چهارشنبه، تیر ۰۸، ۱۳۸۴

معاهده فين‌كنشتاين

محمدنبي‌خان شيرازي، دومين فرستاده سياسي فتحعلي‌شاه قاجار به هندوستان، پس از چهار ماه توقف پر دردسر در بمبئي و هشت‌ماه اقامت بي‌نتيجه در كلكته، با هدايا و مال‌التجاره فراوان به ايران بازگردانده شد. او در تنها مأموريت سياسي پر اهميت خود كه تشويق حكومت انگليسي هند به حمايت از ايران در جنگ با روسيه بود، ناكام ماند و پاسخ منفي شنيد. فتحعلي‌شاه در نامه‌اي به او دستور داده بود خبر رسيدن يك هيأت ديپلماتيك فرانسوي به تهران را به فرمانداركل هند اطلاع دهد و بر آمادگي ايران براي بازگرداندن اين هيأت (مطابق مفاد معاهده سياسي با انگلستان) تأكيد كند، البته مشروط بر اينكه حكومت هندوستان نيز پادشاه قاجار را در جنگ با روس‌ها ياري كند. «فرمانفرماي [وقت] هند، سر جورج بارلو، فوراً و بي آنكه با دولت بريتانيا مشورت كند، به محمدنبي پاسخ داد كه دولت متبوع او چگونه مي‌تواند به متحد قديمي خود روسيه حمله ببرد، مضافاً اينكه طبق شرايط عهدنامه اتحاد انگلستان و ايران، انگليسي‌ها ملزم به چنين عملي نيستند و اگر شاه از طرف ديگر با فرانسوي‌ها پيمان ببندد شرايط عهدنامه خود با انگلستان را نقض كرده است. استمداد قبلي فتحعلي‌شاه از انگليسي‌ها كه از طريق منستي (نماينده كمپاني در بصره و حامل نامه عذرخواهي فرمانداركل هندوستان در مورد قتل ايلچي ايران) به عمل آمده بود بي‌جواب مانده بود. فتحعلي‌شاه اين‌بار منتظر دريافت دومين جواب رد انگليسي‌ها نماند و در ماه مه 1807م (1222ه.ق.) در محلي به نام فين‌كنشتاين... عهدنامه‌اي با فرانسوي‌ها امضاء كرد». («ايرانيان در ميان انگليسي‌ها» دنيس رايت، ترجمه كريم امامي)
چرخش
انگلستان در آن هنگام از يك سو با روسيه عليه ناپلئون متحد شده بود و از سوي ديگر مايل بود هم‌پيماني خود با ايران را حفظ كند. اما طبيعي بود اين كار در شرايطي كه ايران و روسيه با يكديگر در حال جنگ بودند ممكن نبود. ايران با امضاي معاهده فين‌كنشتاين مي‌خواست متحدي نيرومند در برابر روسيه به دست آورد. بخشي از متن اين معاهده كه روز چهار ماه مه 1807م ميان نماينده فتحعلي‌شاه و نماينده ناپلئون امضاء شد چنين بود:
«فصل اول: مابين اعليحضرت امپراطور فرانسه - پادشاه ايتاليا (يعني ناپلئون) و اعليحضرت امپراطور ايران صلح و مودت و اتحاد دائمي برقرار خواهد بود.
فصل دوم: اعليحضرت امپراطور فرانسه - پادشاه ايتاليا برقرار ماندن خاك حاليه ايران را به جهت اعليحضرت امپراطور ايران ضمانت مي‌نمايد.
فصل سوم: اعليحضرت امپراطور فرانسه - پادشاه ايتاليا اعتراف مي‌نمايد كه گرجستان به طور استحقاق تعلق به اعليحضرت امپراطور ايران دارد.
فصل چهارم: اعليحضرت امپراطور فرانسه متعهد مي‌شود آنچه لازمه اهتمام است به عمل آورد كه دولت روس را در تخليه گرجستان و خاك ايران مجبور كند و اين فقره به موجب معاهده باشد. اين تخليه همواره مطمح پلتيك و لازمه اهتمامات امپراطور خواهد بود.
فصل پنجم: اعليحضرت امپراطور فرانسه - پادشاه ايتاليا يك نفر ايلچي مخصوص و اجزاء سفارت در دربار دولت ايران خواهد داشت.
فصل ششم: چون اعليحضرت امپراطور ايران مايل است عسكر پياده نظام و توپخانه و قلعه‌جات خود را موافق وضع اروپا قرار بدهد، لهذا اعليحضرت امپراطور فرانسه - پادشاه ايتاليا متعهد مي‌شود كه هر قدر اعليحضرت امپراطور ايران توپ صحرايي و تفنگ با سرنيزه لازم داشته باشد تهيه نمايد و قيمت اسلحه مذكور موافق قيمتي كه در اروپا معمول است پرداخت خواهد شد.
فصل هفتم: اعليحضرت امپراطور فرانسه - پادشاه ايتاليا متعهد مي‌شود كه هرقدر اعليحضرت امپراطور ايران صاحب‌منصب توپخانه و مهندس پياده‌نظام به جهت استحكام قلعه‌جات و ترتيب و انتظام قشون توپخانه و پياده‌نظام خود موافق قواعد علم نظامي اروپا لازم داشته باشد، بدهد.»
اعلان‌جنگ
اما فرانسوي‌ها در مقابل تعهداتي كه براي كمك به ايران مي‌دادند، انتظاراتي هم داشتند. مهمترين اين انتظارات، هم‌پيماني عليه انگليس بود:
«فصل هشتم: اعليحضرت امپراطور ايران از طرف ايران از طرف خود متعهد مي‌شود كه جميع روابط پلتيكي و تجارتي خود را با دولت انگليس مقطوع نموده و فوراً با دولت مشاراليها اعلان جنگ كرده و بلادرنگ به وضع عداوت رفتار نمايد و بنابراين سفير خود را كه به بمبئي فرستاده است احضار خواهد نمود. قنسول‌ها و ساير كارگزاران كمپاني انگليسي كه در ايران و در بنادر خليج فارس اقامت دارند بايد فوراً بروند. اعليحضرت امپراطور ايران مقرر خواهد فرمود كه جميع مال‌التجاره انگليس را ضبط نموده و در ممالك خود جميع روابط را با انگليسي‌ها هم در دريا و هم در خشكي موقوف خواهد داشت و اجازه نخواهد داد كه در وقت جنگ از سفير يا كارگزار دولت انگليس پذيرايي شود.
فصل نهم: در هر جنگي كه دولتين انگليس و روس بر ضد دولتين ايران و فرانسه اتفاق نمايند، دولتين فرانسه و ايران نيز با يكديگر اتفاق خواهند داشت. اتفاق در جنگ بر ضد دشمن به محض آن عملي خواهد شد كه يكي از دولتين متعاهدين يورش ببرد يا آنكه بر آن يورش برده شده باشد...
فصل دهم: اعليحضرت امپراطور ايران نهايت اهتمام را به عمل خواهد آورد كه افاغنه و ساير ملل قندهار را بر اين وا دارد كه قشون خود را با قشون او در جنگ با انگليس ملحق نمايند و بعد از اينكه اجازه حاصل نمود كه قشون خود را از ميان خاك افاغنه و ساير ملل قندهار عبور دهد قشوني به طرف متصرفات انگليس بفرستد...»

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی