رساله جهاديه
در شماره گذشته نامهاي را خوانديد كه ميرزا ابوالقاسم قائممقام (به دستور شاهزاده عباسميرزا) براي پدرش ميرزا بزرگ در تبريز نوشته و در آن از عدم همراهي عدهاي از علماي شهر در مقابله با تهديد روسها گلايه كرده بود. در بخشي از آن نامه آمده بود: «كتاب جهاد نوشته شد، نبوت خاصّه به اثبات رسيد، قيل و قال مدرسه حالا ديگر بس است؛ يك چند نيز خدمت معشوق و مِي كنيد»! منظور از كتاب جهاد كه در اين عبارت آمده، كتاب «رساله جهاديه» نوشته ميرزا بزرگ فراهاني است كه در سال 1223ه.ق. و پس از اخذ فتواي جهاد از علماي «عراقين» به رشته تحرير در آمد. شرح اخذ اين فتاوي و نگارش كتاب «رساله جهاديه» را ميرزا فضلالله خاوري شيرازي در «تاريخ ذوالقرنين» و ذيل حوادث سال 1223ه.ق. چنين ياد كرده است: «در اين سنوات كه بناي نزاع و جدال با جماعت بد عاقبت روسيه اتفاق افتاد، شاهنشاه اسلامپناه استراحت بر خود و ملتزمين ركاب مظفرمآب قطع فرموده در سفرها يكماه و دوماه كمر همايون را نميگشود. شاهد اين معني خورشيدوار از مطلع خاطر انورش سر بر زد كه اين محاربات و مجادلات سپاه اسلام را با آن كفره ظلام، با شريعت حضرت رسول انام مطابق و معني جهاد را با اين اجتهاد موافق آرد تا ظهور اين مطلب زياده موجب تشويش اهالي اسلام آيد و هر كس به ملاحظه مثوبات اخروي بيشتر از پيشتر سعي در كار جهاد نمايد. لهذا جناب ميرزا بزرگ فراهاني قائممقام وزير نوّاب نايبالسلطنه را به مباشري انجام اين مهام برگزيد و او نيز از فرط دينداري به تهيّه اين كار زياده از طاقت كوشيد و «حاجي ملا باقر سلماسي» و «مولانا صدرالدين محمّد تبريزي» را به جهت كشف اين مسائل به خدمت جناب «شيخ محمّد جعفر نجفي» و «آقا سيّد علي اصفهاني» و «ميرزا ابوالقاسم جيلاني» -نوّرالله مضاجعهم- روانه عتبات عاليات و دارالايمان قم گردانيد و مكاتبات به علماي اعلام و فقهاي كرام كاشان و اصفهان و يزد تحرير و از حضرات عالي درجات «ملا احمد نراقي» و «حاجي مير محمد حسين سلطانالعلماء» امام جمعه اصفهان و «ملا علياكبر ايجي اصفهاني» مستدعي نگارش حقيقت اين فتوي گرديد.
پس از قليل مدّتي رسالات عديده از اطراف عراقين عرب و عجم رسيده كه : شاه اسلام پناه، غازي في سبيلالله است و مجادله با كفره روسيه، جهادي بياكراه.
در رسالات جناب مجتهدين محترمين «شيخ محمّد جعفر» و «آقا سيّد علي» كه رأس و رئيس مجتهدين زمان بودند، به صراحت اين مطلب نگارش يافته بود كه: امروز پادشاه اسلام، نايب امام و برگزيده فقهاي ذويالاحترام [است] و محاربات با روسيه ظلام جهادي بيشائبه. ترديد، اوهام است و هرچه به قانون شرع شريف، خراج حسابي از رعايا گرفته صرف اين راه شود، بيشبهه حلال [است] و مباشرين امور جهاد به شرط ديانت و امانت از كاتب و سررشتهداران «نظام جديد» اندوزنده ثواب و مأجور روز حساب و فارغ از دغدغه سئوال جواب است و بر صغير و كبير و وضيع و شريف مملكت محروسه واجب كه به عزم جهاد و براي تقويت دين و اعلاي كلمه حق و حفظ بيضه اسلام به واجبي تيه حرب سازند و هنگام تعرّض كفره فجره به دفع ايشان پردازند.
باالجمله ميرزا بزرگ پس از وصول اين رسائل، همّتي بر نشر مسائل جهاد كه سالها متروك بود، گماشت و خود اقوال مجتهدين را جمع نموده و رساله[اي] در باب فتاوي جهاد ترتيب داده نام آن را «رساله جهاديه» گذاشت. اهالي ولايات ايران، خاصّه مرز آذربايجان را عِرق حميّت اسلام به جوش آمد و هر تن از ارباب حرفت و صناعت اسباب به جهت خود مهيّا كرده منتظر هنگامه غوغا و خروش شد.
خلاصه! در همين اوقات جناب «آقا محمّد ابراهيم»، شيخالاسلام بلده خوي كه به جهت ميمنت جلوس سلطان مصطفيخان به اسلامبول رفته بود، با جواب نامه پادشاهي وارد و از قرار بقرير او معلوم گرديد كه فقهاي اهل سنت و جماعت نيز در اين فتاوي همين اعتقاد را دارند و روزان و شبان بر منابر اسلام، اوقات به دعاگويي فتوحات پادشاه انام ميگمارند».
اين معني در كتاب «مآثر سلطانيه» نوشته عبدالرزاق مفتون دنبلي نيز چنين آمده است: «نايبالسلطنه (عباسميرزا) و [ميرزا بزرگ] قائممقام وزير بينظير به اقصي الغايه، مجتهدين و علماء و ارباب عمائم را تعظيم و تكريم مينمايند و نايبالسلطنه العليه، خود به نفس نفيس در اكثر جماعت به نماز جمعه در مسجد جامع حاضر ميشوند و كاري كه نه بر قانون شرع است، از درجه اعتبار ساقط است و قائممقام، صدر دولت را هر شب پنجشنبه و جمعه فقها و ارباب عمائم موعودند (دعوت دارند) و اگر دعوايي كه در خارج سماجت پيدا كرده باشد و به انجام نرسيده، در شب اجلاس علماء به آساني طي ميشود و قائممقام نسخه[اي] در آداب جهاد و نسخه[اي] در اثبات نبوت و ولايت خاصّه و عامّه و اثبات معجزه باقيه نبويه مرقوم و محرّر داشتهاند؛ در كمال خوبي و فطانت و ذكاوت و دلايل و براهين اضافه به دلايل قديمه علماي متقدمين، از حكما و متكلمين آورده و دانايان و صاحب سواران از جانب علما و مجتهدين به هر قريه و بلد تعيين رفته كه عوام را رسوم جهاد و قواعد صلات و صيام و در ميان يكديگر رسم عدالت و مروت آموزند و بدين شيوه ستوده نام نيك از براي دولت اندوزند».
مقايسه اين عبارت كه «هر شب پنجشنبه و جمعه فقها و ارباب عمائم موعودند» با بخشي از نامه مذكور در شماره گذشته كه « بعد از اين، سفره جمعه و پنجشنبه را وقف اعيان شهر و كدخدايان محلات و نجباي قابل و رؤساي عاقل بكنيد»، اين احتمال را تقويت ميكند كه نامه مذكور به همين دوره مربوط باشد.
در شماره گذشته نامهاي را خوانديد كه ميرزا ابوالقاسم قائممقام (به دستور شاهزاده عباسميرزا) براي پدرش ميرزا بزرگ در تبريز نوشته و در آن از عدم همراهي عدهاي از علماي شهر در مقابله با تهديد روسها گلايه كرده بود. در بخشي از آن نامه آمده بود: «كتاب جهاد نوشته شد، نبوت خاصّه به اثبات رسيد، قيل و قال مدرسه حالا ديگر بس است؛ يك چند نيز خدمت معشوق و مِي كنيد»! منظور از كتاب جهاد كه در اين عبارت آمده، كتاب «رساله جهاديه» نوشته ميرزا بزرگ فراهاني است كه در سال 1223ه.ق. و پس از اخذ فتواي جهاد از علماي «عراقين» به رشته تحرير در آمد. شرح اخذ اين فتاوي و نگارش كتاب «رساله جهاديه» را ميرزا فضلالله خاوري شيرازي در «تاريخ ذوالقرنين» و ذيل حوادث سال 1223ه.ق. چنين ياد كرده است: «در اين سنوات كه بناي نزاع و جدال با جماعت بد عاقبت روسيه اتفاق افتاد، شاهنشاه اسلامپناه استراحت بر خود و ملتزمين ركاب مظفرمآب قطع فرموده در سفرها يكماه و دوماه كمر همايون را نميگشود. شاهد اين معني خورشيدوار از مطلع خاطر انورش سر بر زد كه اين محاربات و مجادلات سپاه اسلام را با آن كفره ظلام، با شريعت حضرت رسول انام مطابق و معني جهاد را با اين اجتهاد موافق آرد تا ظهور اين مطلب زياده موجب تشويش اهالي اسلام آيد و هر كس به ملاحظه مثوبات اخروي بيشتر از پيشتر سعي در كار جهاد نمايد. لهذا جناب ميرزا بزرگ فراهاني قائممقام وزير نوّاب نايبالسلطنه را به مباشري انجام اين مهام برگزيد و او نيز از فرط دينداري به تهيّه اين كار زياده از طاقت كوشيد و «حاجي ملا باقر سلماسي» و «مولانا صدرالدين محمّد تبريزي» را به جهت كشف اين مسائل به خدمت جناب «شيخ محمّد جعفر نجفي» و «آقا سيّد علي اصفهاني» و «ميرزا ابوالقاسم جيلاني» -نوّرالله مضاجعهم- روانه عتبات عاليات و دارالايمان قم گردانيد و مكاتبات به علماي اعلام و فقهاي كرام كاشان و اصفهان و يزد تحرير و از حضرات عالي درجات «ملا احمد نراقي» و «حاجي مير محمد حسين سلطانالعلماء» امام جمعه اصفهان و «ملا علياكبر ايجي اصفهاني» مستدعي نگارش حقيقت اين فتوي گرديد.
پس از قليل مدّتي رسالات عديده از اطراف عراقين عرب و عجم رسيده كه : شاه اسلام پناه، غازي في سبيلالله است و مجادله با كفره روسيه، جهادي بياكراه.
در رسالات جناب مجتهدين محترمين «شيخ محمّد جعفر» و «آقا سيّد علي» كه رأس و رئيس مجتهدين زمان بودند، به صراحت اين مطلب نگارش يافته بود كه: امروز پادشاه اسلام، نايب امام و برگزيده فقهاي ذويالاحترام [است] و محاربات با روسيه ظلام جهادي بيشائبه. ترديد، اوهام است و هرچه به قانون شرع شريف، خراج حسابي از رعايا گرفته صرف اين راه شود، بيشبهه حلال [است] و مباشرين امور جهاد به شرط ديانت و امانت از كاتب و سررشتهداران «نظام جديد» اندوزنده ثواب و مأجور روز حساب و فارغ از دغدغه سئوال جواب است و بر صغير و كبير و وضيع و شريف مملكت محروسه واجب كه به عزم جهاد و براي تقويت دين و اعلاي كلمه حق و حفظ بيضه اسلام به واجبي تيه حرب سازند و هنگام تعرّض كفره فجره به دفع ايشان پردازند.
باالجمله ميرزا بزرگ پس از وصول اين رسائل، همّتي بر نشر مسائل جهاد كه سالها متروك بود، گماشت و خود اقوال مجتهدين را جمع نموده و رساله[اي] در باب فتاوي جهاد ترتيب داده نام آن را «رساله جهاديه» گذاشت. اهالي ولايات ايران، خاصّه مرز آذربايجان را عِرق حميّت اسلام به جوش آمد و هر تن از ارباب حرفت و صناعت اسباب به جهت خود مهيّا كرده منتظر هنگامه غوغا و خروش شد.
خلاصه! در همين اوقات جناب «آقا محمّد ابراهيم»، شيخالاسلام بلده خوي كه به جهت ميمنت جلوس سلطان مصطفيخان به اسلامبول رفته بود، با جواب نامه پادشاهي وارد و از قرار بقرير او معلوم گرديد كه فقهاي اهل سنت و جماعت نيز در اين فتاوي همين اعتقاد را دارند و روزان و شبان بر منابر اسلام، اوقات به دعاگويي فتوحات پادشاه انام ميگمارند».
اين معني در كتاب «مآثر سلطانيه» نوشته عبدالرزاق مفتون دنبلي نيز چنين آمده است: «نايبالسلطنه (عباسميرزا) و [ميرزا بزرگ] قائممقام وزير بينظير به اقصي الغايه، مجتهدين و علماء و ارباب عمائم را تعظيم و تكريم مينمايند و نايبالسلطنه العليه، خود به نفس نفيس در اكثر جماعت به نماز جمعه در مسجد جامع حاضر ميشوند و كاري كه نه بر قانون شرع است، از درجه اعتبار ساقط است و قائممقام، صدر دولت را هر شب پنجشنبه و جمعه فقها و ارباب عمائم موعودند (دعوت دارند) و اگر دعوايي كه در خارج سماجت پيدا كرده باشد و به انجام نرسيده، در شب اجلاس علماء به آساني طي ميشود و قائممقام نسخه[اي] در آداب جهاد و نسخه[اي] در اثبات نبوت و ولايت خاصّه و عامّه و اثبات معجزه باقيه نبويه مرقوم و محرّر داشتهاند؛ در كمال خوبي و فطانت و ذكاوت و دلايل و براهين اضافه به دلايل قديمه علماي متقدمين، از حكما و متكلمين آورده و دانايان و صاحب سواران از جانب علما و مجتهدين به هر قريه و بلد تعيين رفته كه عوام را رسوم جهاد و قواعد صلات و صيام و در ميان يكديگر رسم عدالت و مروت آموزند و بدين شيوه ستوده نام نيك از براي دولت اندوزند».
مقايسه اين عبارت كه «هر شب پنجشنبه و جمعه فقها و ارباب عمائم موعودند» با بخشي از نامه مذكور در شماره گذشته كه « بعد از اين، سفره جمعه و پنجشنبه را وقف اعيان شهر و كدخدايان محلات و نجباي قابل و رؤساي عاقل بكنيد»، اين احتمال را تقويت ميكند كه نامه مذكور به همين دوره مربوط باشد.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی