پيمان مقدماتي
مقامات دولت بريتانيا و حكومت انگليسي هندوستان با شنيدن خبر انعقاد معاهده فينكنشتاين و اتحاد ايران و فرانسه به هراس افتادند. سياست اصلي انگليسيها در مورد ايران، كه توسط جان مالكوم پايهريزي شده بود، اين كشور را به عنوان سدي در برابر هرگونه هجوم رقيبان اروپايي انگلستان به هند مورد توجه قرار ميداد. معاهده فينكنشتاين كه همراهي ايران را در لشكركشي فرانسه به سوي هند پيشبيني كرده بود، در واقع شكست كامل سياست بريتانيا در ايران محسوب ميشد. سياستمداران انگليسي ميدانستند كه ايران به واسطه جنگ با روسيه نيازمند اتّحاد با كشوري قدرتمند بوده و پاسخ منفي آنها به درخواست كمك فتحعليشاه عامل اصلي روي آوردن او به ناپلئون است. بنابراين تصميم گرفتند در تماس دوباره با دربار ايران آب رفته را به جوي بازگردانند. در اين ميان امضاي معاهده صلح تيلسيت ميان ناپلئون و تزار روسيه، اميدهاي ايران را از همپيماني با فرانسه به تدريج كمرنگ ميكرد و شرايط مناسبتري را براي مأموران انگليسي فراهم ميآورد.
اما اختلافات و رقابتهايي كه ميان مقامات دولت بريتانيا و مقامات حكومت هندوستان وجود داشت باعث شد هر يك از آنها فرستادهاي را به ايران بفرستد. ابتدا جان مالكوم، به نمايندگي از فرمانداركل هندوستان به بوشهر رفت، اما شاه ايران حاضر نشد پيششرطهاي او را بپذيرد و او عملاً ناكام به بمبئي بازگشت. آنگاه هارفورد جونز كه از سوي دولت بريتانيا نمايندگي داشت وارد ايران شد.
خداحافظ فرانسويها
به نوشته دنيس رايت: «هارفورد جونز در اوايل مارس 1809 به تهران وارد شد و از آنجا كه مذاكرات او در واقع پيش از رسيدن به تهران در شيراز آغاز شده بود به هدف خود، يعني عقد پيمان مقدماتي مودت و اتحاد نايل آمد. ماده يكم اين پيمان چنين مقرّر ميداشت كه «پيمان به صورت مبنايي براي عقد يك پيمان قطعي صادقانه و پايدار براي اتحاد و مودت اكيد» بين دو كشور در آيد. شاه اعلام داشت كه پيمانهاي قبلي با هر دولت اروپايي فاقد اعتبار است و تعهد كرد كه نگذارد نيروهاي هيچ كشور اروپايي براي رسيدن به هندوستان از ايران بگذرد، «از روابطي كه نسبت به پادشاه بريتانيا خصومتآميز باشد و يا متضمن آسيب يا زياني براي اراضي قلمرو بريتانيا در هندوستان باشد» بپرهيزد و چنانچه هندوستان مورد حمله افغانها يا هر قدرت ديگري قرار گيرد، كمك نظامي فراهم آورد. در مقابل به شاه وعده داده شد كه چنانچه نيروهاي هر كشور اروپايي بر ايران حمله آورند، بريتانيا با نيروهاي خود به كمك ايران بشتابد يا كمكي به صورت وسايل جنگي از قبيل توپ و تفنگ به انضمام افسران لازم در اختيار ايران قرار دهد ولو بريتانيا با قدرت مهاجم صلح كرده باشد... بدين ترتيب تيري كه فرانسه رها كرده بود، به سوي خودش برگشت.» («انگليسيها در ميان ايرانيان» دنيس رايت، ترجمه لطفعلي خنجي)
پيداست كه انعقاد اين پيمان به معناي لغو معاهده فينكنشتاين و شكست سياست فرانسه در ايران بود. در واقع گاردان روز 12 فوريه (دو يا سه هفته پيش از ورود جونز به تهران) در ملاقات با شاه ايران اجازه مرخصي گرفت و روز بعد تهران را ترك كرد. فتحعليشاه در اين ملاقات از رفتن گاردان «و فرانسويان ديگري كه در تمام مدت اقامت به واسطه درستي و فداكاري مورد همه گونه تمجيد بودهاند اظهار كمال تأسف كرد و گفت كه اميدوار است كه به زودي به ايران برگردند و قبل از مراجعت اخبار خوشي كه مدتهاست انتظار آنها ميرود، برسد». گلايه شاه ايران از بيپاسخ ماندن نامههايش به ناپلئون بود و تلاش گاردان براي اينكه او را به صبوري بيشتر متقاعد كند بينتيجه ماند. در پايان جلسه «سرتيپ (گاردان) برخاست و در موقعيكه از تالار خارج ميشد نسبت به اعليحضرت شاه مراسم تعظيم به عمل آورد. شاه با كمال تأثر چند بار به عنوان خداحافظي گفت: «سرتيپ! آقايان فرانسوي، خوش آمديد، خيلي خوش آمديد»!» («مأموريت ژنرال گاردان در ايران» ترجمه عباس اقبال)
ميرزا ابوالحسن
به كوششهاي جونز بازگرديم. او پس از آنكه به انعقاد يك پيمان مقدماتي با ايران موفق شد، منشي مخصوص خود «جيمز موريه را با متن پيمان به لندن فرستاد تا پيمان بسط داده شود و به صورت يك «پيمان قطعي» در آيد. در اين سفر ميرزا ابولحسن كه نخستين فرستاده دربار قاجار به لندن بود نيز جيمز موريه را همراهي ميكرد. وظيفه اصلي ميرزا ابولحسن آن بود كه براي تدوين پيمان جديد كمكهايي به عمل آورد». («انگليسيها در ميان ايرانيان»)
سفر ميرزا ابولحسن شيرازي به انگلستان خود ماجراهاي بسيار جالبي دارد كه در آينده به آنها خواهيم پرداخت. فعلاً به همين اشاره بسنده ميكنيم كه شخصيت او الهام بخش جيمز موريه در خلق كتاب معروف «حاجي باباي اصفهاني» بود. او در مدت اقامتش در انگلستان توجه و احترام محافل اشرافي را برانگيخت و در روزنامهها به عنوان مردي «خوشسيما در جامههاي فاخر» توصيف شد كه از سرزمين افسانهاي ايران آمده است.
ماجراهاي مربوط به سفر ميرزا ابولحسن و سرنوشت پيمان موقتي كه جونز در تهران به دست آورده بود، موضوع شماره آينده اين رشته مقالات خواهد بود.
مقامات دولت بريتانيا و حكومت انگليسي هندوستان با شنيدن خبر انعقاد معاهده فينكنشتاين و اتحاد ايران و فرانسه به هراس افتادند. سياست اصلي انگليسيها در مورد ايران، كه توسط جان مالكوم پايهريزي شده بود، اين كشور را به عنوان سدي در برابر هرگونه هجوم رقيبان اروپايي انگلستان به هند مورد توجه قرار ميداد. معاهده فينكنشتاين كه همراهي ايران را در لشكركشي فرانسه به سوي هند پيشبيني كرده بود، در واقع شكست كامل سياست بريتانيا در ايران محسوب ميشد. سياستمداران انگليسي ميدانستند كه ايران به واسطه جنگ با روسيه نيازمند اتّحاد با كشوري قدرتمند بوده و پاسخ منفي آنها به درخواست كمك فتحعليشاه عامل اصلي روي آوردن او به ناپلئون است. بنابراين تصميم گرفتند در تماس دوباره با دربار ايران آب رفته را به جوي بازگردانند. در اين ميان امضاي معاهده صلح تيلسيت ميان ناپلئون و تزار روسيه، اميدهاي ايران را از همپيماني با فرانسه به تدريج كمرنگ ميكرد و شرايط مناسبتري را براي مأموران انگليسي فراهم ميآورد.
اما اختلافات و رقابتهايي كه ميان مقامات دولت بريتانيا و مقامات حكومت هندوستان وجود داشت باعث شد هر يك از آنها فرستادهاي را به ايران بفرستد. ابتدا جان مالكوم، به نمايندگي از فرمانداركل هندوستان به بوشهر رفت، اما شاه ايران حاضر نشد پيششرطهاي او را بپذيرد و او عملاً ناكام به بمبئي بازگشت. آنگاه هارفورد جونز كه از سوي دولت بريتانيا نمايندگي داشت وارد ايران شد.
خداحافظ فرانسويها
به نوشته دنيس رايت: «هارفورد جونز در اوايل مارس 1809 به تهران وارد شد و از آنجا كه مذاكرات او در واقع پيش از رسيدن به تهران در شيراز آغاز شده بود به هدف خود، يعني عقد پيمان مقدماتي مودت و اتحاد نايل آمد. ماده يكم اين پيمان چنين مقرّر ميداشت كه «پيمان به صورت مبنايي براي عقد يك پيمان قطعي صادقانه و پايدار براي اتحاد و مودت اكيد» بين دو كشور در آيد. شاه اعلام داشت كه پيمانهاي قبلي با هر دولت اروپايي فاقد اعتبار است و تعهد كرد كه نگذارد نيروهاي هيچ كشور اروپايي براي رسيدن به هندوستان از ايران بگذرد، «از روابطي كه نسبت به پادشاه بريتانيا خصومتآميز باشد و يا متضمن آسيب يا زياني براي اراضي قلمرو بريتانيا در هندوستان باشد» بپرهيزد و چنانچه هندوستان مورد حمله افغانها يا هر قدرت ديگري قرار گيرد، كمك نظامي فراهم آورد. در مقابل به شاه وعده داده شد كه چنانچه نيروهاي هر كشور اروپايي بر ايران حمله آورند، بريتانيا با نيروهاي خود به كمك ايران بشتابد يا كمكي به صورت وسايل جنگي از قبيل توپ و تفنگ به انضمام افسران لازم در اختيار ايران قرار دهد ولو بريتانيا با قدرت مهاجم صلح كرده باشد... بدين ترتيب تيري كه فرانسه رها كرده بود، به سوي خودش برگشت.» («انگليسيها در ميان ايرانيان» دنيس رايت، ترجمه لطفعلي خنجي)
پيداست كه انعقاد اين پيمان به معناي لغو معاهده فينكنشتاين و شكست سياست فرانسه در ايران بود. در واقع گاردان روز 12 فوريه (دو يا سه هفته پيش از ورود جونز به تهران) در ملاقات با شاه ايران اجازه مرخصي گرفت و روز بعد تهران را ترك كرد. فتحعليشاه در اين ملاقات از رفتن گاردان «و فرانسويان ديگري كه در تمام مدت اقامت به واسطه درستي و فداكاري مورد همه گونه تمجيد بودهاند اظهار كمال تأسف كرد و گفت كه اميدوار است كه به زودي به ايران برگردند و قبل از مراجعت اخبار خوشي كه مدتهاست انتظار آنها ميرود، برسد». گلايه شاه ايران از بيپاسخ ماندن نامههايش به ناپلئون بود و تلاش گاردان براي اينكه او را به صبوري بيشتر متقاعد كند بينتيجه ماند. در پايان جلسه «سرتيپ (گاردان) برخاست و در موقعيكه از تالار خارج ميشد نسبت به اعليحضرت شاه مراسم تعظيم به عمل آورد. شاه با كمال تأثر چند بار به عنوان خداحافظي گفت: «سرتيپ! آقايان فرانسوي، خوش آمديد، خيلي خوش آمديد»!» («مأموريت ژنرال گاردان در ايران» ترجمه عباس اقبال)
ميرزا ابوالحسن
به كوششهاي جونز بازگرديم. او پس از آنكه به انعقاد يك پيمان مقدماتي با ايران موفق شد، منشي مخصوص خود «جيمز موريه را با متن پيمان به لندن فرستاد تا پيمان بسط داده شود و به صورت يك «پيمان قطعي» در آيد. در اين سفر ميرزا ابولحسن كه نخستين فرستاده دربار قاجار به لندن بود نيز جيمز موريه را همراهي ميكرد. وظيفه اصلي ميرزا ابولحسن آن بود كه براي تدوين پيمان جديد كمكهايي به عمل آورد». («انگليسيها در ميان ايرانيان»)
سفر ميرزا ابولحسن شيرازي به انگلستان خود ماجراهاي بسيار جالبي دارد كه در آينده به آنها خواهيم پرداخت. فعلاً به همين اشاره بسنده ميكنيم كه شخصيت او الهام بخش جيمز موريه در خلق كتاب معروف «حاجي باباي اصفهاني» بود. او در مدت اقامتش در انگلستان توجه و احترام محافل اشرافي را برانگيخت و در روزنامهها به عنوان مردي «خوشسيما در جامههاي فاخر» توصيف شد كه از سرزمين افسانهاي ايران آمده است.
ماجراهاي مربوط به سفر ميرزا ابولحسن و سرنوشت پيمان موقتي كه جونز در تهران به دست آورده بود، موضوع شماره آينده اين رشته مقالات خواهد بود.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی