشانه‌اي آشكار از تصميم روسيه به تصرف سرزمين‌هاي ايراني قفقاز به شمار مي‌آمد.
عباس‌ميرزا
بيگلربيگي (حاكم) ايروان در آن روزگار محمدخان قاجار بود. او پس از تصرف گنجه توسط ژنرال روس، گويا به تشويق دو تن ديگر از حكام محلي (جعفرقلي‌خان دنبلي و كلب‌علي خان نخجواني) به همكاري با روسيه متمايل شده بود و اين چيزي نبود كه از چشم شاه دور بماند.
ورود شاهزاده عباس‌ميرزا، وليعهد فتحعلي‌شاه و نايب‌السلطنه او، به ماجراي جنگ‌هاي ايران و روس كه بعد تازه‌اي به آن داد، از اينجا آغاز شد. حوادث گنجه درست همزمان بود با سفر عباس‌ميرزا به خراسان براي سركوب طغيان نادر ميرزا افشار. او به فاصله اندكي پس از بازگشت از مشهد، به فرمان فتحعلي‌شاه عازم آذربايجان شد تا به اوضاع آشفته قفقاز سروساماني دهد. عبدالرزاق مفتون دنبلي، مورخ رسمي دربار قاجار و نويسنده «مآثر سلطانيه»، در اين مورد مي‌نويسد: «به جهت نظام مملكت آذربايجان و تخليه صفحه ايروان از وجود اغيار و اصلاح مفاسد، شاهزاده آزاده، نواب نايب‌السلطنه و خلافه، شاهزاده عباس‌ميرزا را با سي‌هزار پياده و سواره مأمور به ايروان [كردند]... پس در اواخر شهر ذي‌الحجه‌الحرام [سال 1218ه.ق. مطابق آخر اسفند يا اول فروردين 1183ه.ش.] موكب همايون به طالع سعد و فال ميمون به سمت آذربايجان در حركت آمد... [محمدخان (ايرواني) قاجار، بيگلربيگي ايروان] از استماع خبر نهضت شاهزاده، رعايا و احشام قرا و مضافات ايروان را كوچانيده، بعضي را به قلعه و برخي را به طرف بايزيد و وان روان كرد... ابواب قلعه را بر روي خود بسته، در پس حصار و ديوار نشستند و معتمدي از خود روانه تفليس ساخته، روسيه را به معاونت و استمداد خواسته، ترغيب به محاربه نايب‌السلطنه و وعده سپردن قلعه ايروان –بعد از غلبه بر لشكر ايران- نمود.» («مآثر سلطانيه» عبدالرزاق مفتون دنبلي؛ تصحيح و تحشيه غلامحسين زرگري‌نژاد)
خط اصلي داستان را در ذهن نگه داريد تا حاشيه‌اي كوچك برويم. دنبلي آنجا كه حركت عباس‌ميرزا را به سوي آذربايجان روايت مي‌كند، در مورد عبور سپاه از «مزارع و مواشي» توضيحاتي مي‌دهد كه براي آشنايي با شيوه قديمي حكومت در ايران بسيار روشنگر است. توضيحات دنبلي در واقع در تمجيد از رعيت‌نوازي عباس‌ميرزا است و بر اين نكته دلالت دارد كه شاهزاده قاجار سپاهيان خود را از تباه كردن كشتزارها و تاراج دارايي مردماني كه در مسير حركت منزل داشتند، منع كرده است. اما همين توضيح نشان مي‌دهد كه عبور بي‌مزاحمت سپاه عباس‌ميرزا، يك مورد استثنايي و شايسته اشاره و تحسين تلقي مي‌شده است.
دنبلي مي‌نويسد: «چون نايب‌السلطنه (عباس‌ميرزا) همت به رفاه حال رعيت و زيردستان مي‌گماشت و وزير ظلم‌سوز عدل‌اندوز، شيوه رعيت‌نوازي پيشنهاد خاطر داشت، با اينكه در منازل و مراحل، گذر سپاه تا ولايت ايروان همه‌جا بر مزارع و مواشي بود، از بأس (سختگيري) و سطوت (بزرگي و اقتدار) ملوكانه زراعات و اموال هر ولايت از لشكر قيامت‌اثر مصون ماند و از هيبت و سياست كسي را ياراي آن نبود كه ميشي از درويشي برد يا بي‌ترحمي خوشه گندمي در زير سم ستوري تلف كند». در آينده خواهيم ديد كه همين شيوه «قيامت‌اثر» عبور مأموران حكومت از مناطق مسكوني، چه كابوس عظيمي براي مردمان بيچاره اين سرزمين بوده است و چطور باعث شد هر جا مسير عبور مرتبي ايجاد مي‌شد، روستائيان از اطراف آن به جاهاي صعب‌العبور بكوچند تا از بلاي «حكومت» در امان بمانند.
رويارويي
بر سر روايت اصلي بازگرديم. عباس ميرزا ابتدا براي حاكم ايروان پيام فرستاد كه براي عرض بندگي و اطاعت نزد او برود، اما چنانكه ديديم محمدخان دعوت او را نپذيرفت، به قلعه ايروان شتافت و موضع گرفت. اين بود كه عباس‌ميرزا روز چهاردهم صفر 1219ه.ق. از تبريز به سوي ايروان روانه شد. از سوي ديگر ژنرال روس كه درخواست ياري و وعده اطاعت محمدخان ايرواني را دريافت كرده بود، خود را براي حركت به سوي ايروان آماده كرد. سپاه عباس‌ميرزا با رسيدن به قلعه ايروان، آنجا را به محاصره در آورد و چندي بعد قواي روس نيز به آنجا رسيد. برخورد دو سپاه، نخستين رويارويي مستقيم عباس‌ميرزا با روس‌ها بود كه در شماره بعد از آن ياد خواهيم كرد.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی