سه‌شنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۸۳

شريف‌امامي
اميد پارسانژاد
مهندس جعفر شريف امامي در زندگي‌اش دوبار نخست‌وزير ايران شد و هر دوبار فرمان نخست‌وزيري را روز پنجم شهريور دريافت كرد: يك بار در سال 1339 و يك بار در سال 1357. شريف‌امامي از قضا هر دو بار در شرايط بحراني به نخست‌وزيري رسيد و هر دو بار رسيدنش به صدارت، تعجب ناظران را برانگيخت.
جعفر شريف امامي فرزند حاج سيد محمد حسين نظام‌الاسلام بود كه از روحانيون دستگاه سيد محمد امام‌جمعه محسوب مي‌شد. جعفر پس از گذراندن تحصيلات مقدماتي به آلمان رفت و به تحصيل در كالج مركزي راه‌آهن پرداخت. او سپس به سوئد رفت و از دانشگاه دولتي آنجا در رشته مهندسي فارغ‌التحصيل شد. شريف‌امامي در سال 1310 به ايران بازگشت و در رشته تخصصي خود در راه‌آهن ايران مشغول به كار شد. او توانست تا معاونت راه‌آهن ترقي كند. نزديكي شريف‌امامي به آلماني‌ها باعث شد پس از اشغال ايران به دست متفقين مدتي زنداني شود. او پس از آزادي از زندان ابتدا به رياست بنگاه آبياري وزارت كشاورزي رسيد و بعد در دولت رزم‌آرا به وزارت راه انتخاب شد. شريف‌امامي پس از ترور رزم‌آرا به سازمان برنامه رفت. او چند سال بعد وارد مجلس سنا شد و در كابينه دكتر اقبال وزير صنايع و معادن بود.
هنگامي كه انتخابات دوره بيستم مجلس در تابستان 1339 برگزار شد و دولت اقبال در آن به نفع نامزدهاي حزب مليون (كه رهبري آن به عهده نخست‌وزير بود) دست به تقلب زد، هياهويي بزرگ به پاخاست. علاوه بر اعتراضات داخلي و جنجال نامزدها، مطبوعات آمريكا و اروپا نيز فضاحت انتخابات ايران را پوشش دادند و اين امر در ميان دولتمردان غربي واكنش‌هايي برانگيخت. شاه ناچار شد انتخابات را باطل كند و دولت جديدي براي برگزاري دوباره انتخابات بر سركار آورد. رئيس دولت جديد جعفر شريف‌امامي بود.
دوره اول
وظيفه اصلي شريف‌امامي در ابتداي دوران اول نخست‌وزيري‌اش برگزاري آبرومندانه انتخابات مجدد مجلس بيستم بود. در انتخاباتي كه دولت او در زمستان 1339 برگزار كرد، معدودي از نيروهاي مستقل و حتي يكي دو تن از شخصيت‌هاي نزديك به نهضت ملي مانند الهيار صالح به مجلس راه يافتند. اما دكتر علي اميني كه از جدي‌ترين منتقدان برگزاري انتخابات اول توسط دولت اقبال بود، بار ديگر از ورود به مجلس باز ماند. شريف‌امامي و احمد آرامش (قائم مقام سازمان برنامه و از بستگان نزديك نخست‌وزير) كوشش‌هايي براي كاستن از فساد مالي موجود در سيستم به كار گرفتند كه سرانجامي نيافت. همين كوشش‌ها براي بعضي شركت‌هاي آمريكايي فعال در ايران نيز رسوايي‌هايي به بار آورد كه احتمالاً در خودداري بعدي دولت آمريكا در كمك به دولت شريف‌امامي بي‌تأثير نبود.
از سوي ديگر انتخاب كندي به رياست‌جمهوري آمريكا شرايط بين‌المللي را به كلي دگرگون كرد. كندي اعتقاد داشت بهترين شيوه جلوگيري از نفوذ كمونيسم در كشورهاي جهان سوم، انجام اصلاحاتي است كه زمينه گسترش اين ايده را از ميان ببرد. يكي از زمينه‌هايي كه در كشوري مانند ايران براي چنين اصلاحاتي در نظر گرفته مي‌شد، اصلاحات ارضي بود. روحانيون ايران به رهبري آيت‌الله بروجردي به انجام چنين اصلاحاتي رضايت نمي‌دادند. اما درگذشت آيت‌الله در فروردين 1340 فرصتي براي رژيم به وجود آورد كه اين اصلاحات را با دردسر كمتري به اجرا بگذارد. انتخاب شاه براي جلب رضايت كندي و اجراي اصلاحات ارضي، علي اميني بود. بنابراين هنگامي كه شريف امامي در جريان استيضاح در مجلس (بر سر برخورد خشونت‌آميز پليس با معلمان اعتصابي) ناچار استعفاء داد، علي اميني جاي او را گرفت.
دوره دوم
شريف‌امامي پس از كناره‌گيري از نخست‌وزيري مدتي خانه‌نشين بود، سپس به رياست بنياد پهلوي انتخاب شد و به رياست سنا رسيد. در جريان انقلاب و پس از سقوط دولت آموزگار، شاه بار ديگر جعفر شريف‌امامي را به نخست‌وزيري برگزيد. اين انتخاب به رغم مخالفت ساواك انجام شد و تعجب بسياري از ناظران را برانگيخت. به نظر مي‌رسد شاه كه شريف‌امامي را فراماسوني نزديك به سياست‌هاي لندن مي‌دانست، قصد داشت با انتخاب او حمايت بريتانيا را به دست آورد و آنچه را «تحريكات راديو بي‌بي‌سي» عليه رژيم خود مي‌دانست متوقف كند. شريف‌امامي پيشنهاد نخست‌وزيري را به شرطي پذيرفت كه شاه از دخالت در كار دولت دست بردارد و به او در اداره كشور اختيار كامل دهد. او دولت خود را «دولت آشتي ملي» ناميد و فوراً تماس‌هايي با روحانيون برقرار كرد. شريف‌امامي تاريخ رسمي كشور را از شاهنشاهي به هجري بازگرداند، كاباره‌ها و كازينوها را بست، قول داد با فساد مبارزه كند، سانسور مطبوعات را لغو كرد، دستور بازداشت عده‌اي از مقامات سابق را داد و نصيري (رئيس سابق ساواك) را كه به عنوان سفير در پاكستان خدمت مي‌كرد به كشور فراخواند.
واكنش انقلابيون به اقدامات او بدبينانه و توأم با عدم پذيرش بود. به طور مشخص رهبر انقلاب در اعلاميه‌اي به مناسبت تشكيل دولت شريف‌امامي، با اشاره به نام «دولت آشتي ملي» كه او براي كابينه‌اش برگزيده بود، نوشت: «آشتي كنيم و خون عزيزان را هدر دهيم؟ آشتي كنيم و بر رژيم ظالمانه و خيانتكار پهلوي سر فرود آريم؟ چگونه روحانيون با رفتن احكام مسلمه اسلام و به غارت رفتن مخازن كشور و كشتارهاي بي‌رحمانه رژيم، به پاس آنكه گفته‌اند ما به روحانيون احترام مي‌گذاريم آشتي كنند و اين ننگ ابدي را براي خود در تاريخ ثبت كنند؟»
واقعه 17 شهريور تأثير مهمي در ناكام ماندن تلاش‌هاي آشتي‌جويانه شريف‌امامي داشت. تصميم دولت ايران در مورد فراهم آوردن زمينه بيرون راندن رهبر انقلاب از عراق نيز در زمان نخست‌وزيري شريف‌امامي اتخاذ شد. او گمان مي‌كرد با رفتن ايشان به پاريس، رابطه رهبري با انقلابيون قطع مي‌شود اما نتيجه در عمل كاملاً معكوس بود. تظاهرات خياباني كه با آتش‌زدن بانك‌ها و مراكز دولتي همراه بود در دوران شريف‌امامي به اوج رسيد و سرانجام شاه را به اين تصميم رساند كه آخرين شانس خود را با بر سر كار آوردن يك دولت نظامي آزمايش كند. چيزي نگذشت كه ارتشبد ازهاري به جاي شريف‌امامي مأمور تشكيل چنين دولتي شد.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی