شنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۴

استقبال رسمي

حدود يك هفته بعد از نخستين ملاقات غير رسمي ميرزا ابوالحسن‌خان ايلچي با تزار آلكساندر در سن‌پترزبورگ، «نسلرود» صدر اعظم دولت روسيه به ديدار او آمد و پيام تزار را مبني بر پيشنهادهايي در مورد مراسم استقبال رسمي از فرستاده پادشاه ايران ابلاغ كرد. در اين پيام پيشنهاد شده بود كه ايلچي و همراهانش به همراه اسب‌ها و فيل‌هايي كه به عنوان هديه همراه داشتند روز اول صفر 1231ه.ق. تا كاخي در هشت كيلومتري سن‌پترزبورگ از شهر خارج شوند و سپس با تشريفات مناسب دوباره وارد شهر شوند. به نوشته ميرزا محمدهادي شيرازي (وقايع‌نگار سفر) اين پيشنهادها طي حكمي به ايلچي اعلام شده بود: «صاحبي‌ايلچي دستورالعمل را گرفته مطالعه نمودند. قرار اساس و دستگاهي كه به جهت عزت و احترام و استقبال داده و نوشته بودند نقصي نداشت، مگر اينكه نوشته بودند كه علم‌هاي پادشاهي كه در دست سپاه است و به جهت احترام شما در سر راه مي‌آورند تعظيم نمي‌نمايند. صاحبي ايلچي به «نسل‌رود» وزير گفتند كه اوقات رفتن من به لندن با وجود نبودن ايلچي‌بزرگ (يعني با وجود اينكه در آن موقع «ايلچي‌بزرگ» نبودم)، علم پادشاهي تعظيم و تكريم كرد. جهت چيست كه در اينجا اين طريق قرار داده شده؟ به جواب گفت كه مدتي است كه اين قانون در اروس برپا شده است كه علم پادشاهي به جهت هيچ پادشاهي تعظيم نمي‌نمايد. شما اين فقره را عفو نمائيد زيرا كه از هر جهت از جهات، اساسي كه به جهت احترام شما برپا داشته‌اند تا اين زمان در دولت روس به جهت احدي، نه ايلچي روم (عثماني) و نه ايلچي قرال‌ها و حتي ايلچي ناپليان برپا نداشته‌اند. صاحبي‌ايلچي ساكت گرديده ديگر سخني مذكور نكردند و قبول حكم پادشاهي را نمودند».
ديد
ميرزا ابوالحسن‌خان روز بعد كه آخرين روز محرم بود مشغول تدارك كار شد و شرايط را براي مراسم فردا آماده كرد. هنگام شام بار ديگر نسلرود به ديدار آمد و تشريفات مربوط به ملاقات رسمي با پادشاه را در حكم ديگري براي ميرزا آورد. اين‌بار موارد مورد اختلاف بيشتر بود و كار به سادگي روز قبل به انجام نرسيد: «در آنجا نوشته بودند كه نامه شاهنشاه عالم‌پناه [ايران] را بعد از شرفيابي حضور پادشاه [روسيه] به دست وزير داده باشند كه او به نظر پادشاه برساند. صاحبي‌ايلچي مذكور نمودند كه من نامه شاهنشاه را به دست احدي نخواهم داد و بايد پادشاه خود از دست من گرفته باشند و غير اين شقّ، شقّ ديگر ممكن نيست. ديگر اينكه هنگام شرفيابي حضور پادشاه سخناني كه في‌مابين پادشاه و ايچلي رد و بدل مي‌شود به توسط ديلماج و وزير شده باشد. اين را هم صاحبي ايلچي قبول نكرده، مذكور نمودند كه پادشاه زبان انگريزي را خوب تكلّم مي‌نمايند. من هم آنچه شايد و بايد خوب مي‌توانم گفت و شنيد و ثاني در اين خصوص لازم نيست و بايد هر سخني كه في‌مابين گفتگو مي‌شود به زبان انگريزي خود گفته و بشنوم. ديگر در آنجا نوشته بودند كه در حين رفتن شما به حضور، پادشاه به تخت خود نمي‌نشيند و تاج شاهي بر سر نمي‌گذارد و در عين بي‌ساختگي در مكاني ايستاده، شما را در آنجا مي‌خواهد و تكلّم مي‌نمايد. صاحبي ايلچي به نسل‌رود وزير گفتند كه لازم است پادشاه بر تخت نشسته و تاج بر سر گذاشته و ايلچي كه به حضور مي‌رود نيز در صندلي نشسته تكلّم نمايند. نسل‌رود مذكور نمود كه پادشاه مي‌گويد كه چون نشستن بر تخت و گذاشتن تاج بر سر مدتي‌است كه از ميان سلاطين يوروپ برخاسته و موقوف شده و اين روز هم مدت مديدي طول مي‌كشد، ايلچي به زحمت ما راضي نشود. پادشاه‌زادگان و زنان و ايلچيان همه دولت‌ها هم در اينجا مي‌باشند، نشستن پادشاه و ايستادن تمام آنها بر ما گران است. ما خود برپا ايستاده ايلچي را مي‌طلبيم و ايلچي هم ايستاده با ما تكلّم نمايد. در دوستي توقع داريم كه ايلچي نقل خواهش نشستن به تخت و گذاشتن تاج بر سر را موقوف نمايد. همچنين بعضي چيزهاي ديگر را نيز جرح و تعديل كردند و دو دفعه دستورالعمل مذكور را به آنها رد نمودند كه برده فقرات جرح كرده را بيرون كرده بياورند».
بازديد
ايلچي و همراهان در روز موعود كه اول صفر بود طبق قرار به باغ و كاخي در هشت كيلومتري شهر رفتند و پس از صرف ناهار و انجام پاره‌اي مراسم به سوي سن‌پترزبورگ حركت كردند. اين‌بار تشريفات استقبال مهيا بود و شأن و شكوهي در خور براي مراسم در نظر گرفته شد. ميرزا محمدهادي وصف اين مراسم را به تفصيل در «دليل‌السفراء» آورده است و در جايي نوشته است كه «از جمعي ثقه (قابل اعتماد) استماع شد كه آن روز پنجره‌هاي آن خانه‌هايي كه محل عبور ما بود در ميان زنان و مردان كه در آنجاها توقف داشتند ده تومان، پانزده تومان، بلكه بيست تومان داد و ستد مي‌شد و وجه به يكديگر مي‌دادند كه در آن مكان‌ها نشسته تماشا كرده باشند».
ميرزا ابوالحسن‌خان در يكي دو روز بعد از ورود به شهر (پيش از ملاقات رسمي با تزار)، ابتدا رسماً براي بازديد از نسلرود به دفتر كار او رفت و رونوشتي از نامه فتحعلي‌شاه در اختيار او گذاشت تا براي روز ملاقات به زبان روسي ترجمه شود. روز ملاقات پنجشنبه چهارم صفر 1231ه.ق. تعيين شده بود.
(ادامه دارد)

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی