سه‌شنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۸۳

سفر به تركيه
(براي شرق)
رضاشاه روز دوازدهم خرداد 1313 به همراه عده‌اي از صاحب‌منصبان و رجال كشور، تهران را به مقصد تركيه ترك كرد. سفر او به تركيه و بازديدش از كشوري كه تحت رهبري كمال آتاترك راه تجدّد مي‌پيمود، بيش از يك ماه طول كشيد و تأثير زيادي بر او گذاشت. عده‌اي از صاحبنظران، تصميم رضاشاه به كشف حجاب را رهاورد اين سفر مي‌دانند. به نظر مي‌رسد مشاهده اوضاع تركيه او را تشويق كرد به تقليد از آتاترك، اقدامات خود را در محدود كردن نقش اجتماعي مذهب تشديد كند، اما اين اقدامات در واقع پيش از آن آغاز شده بود.
حكومت رضاشاه بيش از هر چيز بر قدرت ارتش نوين او استوار بود. اما او به ثروتي كه بتواند پشتيبان قدرتش باشد و به دستگاه بروكراسي كه اراده حكومتش را اجرا كند نيز نياز داشت. رضاشاه سال‌هاي ابتدايي سلطنت خود را به ثروت‌اندوزي و ايجاد نهادهاي حكومتي جديد گذراند، به تدريج كنترل كامل مجلس را به دست گرفت و روزنامه‌ها و احزاب را تعطيل كرد.
او پس از آنكه مرحله تثبيت قدرت را با موفقيت طي كرد، به اصلاحات اجتماعي روي آورد. رضاشاه علاقه‌مند بود كشوري با ويژگي‌هاي اروپايي –آنطور كه خودش مي‌فهميد- بسازد و براي اين كار از جمله مايل بود نقش مذهب را در جامعه كاهش دهد.
جامعه تازه
نخستين قدم براي اصلاحات اجتماعي، نوسازي دستگاه قضايي بود. علي‌اكبر داور، وزير عدليه و حقوقدان تحصيل‌كرده اروپا مأمور اين كار شد. او توانست به سرعت حقوقدانان نوگرا را به جاي قضات سنتي بنشاند، قوانين جديدي با الهام گرفتن از قوانين اروپايي تهيه كند و به مسائلي چون ازدواج، طلاق و حقوق مربوط به حضانت كودكان سر و ساماني بدهد. قوانين جديد، در پاره‌اي موارد با احكام شرع مغاير بود. داور همچنين كار بسيار پرسود ثبت اسناد را كه پيش از آن در انحصار روحانيون بود، به وكلاي جديد سپرد.
علما و روحانيون با تحصن در قم به اقدامات داور و قانون نظام وظيفه اجباري واكنش نشان دادند. اصناف تهران، قم، قزوين، اصفهان، شيراز و كرمان نيز به حمايت از آنها اعتصاب كردند. تيمورتاش، وزير دربار، به همراه دو روحاني سرشناس به قم رفت و توانست با دادن يكي دو امتياز كوچك غائله را از سر بگذراند، اما برنامه‌هاي رضاشاه ادامه يافت. او به تدريج از تعداد روحانيوني كه در مجلس حضور داشتند كاست، عزاداري‌هاي مذهبي را محدود كرد، مساجد قديمي اصفهان را به روي جهانگردان گشود، براي سفرهاي زيارتي به عربستان و عراق محدوديت قائل شد و دستور داد دانشكده‌هاي پزشكي، حرمت تشريح جسد انسان را ناديده بگيرند. اما هيچ يك از اين اقدامات به اندازه كشف حجاب اهميت نداشت.
تغيير لباس
مجلس شوراي ملي در سال 1307، به اشاره شاه، استفاده از لباس‌هاي محلي و سنتي را ممنوع كرد. بر اساس اين قانون همه مردان (البته به جز روحانيون) موظف شدند لباس‌هاي غربي بپوشند و «كلاه پهلوي» بر سر بگذارند. رضاشاه شش سال بعد به تركيه سفر كرد و در بازگشت، كوشيد در مورد زنان نيز اقداماتي شبيه اقدامات آتاترك انجام دهد. درهاي دانشگاه تهران به روي دختران گشوده شد، سينماها، كافه‌ها و هتل‌ها تهديد شدند چنانچه در مورد زنان تبعيض قائل شوند جريمه خواهند شد و مهمتر از همه، رضاشاه روزي همسر و دختران خود را بدون حجاب به جشني در دانشسراي عالي برد و همانجا فرمان كشف حجاب را صادر كرد. از آن پس هيچ زني اجازه نداشت با چادر يا روسري در اماكن عمومي ظاهر شود و به كارمندان عالي‌رتبه دولت و رؤساي ادارات تكليف شد همراه همسران بي‌حجاب خويش در مهماني‌ها حاضر شوند.
اين اقدامات خشم جامعه مذهبي ايران را برانگيخت و طبقه متوسط سنتي را از رضاشاه متنفر كرد. اين نفرت با اعتراض‌هايي همراه شد كه اينبار به آرامي و بدون خونريزي خاتمه نيافت. شاه، پيشتر با سركوب روشنفكران و عشاير، ناراضي كردن كارگران (كه پس از نوسازي صنعتي، طبقه تازه‌اي تشكيل داده بودند) و تضعيف زمينداران، آنها را نيز از خود رانده بود.
تفاوت اصلي رضاشاه و كمال آتاترك در همين نكته بود. هر دوي آنها مي‌خواستند با استفاده از قدرت نظامي، اختلافات فرقه‌اي و قومي و همچنين اقتدار مذهب را از ميان ببرند و با كاستن از نفوذ بيگانه و اصلاحات اجتماعي، كشوري مدرن ايجاد كنند. اما در حالي كه آتاترك هواداران خود را در حزب جمهوري‌خواه سازمان داد و قدرت خود را بر آن استوار كرد، رضاشاه همپيمانان اوليه را از خود راند و تلاشي براي ايجاد پايگاه اجتماعي جديد از خود نشان نداد. نتيجه اين شد كه اواخر بهار 1320 و در هنگامي كه ايران در آستانه اشغال متفقين قرار داشت، وابسته مطبوعاتي سفارت بريتانيا در تهران در گزارشي براي دولت خود نوشت: «اكثر مردم از شاه متنفرند و از هرگونه تغييري استقبال مي‌كنند... به نظر مي‌رسد كه اين مردم حتي گسترش جنگ در ايران را به بقاي رژيم حاضر ترجيح خواهند داد... آنها از شاه متنفرند و بنابراين مي‌پرسند كه چرا بايد براي دوام حكومت وي بجنگند؟..»

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی