جمعه، بهمن ۱۶، ۱۳۸۳

ماجراي انقلاب ايران (6)

دوران شريف‌امامي
محمدرضا شاه پهلوي روز 5 شهريور 1357 با كناره‌گيري جمشيد آموزگار (كه به اشاره خود او صورت گرفته بود) موافقت كرد و براي جعفر شريف‌امامي، رئيس وقت مجلس سنا و مديرعامل بنياد پهلوي فرمان نخست‌وزيري نوشت. او بعدها در كتاب «پاسخ به تاريخ» پذيرش استعفاي آموزگار را «اشتباهي بزرگ» خواند. به نوشته او: «اواخر ماه اوت (اوايل شهريور) تيمسار مقدم، رئيس ساواك، پس از ملاقات و مذاكره با يك روحاني برجسته كه نمي‌توانم از او نام ببرم (احتمالاً آيت‌الله شريعتمداري)، نزد من آمد. آن مقام روحاني به مقدم گفته بود شاه بايد به اقدامي چشمگير دست بزند تا توجه مردم را به خود جلب كند و نشانه‌اي براي يك تحول اساسي باشد. تيمسار مقدم چند بار روي كلمه «چشمگير» كه آن مقام روحاني گفته بود تأكيد كرد. من نمي‌توانستم اين پيام را ناديده بگيرم، ولي در آن شرايط چه كار چشمگيري مي‌توانستم انجام دهم؟ به نظرم رسيد تنها تغيير دولت و باز گذاشتن دست دولت جديد در دادن حداكثر آزادي‌هاي ممكن به مردم مي‌تواند كاري «چشمگير» تلقّي شود. بنابراين بي‌تكلّف و راحت با آموزگار صحبت كردم و او داوطلب كناره‌گيري شد. من استعفاي او را پذيرفتم، اما حالا بايد اعتراف كنم كه قبول استعفاي او اشتباهي بزرگ بود. من هرگز نمي‌بايست با كناره‌گيري اين مشاور صديق و بي‌غرض و دانا موافقت مي‌كردم.»
انتخاب جديد
انتخاب شريف‌امامي براي جانشيني آموزگار را عده‌اي از صاحب‌نظران «بدترين» انتخاب ممكن در آن شرايط دانسته‌اند (براي مثال نگاه كنيد به «بازيگران عصر پهلوي» محمود طلوعي). شريف‌امامي در اواخر دهه 1340 براي دوره‌اي نخست‌وزير ايران بود ولي كفايت چنداني از خود نشان نداد. علاوه بر اين، او به عنوان كسي كه نزديك پانزده سال رياست مجلس سنا و اداره بنياد پهلوي را به عهده داشت، در تمام اتهاماتي كه افكارعمومي متوجه رژيم مي‌كرد، شريك بود. اما گفته مي‌شود شاه از سويي تصّور مي‌كرد مخالفت عليه او به تحريك «انگليسي‌ها» صورت مي‌گيرد، و از طرف ديگر شريف‌امامي را عامل بريتانيا مي‌دانست. بنابراين انتصاب او به نخست‌وزيري احتمالاً به قصد دادن امتيازي به لندن بود. شريف‌امامي به هنگام دريافت پيشنهاد نخست‌وزيري شرايطي مطرح كرد كه سال‌ها بود هيچ نخست‌وزيري جرأت طرح آنها را در حضور شاه نداشت. او اختيار و استقلال كامل خواست و شاه موافقت كرد.
شريف‌امامي در نخستين روز تصدي مقام نخست‌وزيري، دولت خود را «دولت آشتي ملي» ناميد و با صدور اعلاميه‌اي قول داد با فساد مبارزه كند، مسئولان اجرائي را «كه در حوادث اخير به وظايف قانوني خود عمل نكرده‌اند» مورد تعقيب قرار دهد و به ريخت‌وپاش و پارتي‌بازي در دستگاه‌هاي حكومتي پايان بخشد. او همان روز تاريخ رسمي كشور را به هجري شمسي باز گرداند، تاريخ شاهنشاهي را لغو كرد، دستور داد قمارخانه‌ها و كازينوها تعطيل شوند و اعلام كرد با حزب رستاخيز كاري نخواهد داشت. به نوشته شاه، شريف‌امامي با بي‌اعتنايي به حزب رستاخيز (و متعاقباً انحلال آن) هواداري پشتيبانان رژيم را از دست داد، بدون اينكه حمايت مخالفان را به دست آورد.
اشتباه
روز پس از آغاز كار دولت شريف‌امامي، رهبر انقلاب كه هنوز در نجف به سر مي‌برد با صدور اعلاميه‌اي تحت عنوان «اعلام خطر»، اقدامات دولت جديد را توطئه، فريب و «نيرنگ شيطاني» خواند و نوشت: «آشتي كنيم و خون عزيزان را هدر دهيم؟ آشتي كنيم و بر رژيم ظالمانه و خيانتكار پهلوي سر فرود آريم؟ چگونه روحانيون... آشتي كنند و اين ننگ ابدي را براي خود در تاريخ ثبت كنند؟»
انتشار اعلاميه آيت‌الله (امام) خميني با لغو سانسور مطبوعات توسط دولت همزمان شد و مطبوعات كشور براي نخستين بار متن اعلاميه آيت‌الله را همراه عكس‌هاي بزرگي از او منتشر كردند. هنوز هفته‌اي از اين موضوع نگذشته بود كه راه‌پيمايي بزرگ عيد فطر برگزار شد و در آن براي نخستين‌بار جمعيت بسيار بزرگي از مردم در حمايت از آيت‌الله خميني و عليه رژيم شاه شعار دادند. رژيم در واكنش به اين تظاهرات و براي جلوگيري از گسترش ناآرامي‌ها تصميم به اعلام حكومت نظامي در پايتخت گرفت، اما اعلام ديرهنگام آن در شب 17 شهريور و تصميمات نسنجيده ديگر باعث به وجود آمدن فاجعه «جمعه سياه» در ميدان ژاله شد كه مشروعيت حكومت را تقريباً به كلي از ميان برد.
درست در نقطه مقابل حكومت كه مدام دچار اشتباه مي‌شد و هر اقدامش نتيجه عكس مي‌داد، انقلابيون به خوبي از هر فرصتي براي پيشبرد هدف خود استفاده مي‌كردند. از جمله وقوع زلزله طبس در روز 25 شهريور، عاملي شد تا احساس همبستگي مردم افزايش يابد و ناكارايي حكومت آشكارتر شود. سفر شاه به طبس بسيار بد طراحي شد و نتيجه بدي بر افكارعمومي گذاشت. او تنها در فرودگاه شهر حضور يافت و انتقال امدادگران و محموله‌هاي كمك را مدتي تماشا كرد و به تهران بازگشت.
اشتباه بعدي دولت شريف‌امامي كه عواقب بسيار وخيمي براي رژيم داشت، اعمال فشار بر دولت عراق براي اخراج رهبر انقلاب از آن كشور بود. خروج آيت‌الله خميني در روز 13 مهر از عراق و سفرش به پاريس، دسترسي رسانه‌هاي بين‌المللي و مخالفان رژيم را با او تسهيل كرد و روند انقلاب را شتاب بخشيد. اين در حالي بود كه شريف‌امامي عقيده داشت برجسته‌ترين رهبر مخالفان، با حضور در پاريس به كلي از يادها خواهد رفت.
اعتصاب كارگران و كارمندان شركت نفت نيز در مهرماه آغاز شد. خواست اعتصاب كنندگان، كه توليد و صدور نفت را مختل كرده بودند، بازگشت آيت‌الله خميني و لغو حكومت نظامي بود. مدتي بعد تشنج در دانشگاه‌ها و مدارس گسترش يافت، تظاهرات خياباني ابعاد تازه پيدا كرد و روشن شد كه دولت شريف‌امامي از مقابله با بحران ناتوان است. در اين هنگام بود كه شاه به فكر تشكيل يك دولت نظامي افتاد.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی