چهارشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۸۳

جنگ اوّل؛ بي‌طرفيِ نقض‌شده
(براي شرق)
ارتش عثماني و نيروهاي «هيأت جنگي ايران» (متشكل از مليّون ايراني) روز دهم تير 1295 و در جريان جنگ جهاني اول، كرمانشاه را از تصرف نيروهاي ارتش روسيه خارج كردند. بازگشت مهاجرين ايراني و پيروزي ارتش عثماني در كرمانشاه، چرخشي در روند درگيري ميان متفقين و متحدين در ايران به شمار مي‌رفت كه نزديك دو سال پيش و به رغم اعلام بي‌طرفي ايران در جنگ آغاز شده بود.
جنگ جهاني اول در مرداد 1293 آغاز شد. احمدشاه تنها چندروز پيش‌تر به سن قانوني رسيده و تاجگذاري كرده بود. نخستين نشانه‌هاي درگير شدن ايران در جنگ، در تحركات سياسي پيرامون سفارتخانه‌هاي خارجي در تهران بروز كرد. زمزمه‌هايي كه در مورد مذاكرات دمكرات‌هاي ايران با مستشارارن سوئدي ژاندارمري (متمايل به متحدين) به گوش ديپلمات‌هاي روس و انگليس مي‌رسيد، آنها را نسبت به اوضاع بي‌اعتماد مي‌كرد. به نوشته ملك‌الشعراي بهار در تاريخ مختصر احزاب: «تهران در نظر آنها يكپارچه بمب بود كه بر خلاف آنان ممكن است منفجر شود.»
بي‌طرفي
يك سپاه هندي از سوي انگلستان روز 30 مهر 1293 (كمتر از سه ماه پس از آغاز جنگ) براي حفاظت از تأسيسات نفتي خوزستان، شهر آبادان را تصرف كرد. مستوفي‌الممالك (رئيس‌الوزراء) به دستور احمد شاه ايران را در جنگ «بي‌طرف» خواند. اما تنها يك هفته بعد از اعلام بي‌طرفي ايران، ارتش عثماني كه به متحدين پيوسته بود به آذربايجان حمله كرد. هنگامي كه علماي عراق عليه متفقين اعلام جهاد كردند، احمد شاه لازم ديد بار ديگر در مراسم افتتاح مجلس سوم بر بي‌طرفي رسمي ايران تأكيد كند. افكار عمومي ايران به دلايل مذهبي و با توجه به سابقه اقدامات روسيه و انگلستان در ايران، به عثماني (كشور مسلمان) گرايش داشت.
عثماني‌ها و مأمورين آلماني از يك سو در مناطق جنوب و مركز ايران كه حوزه نفوذ انگلستان محسوب مي‌شد به عمليات ايذايي و اطلاعاتي مشغول شدند و از سوي ديگر اروميه و تبريز را به تصرف در آوردند. ارتش روسيه فوراً به ايران وارد شد و آنها را از آذربايجان عقب راند. در نبردي كه ميان ارتش‌هاي روسيه و عثماني درگرفت، بسياري از مردم آذربايجان در حمايت از عثماني وارد جنگ شده و جان باختند. بنابراين هنگامي كه آقاي حائري (شيخ العراقين) در فروردين ماه 1294 فتواي جهاد عليه متفقين را كه به امضاي علماي بزرگ عراق رسيده بود به احمد شاه داد، در واقع انتظار خود را از شاه براي همراهي با افكار عمومي ابراز مي‌كرد. استقبال حيرت‌انگيزي مردم كرمانشاه و تهران در چند روز پس از آن از وزراي مختار آلمان و ايتاليا، تأكيد ديگري بر تمايلات آنها بود.
اما احمد شاه نمي‌توانست با اين تمايلات همراهي نشان دهد. شرايط دشوار پيش روي شاه، بهتر از هر زمان ديگر در حوادث بهار 1294 آشكار شد كه به هفت تغيير در سمت رئيس‌الوزرايي در كمتر از سه ماه انجاميد. ابتدا وقتي مشيرالدوله استعفا كرد، شاه تحت فشار وزراي مختار روس و انگليس فرمان رئيس‌الوزرايي سعد‌الدوله را صادر كرد اما همان روز و پس از ديدار با وزير مختار آلمان و سفير كبير عثماني ناچار شد او را عزل كند. او در سه ماه بعدي، تحت تأثير فشارهاي خارجي و كشمكش شديد داخلي در مجلس، دو بار براي عين‌الدوله، يك‌بار براي مشيرالدوله و دو بار براي مستوفي‌الممالك فرمان رئيس‌الوزرايي نوشت. هراس ناشي از حركت قواي روس مستقر در قزوين به سوي تهران كه از ميانه اين كشمكش آغاز شد و انتشار خبر تصرف بوشهر توسط نيروهاي انگليسي و خلع سلاح ژاندارم‌هاي ايراني بر نابساماني اوضاع افزود.
مهاجرت
نظاميان روس، اواسط آبان 1294 به كرج رسيدند وتهران در آستانه اشغال قرار گرفت. تعداد زيادي از نمايندگان مجلس به همراه نيروي ژاندارمري و وزيرمختار آلمان به قم رفتند و «كميته دفاع ملي» در اين شهر تشكيل شد. شاه هشدار داد در صورت ادامه حركت قشون روسيه، پايتخت را به اصفهان منتقل خواهد كرد. علماي قم عليه متفقين فتواي جهاد دادند و مجلس كه از اكثريت افتاده بود تعطيل شد. سرانجام وزراي مختار روسيه و انگلستان در ديدار با احمدشاه، او را از ترك پايتخت منصرف كردند. قرار شد قواي روسيه به سوي قزوين باز گردد، اما مدتي بعد ساوه را اشغال كرد. اعضاي كميته دفاع ملي از قم به اصفهان و از آنجا به كرمانشاه رفتند و در اتحاد با حاكم وقت لرستان و خوزستان و عشاير قشقايي، دولت دفاع ملي تشكيل دادند. انگليسي‌ها در مقابل عشاير خمسه و بختياري و قبايل عرب را عليه دولت دفاع ملي مسلح و مقدمات تشكيل پليس جنوب را فراهم كردند. با نزديك شدن ارتش روسيه از شمال، كميته دفاع ملي كرمانشاه را به سوي قصر شيرين و كرند ترك كرد. روس‌ها در طول اسفندماه، اصفهان و كرمانشاه را اشغال كرد. كميته دفاع ملي در بهار سال بعد به بغداد و كاظمين منتقل شد. در اين هنگام نيمه شمالي كشور كاملاً تحت كنترل روسيه قرار داشت، سفير عثماني اسير شده بود و مهاجران ايراني از كشور اخراج شده بودند.
مهاجران، روز نهم خرداد «هيأت جنگي ايران» را در بغداد تشكيل دادند و چند روز بعد به همراه ارتش عثماني دوباره به خاك ايران وارد شدند. تصرف كرمانشاه در روز دهم تير 1295 نقطه چرخش ماجرا محسوب مي‌شد. ارتش عثماني در نيمه مرداد به همدان وارد شد و چند روز بعد قزوين را تصرف كرد. اواخر مرداد سفراي متفقين اعضاي خانواده خود را از تهران راهي اروپا مي‌كردند و در ميان ارامنه شهر هراس افتاده بود. شارژدافر عثماني در تهران اعلاميه‌اي صادر كرد و در آن به همه اطمينان داد كه «از طرف اردوي مظفر و منصور عثماني به هيچكس اذيت و آزار نخواهد شد و اهالي نبايد تهران را ترك كنند.» فرمانده ارتش عثماني در ايران نيز در بيانيه‌اي اعلام كرد براي نجات «دولت همسايه اسلاميه خود» به ايران آمده است. وثوق‌الدوله، رئيس‌الوزراي وقت به ارامنه تهران دلداري داد كه آسيبي به آنها نخواهد رسيد. سفراي روس و انگليس به احمدشاه اطلاع دادند كه در حال خروج از تهران هستند و انتظار دارند شاه نيز چنين كند. شاه پيشنهاد آنها را رد كرد و در تهران ماند.
از آغاز زمستان (تحت تأثير شرايط عمومي جنگ) دوباره ورق برگشت. ارتش انگليس جنوب ايران را تصرف كرد و ارتش ششم عثماني را در هم شكست. انگليسي‌ها چند روز بعد بغداد را هم تسخير كردند. همزمان انقلاب روسيه به پيروزي رسيد و جنگ جهاني در شرايطي پايان يافت كه براي ايران ميراثي از آشفتگي و ويراني باقي گذاشته بود.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی