یکشنبه، تیر ۱۹، ۱۳۸۴

گزارش گاردان

گزارش ژنرال گاردان را در باره وضعيت قشون ايران تا جايي مرور كرديم كه به وضعيت توپخانه و توپچيان ايران مي‌پرداخت. گاردان، فرستاده ناپلئون به دربار فتحعلي‌شاه قاجار بود كه براي مهيا كردن شرايط اجراي فصل‌هايي از قرارداد فين‌كنشتاين به تهران آمد. او و همراهان نظامي‌اش وظيفه داشتند قواي ايران را براي مقاومت در برابر هجوم روس‌ها به قفقاز سامان دهند و در عين حال شرايط جغرافيايي و وضعيت راه‌هاي ايران را براي لشكركشي احتمالي فرانسوي‌ها به هند بررسي كنند. چنانكه خوانديد او گزارش خود را با اين جمله روشنگر آغاز كرده بود كه: «اوضاع نظام ايران قابل اهميت و اعتبار نيست». گاردان سپس به شرح عدّه نفرات، شيوه سازماندهي، مقدار مواجب، شرايط سلاح‌ها و اسب‌ها و توپخانه قشون ايران پرداخته و چنين ادامه داده بود:
قشون
«باروت سربازان هم مثل گلوله‌هاي ايشان ناقص است چرا كه مواد آن را بد با هم تركيب مي‌كنند. به همين جهت ايرانيان باروت اروپايي را ترجيح مي‌دهند.
لباس: لباس متحدالشكل به هيچ‌وجه در ايران معمول نيست. شيوه تهيه عليق اسب را ايرانيان نمي‌دانند و فقط انبار كردن كاه در آبادي‌هاي خارج شهر معمول است و در زمستان از آن نقاط به شهر كاه مي‌آورند و چون تهيه انبار عليق مرسوم نيست، فقط در مواقع وجود علف به خارج مي‌روند و در اوايل تابستان و اوايل پائيز به شهر بر مي‌گردند.
مريضخانه: مريضخانه به هيچ‌وجه در ايران نيست. در آبادي‌هاي خارج شهر فقط بعضي از مردم به عنوان دلّاكي اين حرفه را از پدر ارث مي‌برند و به گرفتن خون (حجامت) و ساير اعمال جراحّي مي‌پردازند.
سان: سان قشون در دو موقع به عمل مي‌آيد، يك دفعه در اواخر بهار موقع رفتن به ييلاق، ديگر در اواخر تابستان موقع مرخصي. در اين قبيل موارد شاه يا وليعهد در چادر خود جلوس مي‌كنند و قشون در سمت دست چپ او سان مي‌دهد و صاحب‌منصبي ايشان را فوج به فوج به اسم مي‌خواند و صاحب‌منصب ديگري حضور ايشان را جواب مي‌گويد. مقرّري سربازان هر شش ماه تأديه مي‌شود و هر كس به شخصه حقوق خود را مي‌گيرد.
اردوگاه: اردوگاه هيچ‌گونه نظم ندارد. شب قراول صحيحي نيست، فقط توپ‌ها را بالاي اردو قرار مي‌دهند و شترها را در محلي كه يكي دو فرسخ تا اردو فاصله دارد مي‌خوابانند. در جلوي اردو و راهي كه بايد پيموده شود، وزراء و اعيان حاضر خدمت مقر دارند. جلوي چادر اعيان بازارمكاره است و اصناف مختلف، از نانوا و خياط و سرّاج و ميوه‌فروش و غيره، با اردو حركت مي‌كنند.
در جلوي اردو دو تير به نام درخت عدالت نصب كرده‌اند و بيرق سرخي روي هر كدام از آنها نصب است. دور اين تيرها سواران ايلات چادر مي‌زنند و اسبان خود را بدون رعايت ترتيبي در اطراف چادرها مي‌بندند. ايراني‌ها عادت دارند كه چادرها و اموال خويش را در سفر با خود ببرند ولي از ميان ايشان فقط شاهزادگان مي‌توانند كه زن‌هاي خود را همراه داشته باشند.
شب به كساني كه بايد دور چادر شاه يا وليعهد كشيك دهند دستور مي‌دهند و معمولاً عدّه اين جماعت به پانصدنفر مي‌رسد. به‌علاوه بستگان پادشاه يا وليعهد هم هركدام مستحفظيني دارند كه منظماً كشيك مي‌دهند و تمام شب براي اينكه غافل نشوند، به صداي بيدارباش يكديگر را مي‌خوانند.
نقشه جنگي: هيچ قسم نقشه‌اي در ايران موجود نيست. فقط دور هر قصبه‌اي حصاري است از گل داراي برج‌هاي مرتفع آجري كنگره‌دار و گرد شهرها خندق نيز كنده‌اند. تنها در تهران جلوي هر دروازه‌اي از 200 تا 300 قدم برجي گلي ساخته‌اند و روي آن را اندود كرده و خندقي نيز گرداگرد تهران هست كه هيچ قسمت آن از قلعه ديده نمي‌شود.
سرباز ايراني قانع و مطيع و در تحمل سختي بردبار است ولي احتياج به سرمشق و ترتيب صحيح دارد.
عدالت: احقاق حق با اعيان و وزراء و رؤساي ايلات است. اعليحضرت شاه هم در روزهاي «سلام» به دادخواهي مي‌نشيند. «سلام» يك نوع سان قشوني است كه در آن روز تمام اعيان و رجال نيز نزديك ظهر به خدمت شاه مي‌رسند.
بحريه: هيچ‌قسم بحريه (نيروي دريايي) وجود خارجي ندارد.» («مأموريت ژنرال گاردان در ايران» ترجمه عباس اقبال- با اندكي تغيير و تلخيص)
مقايسه گزارش انتقادي گاردان در مورد قشون ايران با اقدامات اصلاحي عباس‌ميرزا در «نظام جديد» (كه به تدريج اتفاق افتاد) نشان مي‌دهد كه اين اصلاحات كاملاً تحت تأثير نظرات گاردان بوده است. به ياد داريد كه عباس ميرزا در اجراي «نظام جديد» خود، دوازده‌هزار جوان آذربايجاني را با «مواجب و جيره و ملبوس و تداركات» فراهم آورد و به آنها آموزش «چابكي و تيراندازي و نشانه‌زني و سربازي» داد. او همچنين به «ساختن توپ و مشق توپ‌اندازي اهالي ايران»، «تعليم مهندسان»، «ساختن قلعه‌هاي رفيع به طرز قلعه‌هاي فرنگ» و استخدام «سپاهيان و معلمان توپ و تفنگ و صناع زيرك و طبيب و جراح» از كشورهاي اروپايي همت گماشت. («مآثر سلطانيه» عبدالرزاق مفتون دنبلي، تصحيح و تحشيه غلامحسين زرگري‌نژاد)
چنانكه پيداست در ابتدا هم گاردان در سامان دادن به وضع قشون ايران از طريق آموزش سپاهيان جدي بود و هم شاهزاده عباس‌ميرزا ضرورت اين كار را به فراصت دريافت و به جدّ به آن پرداخت. اما تغييري كه مدتي بعد در روابط روسيه و فرانسه به وجود آمد و به انعقاد معاهده تيلسيت انجاميد، مسير ماجراها را به كلي تغيير داد. داستان اين معاهده و تأثير آن بر جنگ ايران و روس موضوع يادداشت بعدي خواهد بود.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی