چهار روز سياه
عجيب است. مردم لندن درست در چنين روزهايي در سال 1952ميلادي از «مهدود»ي غليظ گفتگو ميكردند كه شهرشان را در خود فرو برده بود؛ دقيقاً مثل تهرانيهاي امروز.
مه غليظ و هواي سرد از نخستين ساعات روز 5 دسامبر (14 آذر 1331شمسي) لندن را فرا گرفت. سرماي هوا باعث شد لندنيها ذغالسنگ بيشتري بسوزانند. از قضا آخرين مرحله طرح جايگزيني ترامواهاي «برقي» شهر با اتوبوسهاي «ديزلي» نيز در همين هنگام پايان يافت. نتيجه همزماني اين پديدهها، دودي غليظ بود كه زير لايهاي سنگين از هواي سرد حبس شد (وارونگي يا اينورژن). دود ابتدا چشماندازهايي را كه هميشه در برابر ديد بود، پنهان كرد. لندنيها ديگر ساختمانها و مناظر هميشگي را نميديدند (مثل تهرانيهاي امروز). اين وضعيت چهار روز طول كشيد و تا 9 دسامبر ادامه داشت. كمكم محدوديت ديد به حدي رسيد كه رانندگي در خيابانهاي شهر دشوار شد. چند ساعت بعد خبر تعطيلي كنسرتهاي موسيقي و سينماها همه جا پيچيد، اين تصميم دليلي ساده داشت: صحنه ديده نميشد!
«مهدود» به خلوت خانهها و فضاهاي بسته نفوذ كرده بود. ديگر حتي توصيه به ماندن در خانه به كار نميآمد. لندن پيشتر تجربه چنين وحشتي را نداشت. هنوز كسي جمعبندي و خبر درستي از عواقب وخيم فاجعه به دست نداده بود، فقط مردم گاهي ميديدند كسي در گوشه از خيابان دراز كشيده است. كمتر كسي تصور ميكرد كه اينها جنازه باشند. يكي از ناظران ماجرا كه در آن هنگام كارمند بيمارستان بود، جايي گفته است: نخستين نشانههايي كه پرهيب هولانگيز فاجعه را آشكار كرد، افزايش حيرتانگيز فروش گلفروشيها بود و... ناياب شدن تابوت!
دو سه روز بعد كه آمارهاي بيمارستاني جمعوجور شد، رقم قربانيانِ مستقيم «مهدود بزرگ لندن» از پرده برون افتاد: چهار هزار نفر در اين چهار روزِ سياه مرده بودند. دود پس از آن به تدريج پا پس كشيد و با باد و باران رفت، اما فاجعه هنوز دامنه داشت. نموداري كه ميزان آلودگي هواي لندن را در نيمه اول دسامبر 1915 با ميزان مرگومير مطابقت ميدهد، آشكار ميكند كه «مهدود» تا چند روز بعد هم قرباني گرفته است. مجموع كساني را كه در اثر اين حادثه جان باختند تا 12 هزار نفر تخمين ميزنند.
پس از اين حادثه بود كه «آلودگيهوا» به يك نگراني عمومي بدل شد و تدابير فراوان براي مهار آن در لندن به اجرا در آمد. مردم لندن ديگر به راحتي محدوديتهاي لازم براي پاك نگاه داشتن هوا را پذيرفتند و البته مسئولان و قانونگذاران نيز تمام اراده و تدبير خود را براي برخورد با مشكل به كار بردند.
لندنيهاي دهه شصت براي پشت سر گذاشتن كابوس چهار روزِ سياه و ادامه زندگي در شرايط سالم واقعاً نيازمند اين تدبير، اراده و پرداخت هزينه بودند... درست مثل تهرانيهاي امروز.
(اين مقاله را براي همشهري نوشتهام)
عجيب است. مردم لندن درست در چنين روزهايي در سال 1952ميلادي از «مهدود»ي غليظ گفتگو ميكردند كه شهرشان را در خود فرو برده بود؛ دقيقاً مثل تهرانيهاي امروز.
مه غليظ و هواي سرد از نخستين ساعات روز 5 دسامبر (14 آذر 1331شمسي) لندن را فرا گرفت. سرماي هوا باعث شد لندنيها ذغالسنگ بيشتري بسوزانند. از قضا آخرين مرحله طرح جايگزيني ترامواهاي «برقي» شهر با اتوبوسهاي «ديزلي» نيز در همين هنگام پايان يافت. نتيجه همزماني اين پديدهها، دودي غليظ بود كه زير لايهاي سنگين از هواي سرد حبس شد (وارونگي يا اينورژن). دود ابتدا چشماندازهايي را كه هميشه در برابر ديد بود، پنهان كرد. لندنيها ديگر ساختمانها و مناظر هميشگي را نميديدند (مثل تهرانيهاي امروز). اين وضعيت چهار روز طول كشيد و تا 9 دسامبر ادامه داشت. كمكم محدوديت ديد به حدي رسيد كه رانندگي در خيابانهاي شهر دشوار شد. چند ساعت بعد خبر تعطيلي كنسرتهاي موسيقي و سينماها همه جا پيچيد، اين تصميم دليلي ساده داشت: صحنه ديده نميشد!
«مهدود» به خلوت خانهها و فضاهاي بسته نفوذ كرده بود. ديگر حتي توصيه به ماندن در خانه به كار نميآمد. لندن پيشتر تجربه چنين وحشتي را نداشت. هنوز كسي جمعبندي و خبر درستي از عواقب وخيم فاجعه به دست نداده بود، فقط مردم گاهي ميديدند كسي در گوشه از خيابان دراز كشيده است. كمتر كسي تصور ميكرد كه اينها جنازه باشند. يكي از ناظران ماجرا كه در آن هنگام كارمند بيمارستان بود، جايي گفته است: نخستين نشانههايي كه پرهيب هولانگيز فاجعه را آشكار كرد، افزايش حيرتانگيز فروش گلفروشيها بود و... ناياب شدن تابوت!
دو سه روز بعد كه آمارهاي بيمارستاني جمعوجور شد، رقم قربانيانِ مستقيم «مهدود بزرگ لندن» از پرده برون افتاد: چهار هزار نفر در اين چهار روزِ سياه مرده بودند. دود پس از آن به تدريج پا پس كشيد و با باد و باران رفت، اما فاجعه هنوز دامنه داشت. نموداري كه ميزان آلودگي هواي لندن را در نيمه اول دسامبر 1915 با ميزان مرگومير مطابقت ميدهد، آشكار ميكند كه «مهدود» تا چند روز بعد هم قرباني گرفته است. مجموع كساني را كه در اثر اين حادثه جان باختند تا 12 هزار نفر تخمين ميزنند.
پس از اين حادثه بود كه «آلودگيهوا» به يك نگراني عمومي بدل شد و تدابير فراوان براي مهار آن در لندن به اجرا در آمد. مردم لندن ديگر به راحتي محدوديتهاي لازم براي پاك نگاه داشتن هوا را پذيرفتند و البته مسئولان و قانونگذاران نيز تمام اراده و تدبير خود را براي برخورد با مشكل به كار بردند.
لندنيهاي دهه شصت براي پشت سر گذاشتن كابوس چهار روزِ سياه و ادامه زندگي در شرايط سالم واقعاً نيازمند اين تدبير، اراده و پرداخت هزينه بودند... درست مثل تهرانيهاي امروز.
(اين مقاله را براي همشهري نوشتهام)
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی