شنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۴

اقامت تفليس

سرگذشت سفر ميرزا ابوالحسن‌خان ايلچي را به روسيه، تا جايي كه وارد تفليس شد، در شماره گذشته خوانديد و ديديد كه ژنرال دوريچف، حاكم نظامي گرجستان و فرمانده سپاهيان روسيه در قفقاز، ضمن استقبال از سفير ايران به او اطلاع داد كه امپراطور روسيه پس از شكست ناپلئون وارد پاريس شده و دور از دسترس است، به همين دليل ممكن است رسيدن امضاي عهدنامه گلستان و تدارك سفر ايلچي به پايتخت روسيه طولاني شود. در عمل نيز اين امر حدود دو ماه طول كشيد و باعث شد ميرزا ابوالحسن‌خان فصل مناسب سفر را از دست بدهد و ناچار در سرماي زمستان از سرزمين‌هاي يخزده روسيه بگذرد. اما پيش از پرداختن به ماجراي ادامه سفر ايلچي، سرگذشت دو ماه اقامت او را در تفليس مرور مي‌كنيم.
عفت
از جمله مسائلي كه در اين سفر ذهن ميرزا محمدهادي شيرازي، منشي ايلچي و وقايع‌نگار سفر را به خود مشغول كرده بود و در جاي‌جاي كتاب «دليل‌السفراء» به آن اشاره شده است، موضوع «بي‌عفتي و بي‌عصمتي» زنان «طايفه اروس» و ساير اقوام تحت حاكميت روسيه است: «در تفليس به علت دست تصرف روس، عفت و عصمت ايام سابق از زنان ايشان برخاسته شده و شرب خمر هم شيوع كلي به هم رسانيده بود. بعضي حضرات ايراني [نيز] كه پيش از صاحبي ايلچي به تفليس آمده بودند، به دستياري آقابيك دربندي (كه نزد سردار روس خدمت مي‌كرد و به عنوان مترجم سفير تعيين شده بود) مرتكب بعضي حركات ناهنجار – كه نقض دولت است- شده بودند. صاحبي ايلچي به تصور اينكه مبادا آن مطلب گوشزد غلامان و همراهاني كه از ايروان آمده‌اند بشود و به وسوسه شيطان مرتكب بعضي حركات بشوند، قدغن نمودند كه احدي از همراهان را نگذارند كه داخل قلعه شوند». بعدها خواهيم ديد كه اين نگراني ميرزا ابوالحسن‌خان (كه مسبوق به تجربه سفر انگلستان نيز بود) تا چه اندازه درست بوده و چه هياهو و بي‌آبرويي به بار آورده است.
ميرزا محمدهادي در جاي ديگري از نوشته خود، باز در اشاره به موضوع «بي‌عفتي»، به موضوعي اشاره دارد كه پيداست افسانه است و او بدون تحقيق به نقل آن پرداخته، اما به جهت اينكه نشاندهنده ذهن شكاك و در عين حال زودباور او و ديگر همراهان ايلچي است، به آن مي‌پردازيم: «اعيان روس كه در تفليس مي‌باشند و سالداتي كه هميشه در اصل قلعه‌خانه مكان دارند، برخي در خانه‌هاي ارامنه و گرجي سكنا نموده‌اند و از اين جهت عصمت و عفت به كلي از زنان برخاسته و احدي اختيار زن خود را ندارد و طايفه روس آشكارا با زن‌هاي آنها رفته دخل مي‌كنند و با يكديگر زن و مرد و بزرگ و كوچك بدون ستر عورت به حمام رفته نشست و برخاست مي‌نمايند... اين طريق بي‌عصمتي از اهالي روس به ارمني و گرجي سرايت كرده همچنانكه از آنها هم به قليل مسلماناني كه در آنجا هستند رسيده [است]... اما از ناحيه احوال و افعال و كردار و گردش زنان در كوچه و بازار و گوشه و كنار چنين فهميده مي‌شد كه زن و بچه با عفت و عصمت در ميان ايشان كم به هم مي‌رسد، زيرا كه به كرات ملاحظه مي‌نموديم كه زن‌هاي گرجي و ارامنه كه بسياري از آنها خود را به زينت تمام آراسته كرده بودند و صورت‌هاي خود را به سرخاب و سفيداب و سرمه [آرايش] داده با مردها در باغ‌ها و گوشه و كنارها مشغول شرب خمر و افعال ذميّه بودند، تمام به قانون روس رفتار مي‌نمودند چرا كه روسيه را تسلطي كلي بر ايشان است». اينجاست كه به نظر مي‌رسد بخشي از اين نقل‌قول‌ها به نيت پروپاگاندا و تبليغ سياسي در ميان ايرانيان شايع مي‌شده: «جميع گرجيه آنجا شب و روز به دعاي دوام دولت شاهنشاه ايران مشغول مي‌باشند و تمناي استخلاص خود را از روسيه مي‌نمايند و مي‌گويند بزرگان و والي‌زادگان ما كه خدمت كلي به دولت روس كردند و آنها را در اين مملكت راه دادند، حال با كوچ و بنه در پترزبورغ محبوس‌[اند] و تكدي مي‌كنند، آيا به ما چه رسد؟».
هدايا
ماجراي جالب ديگري كه در مدت اقامت ايلچي در تفليس رخ داد و در «دليل‌السفراء» ثبت شده است، تجسس ژنرال دوريچف از هداياي همراه ايلچي و اظهار نظر در مورد كم و كيف آنهاست. به نوشته ميرزا محمدهادي، دوريچف روزي به اقامتگاه ميرزا ابوالحسن‌خان آمد و پس از صرف شيريني و چاي گفت: «من بايد جميع اسباب هدايا را ديده و ملاحظه كرده باشم». ميرزا ابوالحسن‌خان دستور داد آنها را آوردند و فهرستي از هدايا به دوريچف دادند و تك‌تك را برايش تشريح كردند. او پس از ملاحظه هدايا و فهرست گفت: «اول اينكه اصل اين هدايا بسيار كم است و آنكه بايست بود نيست، در ثاني در صورتي كه به جهت قسطنطين برادر پادشاه هدايا باشد، چگونه از براي مادر و زن و خواهر پادشاه نيست؟ و حال اينكه خاطر اينها نزد پادشاه زياده از برادرها تعلق دارد. بايد به هر نسبت باشد، تسبيح مرواريد و شال و اقمشه (پارچه‌هاي گرانبها) به جهت آنها آورده و برده شود كه اينها را نزد پادشاه عزت بسيار است. منظور من آن است كه ايشان با دولت عليه ايران دوست و مهربان و با من در انجام كار شما همداستان باشند كه در وقت رفتن شما به دربار پادشاه به دستياري اينها شما را با نيل مقصود روانه نمايند. حال صلاح در آن است كه شما به قدر سه‌چهار هفته در تفليس توقف [كنيد] و چاپار به جهت آوردن هدايا به جهت ايشان روانه دولت عليه ايران كرده باشيد، تا من هم چاپار به دربار پادشاه خود فرستاده امضاي عهدنامه را گرفته آورده، در اين صورت آنها را تبديل نموده (تبادل كنيم) [آنگاه] روانه پترزبورغ شويد»...
(ادامه دارد)

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی