كتككاري در هيأت دولت
اميد پارسانژاد
مشاجره شديد عطاءالله خسرواني، وزير كشور و غلامرضا نيكپي، وزير آباداني و مسكن كابينه هويدا، در جلسه روز 21 مرداد 1348 دولت به زد و خورد كشيد و به بركناري هر دو وزير انجاميد. اختلاف آنها بر سر موضوع انتقال سازمان عمران شهري از وزارت كشور به وزرات آباداني و مسكن آغاز شده بود. گفته ميشود اين مشاجره، توطئه برنامهريزي شده هويدا براي بركنار كردن وزير كشور بوده است. خسرواني كه در اين هنگام دبيركل حزب ايراننوين (حزب اكثريت مجلس) و مورد اعتماد شاه بود، از هويدا حرفشنوي نداشت و خطري براي موقعيت او محسوب ميشد. دكتر باقر عاقلي، مؤلف كتاب دو جلدي «روزشمار تاريخ ايران، از مشروطه تا انقلاب» در حاشيه مطلب مربوط به درگيري دو وزير در جلسه دولت نوشته است: «مشاجره و منازعه ميان نيكپي با خسرواني وزير كشور و دبيركل قدرتمند حزب ايراننوين بر اساس يك تباني قبلي هويدا و نيكپي انجام گرفت. خسرواني با در دست داشتن دو پست مهم نظريات هويدا را در حزب و دولت تأييد نميكرد و براي خود دولتي در دولت تشكيل داده بود. عليالخصوص كه فراكسيون حزب دولتي در مجلس شوراي ملي از دبير كل حزب تبعيت ميكرد و هويدا در صدد طرح نقشهاي بود تا خسرواني را از كابينه كنار بگذارد. براي اينكار لازم بود حداقل يكي از وزراء فداكاري كند. نيكپي حاضر به اين فداكاري شد ولي ميدانست هويدا به زودي شغل ديگري براي او تأمين خواهد كرد. پس از منازعه آن دو نفر شاه دستور اخراج هر دو وزير را داد. هويدا پس از چلهاي، نيكپي را به مقام شهرداري رسانيد و خسرواني پس از مدتي دربهدري به بازرسي شركت ملي نفت رفت.»
رقابت حزبي
عطاءالله خسرواني نخستين بار در كابينه دكتر اميني به مقام وزارت رسيد و در دولتهاي علم و منصور نيز سمت خود را به عنوان وزير كار حفظ كرد. او در هيأت شش نفرهاي كه براي انتخابات دوره بيستويكم مجلس شوراي ملي تشكيل شد و عملاً دست به انتصاب نمايندگان زد، شركت داشت. حسنعلي منصور، سياستمدار جواني كه شاه او را براي تشكيل دولت آينده در نظر گرفته بود نيز عضو اين هيأت بود. منصور كه رهبري «كانون مترقي» را به عهده داشت، مدتي بعد حزب ايراننوين را تشكيل داد. اميرعباس هويدا، دوست صميمي منصور نيز در تشكيل اين حزب، مشاركت فعال داشت. خسرواني با تأسيس حزب ايراننوين، ابتدا به عنوان مسئول انتشارات حزب و سپس به عنوان قائم مقام دبيركل انتخاب شد.
هنگامي كه حادثه ترور منصور رخ داد، خسرواني يكي از وزيران كابينه بود كه نسبت به سايرين ارشديت داشت. اما شاه تصميم گرفت نزديكترين فرد به منصور را به عنوان نخستوزير تازه معرفي كند. به اين ترتيب اميرعباس هويدا نخستوزير ايران شد و خسرواني وزير ماند. شاه در عين حال نگران بود حزب ايراننوين به ابزار قدرت هويدا تبديل شود، بنابراين كاري كرد كه خسرواني به عنوان دبيركل حزب انتخاب شود. خسرواني در ميان اعضاي حزب محبوبيت چنداني نداشت و دبيركلي او، حزب را به دوشاخه تقسيم كرد. شاخه قديمي كه بيشتر اعضاي كانون مترقي بودند و خود را جناح «روشنفكر» حزب ميدانستند به هويدا گرايش داشتند و جناح دوم كه از اعضاي جديد تشكيل ميشد به خسرواني نزديك بودند. شايد يكي از دلايل اينكه شاه سالها بعد تصميم گرفت نظام دو حزبي را تعطيل و حزب واحد رستاخيز را تأسيس كند، تداوم نفوذ هويدا در حزب ايراننوين بود. («معماي هويدا» عباس ميلاني)
بازي رقابت حزبي در انتخابات مجلس شوراي ملي در سالهاي دهه چهل چنان رسوا شده بود كه حتي شخص شاه آن را به مسخره ميگرفت. علينقي عاليخاني، وزير اقتصاد وقت از هويدا نقل كرده است كه «در جلسه شوراي اقتصاد شاه با طنز به عطاءالله خسرواني كه در آن موقع دبيركل حزب ايران نوين بود، گفته بود در اين انتخابات كه شنيدمland slide كرديد. او هم خيلي خوشحال شده بود و با افتخار و سرافرازي گفته بود: بله قربان! شاه گفته بود: حزبتان اين كار را كرده بود؟ او هم گفته بود: بله قربان!... هويدا به من گفت اين وسيله شوخي و طنز اعليحضرت شده كه اينقدر جدي نگيريد كار انتخابات خودتان را.» («خاطرات دكتر علينقي عاليخاني» تاريخ شفاهي بنياد مطالعات ايران)
مشاجره و عزل
اسدالله علم در يادداشتهاي روز 21 مرداد 1348 خود نوشته است: «... شرفياب شدم. سر كارهاي كوچك اوقات شاه تلخ بود. حق هم با ايشان بود. اولاً لولههاي آب كاخ، شب صدا ميكند و نميگذارد بخوابند. ثانياً با آن كه همه ميدانيم شاه از كولر خوششان نميآيد، پيشخدمت احمق كولر دفتر را باز كرده بود و احساس سرماخوردگي ميكردند. من خجل شدم، زيرا مآلاً مسئوليت همه امور با من است... شاهنشاه فرمودند: «دستور دادم وزراي كشور و آباداني و مسكن عوض شوند، زيرا اين احمقها به يكديگر فحش داده و بعد به من تظلم كردهاند. البته من اين را نميبخشم.» به علاوه فرمودند امروز به دفتر نظامي رفتم و دستور دادم در نيروي دريايي تمام درياسالارها و درجات بالا را بازنشسته كنند... كار آنها بسيار بد بود.» («يادداشتهاي علم» جلد نخست)
ممكن است علم، تحت تأثير خاصيت خاطرهنويسي روزانه و يا به دليل خصومتش با دولت هويدا مسئله دعواي وزراء و دستور بركناري آنان را همرديف «كارهاي كوچكي» چون صدا كردن شير آب و روشن ماندن كولر آورده باشد، اما به هر حال اين جملات شيوه نگرش شاه به امور را تا حدود زيادي آشكار ميكند. هنگامي كه همه امور، از روشن و خاموش كردن كولر تا بازنشستگي يكجاي تمام اميران نيروي دريايي و دعواي وزيران به «شخص شاهنشاه همايوني» باز ميگردد، طبيعي است كه شيوه رسيدگي و تصميمگيري در مورد آنها از اين بهتر نميشود.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی