جمعه، تیر ۱۰، ۱۳۸۴

دوستي‌هاي ناپايدار

در شماره قبل مرور مفاد معاهده فين‌كنشتاين را كه در سال 1222ه.ق. (1807م.) ميان فرستاده فتحعلي‌شاه و نماينده ناپلئون بناپارت منعقد شده بود، آغاز كرديم. مفاد ده فصلي كه مرور كرديم به طور اجمال چنين بود: دو پادشاه (فتحعلي‌شاه و ناپلئون) بر صلح و اتحاد دائمي ميان ايران و فرانسه تأكيد مي‌كردند و متعهد مي‌شدند هرگاه انگلستان و روسيه عليه يكي از دو كشور فرانسه يا ايران متحد شدند، آنها هم عليه انگلستان و روسيه به طور اتحاد وارد عمل شوند. دولت فرانسه ضمن تضمين تماميت ارضي ايران و تأكيد بر حق حاكميت ايران بر گرجستان متعهد مي‌شد براي وادار كردن روسيه به تخليه گرجستان تلاش كند. فرانسوي‌ها در عين حال مي‌پذيرفتند هر مقدار توپ و تفنگ و سرنيزه كه دولت ايران بخواهد (به قيمت متداول در اروپا) در اختيارش بگذارند و هر تعداد مستشار توپخانه و پياده‌نظام كه براي تقويت قلعه‌ها و قواي خود نياز داشته باشد، برايش بفرستند. امپراطور فرانسه همچنين وعده مي‌داد كه سفيري دائمي براي اقامت در دربار فتحعلي‌شاه معين كند و بفرستد.
در مقابل، ايران متعهد مي‌شد تمام روابط تجاري و سياسي خود را با انگلستان (رقيب و دشمن ديرينه فرانسه) قطع كند، به آن كشور اعلان جنگ دهد، سفير خود را از هندوستان فرا خواند، نمايندگان كمپاني هند شرقي را اخراج و مال‌التجاره آنها را ضبط كند و افغان‌ها را عليه انگليسي‌ها بشوراند. شاه قاجار همچنين تضمين مي‌داد از پذيرش فرستادگان سياسي دولت انگلستان نيز خودداري كند.
راه هند
و اما شش فصل پاياني معاهده از اين قرار بود:
فصل يازدهم: در صورتي كه يك‌دست كشتي جنگي فرانسه به خليج ايران و به بنادر اعليحضرت امپراطور ايران بيايد، جميع اسباب سهولت و هر گونه كمكي كه به جهت كشتي‌ها لازم باشد داده شود.
فصل دوازدهم: هرگاه اعليحضرت امپراطور فرانسه قصد نمايد كه از خشكي قشوني به جهت يورش به طرف متصرفات انگليس واقع در هندوستان بفرستد اعليحضرت امپراطور ايران كه دولت متحده و با وفاي او مي‌باشد در خاك خود به قشون او راه خواهد داد. در چنين صورت قبل از وقت مابين دولتين فرانسه و ايران معاهده مخصوصي خواهد شد كه به موجب آن معبري كه قشون [بايد در اختيار] داشته باشد و آذوقه‌[اي] كه بايد به آن داده شود و وسايل حمل و نقلي كه بايد از جانب ايران فراهم آيد و همچنين قشون كمكي كه لازم است اعليحضرت امپراطور ايران به قشون فرانسه كمك نمايد مشروط خواهد گرديد.
فصل سيزدهم: آنچه كه موافق فصل قبل به كشتي‌ها و به قشون فرانسه داده مي‌شود بايد قيمت آنها موافق قيمتي باشد كه به خود اهل ايران داده مي‌شود.
فصل چهاردهم: شرايطي كه در فصل دوازدهم مقرر است فقط اختصاص به دولت فرانسه دارد، بنابراين به موجب معاهداتي كه بعدها بسته شود دولتين انگليس و روس هيچ‌كدام به شرايط مزبوره حق نخواهند داشت.
فصل پانزدهم: محض صرفه و فوايد دولتين ايران و فرانسه يك معاهده تجارتي مابين طرفين بسته خواهد شد كه قرار آن را در تهران خواهند گذاشت.
فصل شانزدهم: تصديق معاهده و مبادله آن در تهران به فاصله چهارماه از تاريخ امروز خواهد شد. اين معاهده در اردوي امپراطوري در فين‌كنشتاين به تاريخ چهارم ماه‌مه 1807 (25 صفر 1222ه.ق. يا 13 ارديبهشت 1186ه.ش.) نوشته و امضاء شده است... (نقل شده در «سفرنامه گاردن» ترجمه ميرزا علي‌خان مترجم‌باشي در دارالترجمه همايوني)
هراس
مي‌توان تصّور كرد خبر انعقاد اين پيمان چه ولوله‌اي در ميان انگليسي‌ها انداخته است. پيش‌تر ديده بوديم هدف اصلي انگليسي‌ها از فرستادن جان مالكوم به ايران و انعقاد عهدنامه‌هاي تجاري و سياسي توسط او با صدراعظم فتحعلي‌شاه، همانا محافظت از هندوستان در مقابل افغان‌ها و فرانسوي‌ها بود. اينك آنها مي‌ديدند اين هدف، با بسته‌شدن معاهده فين‌كنشتاين، بر باد رفته است. به نوشته دنيس رايت در «انگليسي‌ها در ميان ايرانيان»: «موفقيت فرانسه (در هم‌پيمان شدن با ايران) در لندن و كلكته هراس فراوان برانگيخت و به فعاليت‌هاي ديپلماتيك فوق‌العاده‌اي انجاميد كه بيانگر گيجي و سردرگمي مقامات انگليسي بود و تنها در ادوار بعد با نگريستن به آنچه گذشته بود مي‌شد آن فعاليت‌ها را خنده‌آور يافت. توضيح آنكه هم از انگلستان و هم از هندوستان فرستادگاني به ايران گسيل شدند تا شاه را به قطع رابطه با فرانسه و عقد پيمان جديدي با بريتانيا ترغيب نمايند».
فرستاده لندن -كه عنوان نخستين فرستاده سياسي بريتانيا (نه هندوستان) را به خود اختصاص داد- هارفورد جونز بود و فرستاده هند جان مالكوم.
از سوي ديگر ناپلئون براي اجراي بخشي از تعهدات خود در قبال ايران، ژنرال گاردان را به عنوان سفير، در رأس هيأتي از مستشاران و مهندسان نظامي راهي ايران كرد. ناپلئون دستيابي روس‌ها به قفقاز را مايه تسهيل تماس آنها با عثماني‌ها و مخالف منافع خود مي‌دانست. او با روس‌ها در حال جنگ بود و درگيري آنها با قوايي قدرتمند در قفقاز را نيز به نفع خود مي‌ديد، بنابراين در كمك به ايران براي مقاومت در برابر روس‌ها جدي بود. ناپلئون به گاردان و هيأت همراه او مأموريت داده بود تحقيق مفصلي در مورد توانايي‌هاي سپاه موجود ايران و امكان تقويت آن به عمل آورند و در سامان دادن به اين سپاه بكوشند. او همچنين از مهندسان نظامي فرانسوي خواسته بود نقشه دقيقي از راه‌هاي ايران تهيه كنند و امكان تهيه آذوقه و علوفه را در آنها به دقت بسنجند. ناگفته پيداست كه اين اطلاعات، علاوه بر كمكي كه مي‌توانست به سپاهيان ايران بكند، به كار لشكركشي احتمالي آينده ناپلئون به هند نيز مي‌آمد.
اما هم‌پيماني ايران و فرانسه كه در ابتدا به خوبي پيش مي‌رفت و اميدواركننده بود، دوام چنداني نيافت. دلايل و عواقب قطع اين رابطه را در شماره آينده مرور مي‌كنيم.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی