دوشنبه، تیر ۲۰، ۱۳۸۴

معاهده تيلسيت

قرارداد فين‌كنشتاين در تاريخ 4 مه 1807م بين فرستاده فتحعلي‌شاه قاجار و نماينده ناپلئون منعقد شد. اين قرارداد حدود هشت ماه بعد كه ژنرال گاردان به تهران رسيد، توسط فتحعلي‌شاه به امضاء رسيد. گاردان، چنان كه ديديم، گروهي كارشناس نظامي و مهندس همراه داشت كه وظيفه داشتند ضمن كمك به سازماندهي مجدد قشون ايران و افزايش توان رزمي آن، راه‌ها و امكانات لشكركشي فرانسه به هندوستان را از طريق ايران بررسي كنند. «افسراني كه مأمور تربيت و تعليم سپاه جديد ايران بودند در تهران و آذربايجان به كار خود مشغول شدند و به ظاهر در حدود 35هزار نفر پياده‌نظام ترتيب دادند، «فابويه» متخصص توپخانه در اصفهان كارخانه توپ‌ريزي تأسيس نمود و به دستور فتحعلي‌شاه 20 توپ سبك صحرايي در مدت 8 ماه فراهم آورد. «بن‌تان» و «لامي» مأمور شدند كه در اردوي عباس‌ميرزا خدمت كنند. افواج سمناني و مازندراني در تهران و 20 هزار پياده آذربايجاني در تبريز و 14هزار نفر سرباز در اصفهان تحت تعليم نظامي افسران فرانسه قرار گرفتند و بعد از يك سال عده سپاه تعليم ديده به 35 هزار رسيد كه با سواران چريك اردوي عباس‌ميرزا متحداً در جنگ‌هاي قفقازيه شركت كردند». («ايران در دوره سلطنت قاجار»، علي‌اصغر شميم)
نامه
اما در حالي كه به نظر مي‌رسيد همه چيز به خوبي پيش مي‌رود، خبر انعقاد معاهده «تيلسيت» ميان روسيه و فرانسه به تهران رسيد. اين معاهده روز هشتم ژوئيه 1807م (حتي پيش از رسيدن گاردان به تهران) ميان ناپلئون و الكساندر اول، تزار روسيه، بسته شده بود. ناپلئون، بر خلاف آنچه بر اساس قرارداد فين‌كنشتاين به عهده گرفته بود، به هنگام انعقاد قرارداد صلح با روس‌ها موضوع گرجستان را مطرح نكرده بود. به نظر مي‌رسد فتحعلي‌شاه نسبت به اين اقدام اعتراض كرده بود كه گاردان در نامه‌اي به تاريخ فوريه 1808 به او نوشت:
«چاپار ايراني كه از قسطنطنيه رسيده از دولت مطبوع من مراسلاتي آورده است. اعليحضرت ناپلئون كبير انتظار آن را داشته كه جنگ بين ايران و روسيه قطع شود و اين انتظار نتيجه اظهار تمايل اعليحضرت شاه ايران به برقراري صلح بين دولتين است. اعليحضرت (ناپلئون) تصديق مي‌كند كه در عهدنامه «تيلسيت» راجع به ايران ماده‌اي گنجانده نشده و علت آن اين است كه اولاً در آن تاريخ هنوز دولت ايران عهدنامه اتحاد بين فرانسه و ايران را تصويب نكرده بود؛ ثانياً دربار تهران امكان داشت كه آن معاهده را تصديق نكند. به همين جهت چون اعليحضرت هيچ نوع اطميناني در باب روابط آينده خود با ايران نداشت، نمي‌توانست در باب روابطي كه هنوز استحكام نيافته بود با روس‌ها صحبتي بدارد.
با تمام اين احوال اعليحضرت بدون اينكه منتظر رسيدن خبر تصويب عهدنامه شده باشد مرا مأمور كرده است كه به اعليحضرت پادشاه ايران اطمينان دهم كه دولت روسيه در حال حاضر با هر مملكتي كه متحد فرانسه باشد طريق دوستي پيش خواهد گرفت. از اين مراتب گذشته اعليحضرت ناپلئون به من اجازه داده است كه دولت فرانسه را بين ايران و روسيه واسطه آشتي قرار دهم و مذاكراتي كه در تهران بين صدراعظم ايران و يك‌نفر سفير روس واقع خواهد شد، كاملاً به نفع ايران كه اعليحضرت ناپلئون آن را مثل مملكت خود مي‌داند، به انجام رسد. اعليحضرت آرزومند و صميمانه مايل است كه اين مذاكرات منتهي به عقد صلحنامه‌اي شود كه مقتضي شرافت و متناسب با حيثيات مملكتي نظير ايران باشد».
انگليسي‌ها
گاردان در ادامه نامه خود به فتحعلي‌شاه شرحي از اوضاع اروپا و جهان ارائه مي‌كند و نشان مي‌دهد كه بسياري از بنادر جهان بر روي كشتي‌هاي انگليسي بسته شده است. او سپس توقع ناپلئون را مبني بر قطع رابطه با انگلستان يادآوري مي‌كند و مي‌نويسد: «اعليحضرت امپراطور ما نمي‌تواند ببيند كه در تمام دنيا فقط باب ايران بر روي انگليسي‌ها باز بماند. اعليحضرت به استظهار اطمينان‌هايي كه از طرف اعليحضرت پادشاه ايران چندبار به او داده شده، انتظار آن را دارد كه دولت ايران هم بر ضد انگليس كه جنايت‌كاري او مخفي نيست، به اقدامات شديده مبادرت نمايد. اعليحضرت ما مي‌خواهد كه هر نوع تجارتي بين ايران و انگليس مقطوع گردد و تمام عمال و كارگران اين مملكت از جميع بلاد و بنادر ايران طرد شوند و مكاتباتي را كه بين انگليس و هندوستان از راه ايران به عمل مي‌آيد اولياي امور ايران ضبط و مفتوح نمايند».
فتحعلي‌شاه به تدريج متوجه مي‌شد كه با وضعيت جديد و عهدنامه صلحي كه بين فرانسه و روسيه بسته شده است، ديگر نمي‌تواند روي اتحاد با فرانسه چندان تكيه كند. اما هنوز كاملاً نااميد نشده بود. بنابراين پاسخي مناسب به نامه گاردان داد تا به اطلاع ناپلئون رسانده شود. او پيشنهاد مذاكره با روس‌ها (با ميانجيگري فرانسه) را نيز پذيرفت، اما طولي نكشيد كه ناچار بار ديگر رو به انگليسي‌ها آورد. چنانكه ديديم انگليسي‌ها پس از مطلع شدن از انعقاد پيمان فين‌كنشتاين به صرافت افتادند كه بار ديگر رابطه را خود با پادشاه ايران ترميم كنند و به همين منظور فرستادگاني راهي تهران كردند. ماجراي اين فرستادگان را در شماره‌هاي آينده دنبال خواهيم كرد.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی