یکشنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۸۳

جمعه سياه
اميد پارسانژاد
«ساعت شش صبح بود، حدود شش يك چيزي كم و زياد، من بلند شدم براي نماز خواندن. راديو را گرفتم… گفت امروز حكومت نظامي است… بنا بود مردم همه بيايند در ميدان ژاله… خيلي نگران و متوحش شدم… به ميدان ژاله حدود ساعت هفت و خوردهاي بود رسيدم كه صداي تير بلند شد… مردم صبح زود همه جمع شده بودند و بعد دستور تيراندازي داده شد، مردم تظاهرات ميخواستند بكنند، شعار ميخواستند بدهند، صحبت بكنند، دستور تيراندازي داده شد و در تيراندازي اول ظاهراً ده، بيست، سي نفر افتاده بودند… مردم مرتب ميآمدند هجوم ميكردند، شعار ميدادند، ميآمدند جلو، آنها تيراندازي ميكردند. چهار نفر، پنج نفر ميافتادند باز فرار ميكردند در كوچهها. دومرتبه يك قدري تيراندازي كم ميشد، باز مردم ميآمدند. تا حدود چهار بعد از ظهر همينطور تيراندازي و زد و خورد بود كه چهار بعد از ظهر ديگر سربازها تقريباً رفتند…» (خاطرات حاج محمد شانهچي نقل شده در «انقلاب ايران به روايت راديو بيبيسي»)
بسياري از صاحبنظران حادثه روز 17 شهريور 1357 را نقطه عطفي در مسير انقلاب اسلامي قلمداد ميكنند. اين حادثه چند روز پس از راهپيمايي بزرگ عيد فطر اتفاق افتاد و عامل اصلي سقوط دولت شريفامامي بود. شريفامامي دولت خود را «دولت آشتيملي» ناميده بود و ميكوشيد با انقلابيون از در مصالحه در آيد، اما راهپيمايي عيد فطر صحنه سياسي را به كلي تغيير داد.
عيد فطر
به نوشته داريوش همايون، روزنامهنگار و وزير اطلاعات و جهانگردي دولت آموزگار: «در همان هفته اول دولت شريف امامي امري روي داد كه زمين را زير پاي نه تنها دولت، بلكه مخالفان ميانهروي آن نيز خالي كرد. در عيد فطر هزاران تن از تهرانيها، از كارمند و دانشگاهي و بازاري، همه اعضاي طبقه متوسط و مرفه ايران، در تپههاي قيطريه براي نماز جماعت گرد آمدند و پس از پايان نماز در خيابانها تظاهرات آرامي برگزار كردند و در شعارهاي خود استقلال، آزادي و حكومت اسلامي را خواستند… تكرار تظاهرات، كابينهاي را كه ميخواست كابينه «سياسي»… باشد و به اميد معامله با رهبران مذهبي و سياسي مخالف به ميدان آمده بود سرگشته كرد و در 16 شهريور به برقراري حكومت نظامي در تهران وا داشت ولي خبر اين تصميم تا بامداد 17 شهريور اعلام نشد و كساني كه در آن روز به دعوت يك رهبر مذهبي در ميدان ژاله گرد آمدند عموماً از برقراري حكومت نظامي چيزي نميدانستند.» («زمينههاي انقلاب ايران» داريوش همايون)
بنابراين هنگامي كه راديو ايران در ساعت شش بامداد روز هفدهم شهريور خبر صدور اعلاميه فرمانداري نظامي تهران را پخش كرد تانك ها و سربازان مسلح در خيابانها مستقر شده بودند و تهران به شكل يك دژ نظامي درآمده بود. مأموران شهرباني پس از چند تذكر بيحاصل، به منظور متفرق كردن تظاهركنندگان از گاز اشك آور و باطوم استفاده كردند كه اين اقدام به خشمگينتر شدن مردم منجر شد. سربازان با افزايش حضور مردم در ميدان ژاله و تند شدن شعارها، ناگهان به سوي تجمع كنندگان تيراندازي كردند و روز خونين آغاز شد. زد و خورد ساعتها به طول انجاميد، تعداد زيادي از تظاهركنندگان كشته يا زخمي شدند، چند فروشگاه بزرگ، شعب بانكها و مؤسسات دولتي به دست مردم خشمگين، به آتش كشيده شد.
شتاب
راديو دولتي ايران همان روز تعداد كشتهشدگان را ۶۰ تن و روز بعد حدود يكصد تن اعلام كرد. ديگران اين رقم را تا هزاران و حتي دهها هزار ذكر كردهاند. اما جمعيت حقوق بشر كه پس از اين حادثه دفتري براي ثبت شكايت شهروندان ايراني در كشور گشوده بود، تعداد شكايتهاي رسيده درباره ۱۷ شهريور را حدود يكصد و پنجاه (و بنابر آمار ديگري حدود ۳۰۰ تن) ذكر كرده است. رسانههاي غربي كه حوادث انقلاب ايران را به دقت دنبال ميكردند، ۱۷ شهريور ۵۷ را «جمعه سياه» ناميدند و پوشش خبري گستردهاي به آن دادند. رهبر انقلاب نيز در پيامهاي متعدد براي مردم ايران، اين حادثه را محكوم كرد و از جمله چنين گفت: «من به نيابت حضرت وليعصر امام زمان (ع) به همه مسلمانان جهان مصيبت چهارم شوال سال 98 ق را خاصه به خانوادههاي داغدار تسليت ميگويم و در عين حال تبريك و خدا شاهد است مصطفاي من تنها آن نبود كه سالش نزديك است، بلكه همة به خاك و خون كشيدههاي حادثه شوال مصطفاهاي من بودهاند... از مرگ نترسيد كه حيات و ممات به دست خداست...» («صحيفه نور»)
فرمانداري نظامي تهران در پي حوادث روز 17 شهريور عده زيادي از فعالان جنبش از جمله دكتر مفتح و مهندس بازرگان را دستگير كرد. اين حادثه آخرين اميدها به اصلاح پذير بودن رژيم را از بين برد، همه راههاي مسالمت را بست و به انقلاب شتابي شگفتانگيز بخشيد. مدتي پس از اين حادثه بود كه شاه سرانجام تصميم گرفت يك دولت نظامي بر سر كار آورد. اما در عين حال همزمان با معرفي ارتشبد ازهاري به عنوان رئيس اين دولت، سخنراني معروف خود را كه در آن گفت «صداي انقلاب شما را شنيدم» ايراد كرد و نشان داد كه سررشته امور را به كلي از دست داده است. از حادثه 17 شهريور تا سقوط كامل رژيم حدود پنج ماه فاصله بود.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی