جمعه، مهر ۲۹، ۱۳۸۴

اوزلي و معاهده صلح

9 فصل از فصول يازده‌گانه معاهده گلستان را در شماره گذشته مرور كرديم و ديديم كه سرزمين‌هايي چون گرجستان، گنجه، شيروان، قراباغ، دربند و باكو بر اساس اين پيمان براي هميشه از ايران جدا شد. فتحعلي‌شاه با امضاي اين پيمان حتي از سوي جانشينان خود متعهد مي‌شد كه هرگز مدعي تجديد حاكميت ايران بر اين سرزمين‌ها نشوند، امپراطور روسيه نيز به جاي جانشينان خود حمايت از ولي‌عهد شاه ايران را تضمين مي‌كرد. موضوع مهم ديگر در اين معاهده اين بود كه حق كشتي‌راني در درياي خزر را براي روس‌ها انحصاري مي‌كرد. چند فصل از معاهده نيز به مسائل تجاري و گمركي اختصاص داشت كه به منظور تسهيل امور بازرگاني ميان دو كشور در آن گنجانده شده بود.
مواد آخر
متن «فصل دهم» معاهده گلستان چنين بود: «بعد از نقل اموال تجار به جهت بنادر كنار دريا و يا آوردن از راه خشكي به بلاد سرحدات دولتين، اذن و اختيار به تجار و ارباب معاملات طرفين داده شده كه اموال خودشان را فروخته اموال ديگر خريده و يا معاوضه كرده. ديگر از امناي گمرك و مستأجرين لازم است كه ملاحظه نمايند تا معطلي و تأخير در كار ارباب معاملات وقوع نيافته باج خزانه را از بايع (فروشنده) يا از مبيع (خريدار) هر نحو با هم سازش مي‌نمايند، بازيافت دارند».
فصل يازدهم نيز چنين مقرر مي‌كرد: «بعد از تصديق و خط‌گذارن (امضاء) در اين شرط‌نامچه (عهدنامه) وكلاي مختار دولتين عليتين بلاتأخير به اطراف جانبين اعلام و اخبار و امر اكيد به خصوص بالمره ترك و قطع امور عداوت و دشمني به هر جا ارسال خواهند كرد. اين شروط‌نامه، ‌الحاله كه به خصوص استدامت مصالحه دائمه طرفين مستقر [شده] و دو قطعه مشروحه با ترجمان خط فارسي مرقوم و محرر [گرديده] و از [سوي] وكلاي مختار مأمورين دولتين عليتين مزبوره‌ي بالا تصديق و با خط و مهر مختم گرديده مبادله با يكديگر شده است، مي‌بايد از طرف اعليحضرت خورشيدرتبت اعظم امپراطور اكرم مالك كل روسيه و از جانب اعليحضرت قدر قدرت پادشاه و الاجاه ممالك ايران به امضاي خط شريف ايشان تصديق گردد و چون اين صلحنامه مشروط مصدقه مي‌بايد از هر دو دولت پايدار به وكلاي مختار برسد، لهذا از دولتين عليتين در مدت سه ماه هلالي وصول گردد.
تحريراً في معسكر روسيه در رودخانه زيوه من محال گلستان متعلقه ولايات قراباغ به تاريخ بيست و نهم شهر شوال سنه 1228هجري و بيست و يكم ماه اكتبر سنه 1813 عيسوي من مولود حضرت عيسي.
وكيل دولت ايران: ميرزا ابوالحسن‌خان
نماينده روسيه: جنرال لندينانه نيكولاي رديشخوف (دوريچف) سپاردني‌الك»
اوزلي
پيش از وارد شدن به بحث پيامدهاي انعقاد معاهده گلستان، قدري به عقب باز مي‌گرديم تا ببينيم فعاليت‌هاي سر گور اوزلي (سفيركبير بريتانيا) در هفته‌هاي منتهي به 29 شوال 1228ه.ق. چه تأثيري در ماجرا داشت. اوزلي حدود يك سال پيش‌تر و پس از شكست كنفرانس صلح اصلاندوز از تبريز به تهران بازگشت. او پس از مدتي توقف در پايتخت خود را به سلطانيه رساند تا با فتحعلي‌شاه گفتگو كند. شرح اين ملاقات و گفتگو را كه با تهديد اوزلي همراه بود پيشتر خوانديد. اوزلي در گزارشي كه روز 10 ژوئيه 1813م. براي وزير خارجه كشورش فرستاد، در مورد اين ملاقات چنين نوشت: «با تهديد قطع پرداخت كمك مالي بالاخره موفق شدم اجازه پادشاه را تحصيل كنم كه با نمايندگان دولت روس بدون دخالت ميرزا بزرگ و اطرافيانش داخل مذاكره شوم. اكنون افتخار دارم به اطلاع شما برسانم كه ما توفيق يافتيم به رفيق و متحد خود روسيه حتي از اين ناحيه دور كمك كنيم زيرا من اختيار تام دارم متاركه جنگ ميان دولتين ايران و روس را براي مدت يك سال به مرحله قطعي برسانم. با اين ترتيب روس‌ها خواهند توانست از سپاهيان قفقاز بر ضد دشمن مشترك (ناپلئون) استفاده نمايند». («تاريخ سياسي و ديپلماسي ايران»، علي اكبر بينا)
اوزلي در پاسخ به نامه‌اي كه ژنرال دوريچف به او نوشته بود و درخواست ميانجي‌گري خود را تجديد كرده بود، دكتر كمپل را با نامه‌اي به اردوگاه او فرستاد. گويا اوزلي در اين نامه به دوريچف خبر داده بود كه به زودي طرح سازشي پيشنهاد مي‌كند كه با نظريات روس‌ها مطابقت دارد. «متاركه پنجاه روزه جنگ براي شروع مذاكرات مورد قبول واقع شد و مذاكرات ميان دو دولت آغاز گرديد. اين مذاكرات كه به وسيله مكاتبه از راه دور و بدون داشتن وسايل سريع انجام مي‌يافت، بسيار كند صورت مي‌گرفت. براي سرعت دادن به جريان مذاكرات مقرر شد نمايندگان مختار دو دولت مجدداً براي كنفرانسي جمع شوند و مقدمات صلح را تهيه كنند. ژنرال دوريچف از طرف سن‌پطرزبورگ و ميرزا ابوالحسن‌خان از طرف ايران به نمايندگي انتخاب شدند. چنانكه سفير انگليس به وزارت خارجه آن دولت اطلاع داده بود ميرزا بزرگ قائم‌مقام كه يكي از سياستمداران زبردست ايران بود در مذاكرات دخالت نداشت... آجودان ژنرال دوريچف با عده‌اي قزاق براي هدايت نماينده ايران به محل كنفرانس به تبريز وارد شد و پس از ملاقات فتحعلي‌شاه در اوجان و مذاكرات زياد به همراهي ميرزا ابوالحسن‌خان به طرف گلستان حركت كرد. سفير دولت انگلستان كه اين‌همه براي عقد پيمان صلح جديّت به خرج داده بود از حضور در مذاكرات گلستان خودداري نمود. شايد علت استنكاف سر گور اوزلي از شركت در مذاكرات صلح اين بود كه نمايندگان دولت روسيه در مقابل نماينده ايران كه از فهم مسائل سياسي به كلي بي‌بهره و بي‌اطلاع بود آزادي عمل داشته باشند».
(ادامه دارد)

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی