یکشنبه، آذر ۲۲، ۱۳۸۳

واقعه توپخانه

ميرزا ابولقاسم‌خان ناصرالملك، رئيس‌الوزراي وقت، روز 23 آذر 1286 به بهانه تحريك مردم در ماجراي توپخانه از كار بركنار و از كشور اخراج شد. او كه روشنفكري ليبرال و تحصيل‌كرده آكسفورد بود، پس از قتل ميرزا علي‌اصغرخان اتابك و بركناري مشيرالسلطنه به رئيس‌الوزرايي برگزيده شده بود و انتخاب او عقب‌نشيني محمدعلي شاه در برابر مشروطه‌خواهان تلقي مي‌شد: «مجلس خيلي طرفداري كرد از ناصرالملك كه وزير ماليه بود. او رئيس‌الوزراء شد. او اشخاصي را كه موافق مجلس بودند انتخاب كرد، به جز آصف‌الدوله حاكم سابق خراسان كه مطبوع مجلس نبود. ولي ناچار چون كس ديگري پيدا نشد او را وزير داخله كرد. مجلس از اين كابينه خيلي راضي بود و طرفداري زياد داشت. به همان جهت هم محمدعلي‌شاه بر ضد آنها بود. تا اينكه يك روز مصمم شد كلك اينها را بكند...» («زندگي طوفاني» خاطرات سيدحسن تقي‌زاده)
بهانه
آنچه بهانه برخورد محمدعلي‌شاه با كابينه ناصرالملك قرار گرفت، از ماجراي كاهش بودجه دربار آغاز شده بود. به نوشته احمد كسروي در «تاريخ مشروطه ايران»: «در همان روزها مجلس يك كار بزرگي را به انجام رسانيد و آن اينكه بودجه كشور را كه «كميسيون مالي» از شش ماه باز به آن آغاز كرده بود و به تازگي به پايان رسانيده به مجلس آورده بود به راست داشت و اين بودجه براي نخستين بار دررفت دولت با در‌آمد آن يكسان گردانيده شده بود... در سال‌هاي پيش درآمد دولت پانزده كرور و دررفتش بيست و يك كرور و نيم مي‌بود كه هر ساله شش‌كرور و نيم كم مي‌آمد كه مي‌بايست جاي آن را را وام گرفتن پر گردانند. مجلس خواستار مي‌بود كه به اين كمي چاره انديشيده شود كه ديگر نيازي به وام نيفتد و كميسيون خواستِ مجلس را به كار بسته از چهار راه از دررفت‌هاي سالانه هشت كرور كم گردانيد...» يكي از اين راه‌ها كاستن از بودجه دربار و كاخ‌هاي سلطنتي بود. شاه هنگامي كه كميسيون موضوع را در مجلس مطرح كرد واكنشي نشان نداد و حتي به مجلس آمد و پيام‌هاي آشتي فرستاد. اما بعدها همين موضوع را بهانه برخورد با مجلس و دولت ناصرالملك قرار داد.
مجلس شوراي ملي بودجه كشور را در جلسه روز چهارم آذرماه خود تصويب كرد. روز بعد ناصرالملك كه علاوه بر رئيس‌الوزرايي، وزارت ماليه را نيز به عهده داشت، اعلام كرد كه مصوبه مجلس را مبناي عمل قرار خواهد داد. در اين هنگام درست چهل روز از آغاز رئيس‌الوزرايي ناصرالملك مي‌گذشت. شاه فرصت را غنيمت شمرد، به ناصرالملك پرخاش كرد و او را عامل اصلي كاهش بودجه دربار خواند. عصر همان روز (5 آذر) عده‌اي از نمايندگان به دربار فراخوانده شدند و شاه واداشت لايحه‌اي را كه از قبل تنظيم شده بود براي آنان بخوانند. در اين لايحه به مجلس هشدار داده شده بود كه از مرز خود تجاوز نكند و به كارهاي قوه مجريه و دولت دخالت ننمايد. انجمن‌هاي مشروطه‌خواهان نيز در متن لايحه مايه آشوب كشور دانسته شده بود.
فشارهاي شاه باعث شد ناصرالملك در روز 22 آذرماه استعفانامه خود را براي شاه بفرستد، شاه اما كناره‌گيري او را نپذيرفت. او نقشه ديگري داشت.
قهوه قجري
يكي از مهمترين شيوه‌هاي عمل محمدعلي شاه -مانند هر مستبد خودرأي ديگري- ارعاب بود. اصولاً اعمال حكومت مستبدانه بر ملتي به شور آمده (همچون ملت ايران پس از جنبش مشروطه) تنها در فضاي ارعاب امكان‌پذير است و كناره‌گيري بي‌سروصداي ناصرالملك اين منظور محمدعلي‌شاه را تأمين نمي‌كرد. صبح روز بعد از استعفاي رئيس‌الوزراء «آفتاب تازه بر آمده بود كه دسته‌اي از اوباشان سنگلج به پيشروي مقتدر نظام و گروهي از بي‌سر و سامانان چاله‌ميدان به سردستگي صنيع‌حضرت، هر كدام از كوي خود راه افتاده به سوي مسجد سپهسالار روانه شدند و چون از خيابان‌ها گذشته به آنجا رسيدند دو دسته به هم پيوسته يكي گرديدند». هدف ايشان مجلس بود اما در نزديكي بهارستان با مقاومت سرسختانه محافظان مجلس و اعضاي انجمن‌هاي مشروطه‌خواه روبرو شدند. مهاجمان پس از مدتي زدوخورد به ميدان توپخانه بازگشتند. در آنجا گروهي از درباريان كه توسط شاه تحريك شده بودند نيز به آنها پيوستند (شاه بسياري از كاركنان قصرهاي سلطنتي را به اين بهانه كه مجلس حقوق آنها را قطع كرده است اخراج كرده بود). شيخ‌فضل‌الله نوري نيز در جمع كساني كه در ميدان توپخانه گرد آمده بودند حاضر شد و براي آنها سخنراني كرد. در حوادث اين روز عده‌اي مجروح و مقتول شدند و سرانجام اوضاع به نفع مجلس تمام شد.
عصر همان روز احتشام‌السلطنه، رئيس مجلس، دو تن از برادران خود (علاءالدوله و معين‌الدوله) را نزد شاه فرستاد و از اين طريق از شاه به دليل زمينه‌سازي واقعه توپخانه گلايه كرد. شاه خشمگين شد و دستور توقيف هر دو برادر را صادر كرد. به دستور شاه ابتدا آنها را چوب زدند و سپس براي اعدام آماده كردند. عليرضاخان عضدالملك، رئيس ايل قاجار، براي نجات جان دامادش، علاءالدوله، در آبدارخانه دربار بست نشست. شاه همان وقت ناصرالملك و وزراي او را احضار كرده بود. آنها نيز توسط شاه با چوب كتك خوردند و بازداشت شدند. اتهام آنها تحريك مردم و مسئوليت در قبال واقعه توپخانه بود.
محمدعلي‌شاه به جلاد دربار دستور داد براي ناصرالملك «قهوه قجري» آماده كند. ناصرالملك كه ترسيده بود نوكر خود را به سفارت انگليس فرستاد و كمك خواست. ساعتي بعد مسترچرچيل، دبير سفارت بريتانيا در تهران، پيام شفاعت وزير مختار را براي شاه آورد. به نوشته مخبرالسلطنه هدايت در «خاطرات و خطرات»: «چرچيل گفته بود ما بايد تقصير ناصرالملك را بدانيم اگر خيانتي كرده است نشان‌هاي خودمان را از او پس بگيريم (ناصرالملك از دربار پادشاهي بريتانيا مدال داشت).»
ناصرالملك، علاءالدوله و معين‌الدوله با وساطت عضدالملك و سفارت انگليس نجات يافتند اما ناصرالملك از كشور اخراج شد و روز بعد به سوي اروپا حركت كرد.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی