روابط ايران و عثماني از هنگام تشكيل دولت ملي ايران توسط سلسله صفويه همواره پرتنش و آشوبزا بود. صفويها تشيع را به عنوان وجه تميز و جوهر هويت ملي-سياسي ايران انتخاب كردند و در كوشش براي پديد آوردن حكومتي مستقل مبتني بر ايدئولوژي تشيع توفيق يافتند. طبيعي بود پس از آن روابط دو كشور همسايه (كه يكي خود را ميراثدار پيشينه تاريخي ايران و نگهبان شيعهگري ميدانست و ديگري خود را تداوم خلافت عباسي و صاحب حق تسلّط بر دنياي اسلام معرفي ميكرد) پر برخورد و خصومتآميز باشد.
روابط ايران و عثماني تا سه قرن پس از تشكيل سلسله صفويه عملاً در جنگهاي خونين و انتظارهاي توأم با بياعتمادي گذشت. اما از اواسط قرن دوازدهم هجري كه نشانههاي روشن انحطاط دو كشور به تدريج آشكار شد، ماهيت اين روابط به تدريج تغيير كرد. ايران گرفتار درگيريهاي داخلي شد و انسجام خود را تا حدود زيادي از دست داد. دولت عثماني نيز در مواجهه با اروپاي جديد به تدريج عقبرانده شد و نقش خود را به عنوان يك امپراطوري بزرگ و قدرتمند از دست داد. از سوي ديگر تهديد روسيه در همسايگي دو كشور، روابط را به مثلثي پيچيده وارد كرد كه ائتلافهاي شكننده و توافقهاي پشت پرده از خصوصيات آن بود. اين رابطه سهگانه از جمله در ماده سري پيمان صلح بخارست نمود يافت كه طبق آن عثمانيها متعهد شدند به سپاهيان روسيه كه در قفقاز عليه ايران ميجنگيدند مهمات و آذوقه برسانند. افشاي اين اقدام عثمانيها روابط آنها را با ايران بار ديگر تيره كرد و سرانجام به جنگهاي محدود سال 1236ه.ق. منجر شد.
پيمان اول
سپاه آموزشديده و توپخانه منظم و مجهز عباسميرزا در برابر نيروهاي عثماني نمايش موفّقي داشت و در چند مرحله پيروز شد. اما نه ايران و نه عثماني توانايي و انگيزه يك جنگ فراگير و جدّي را نداشتند؛ بنابراين دامنه اين نبردها به سرعت برچيده شد. طرفين با وساطت كانينگ، سفير انگلستان در استانبول، بر سر يك معاهده صلح توافق كردند. به موجب اين معاهده كه به نام پيمان اول ارزروم شناخته ميشود، ايران نواحي فتح شده را به عثماني باز ميگرداند، مرز دو كشور بر اساس معاهده 1156ه.ق. ميان نادرشاه و سلطان محمود پذيرفته ميشد، اختلافات گمركي از ميان ميرفت و حقوق روشني در اختيار ايلاتي كه در سرحد زندگي ميكردند قرار ميگرفت.
اما با وجود امضاي اين پيمان، هنوز موارد مبهم و مورد اختلافي ميان دو كشور باقي بود. از جمله اين موارد ميتوان به مسئله زوار و حجّاج ايراني، موضوع پناهندگان سياسي و از همه مهمتر ابهاماتي كه در معاهده 1156ه.ق. در مورد سرحدات وجود داشت، اشاره كرد.
افزون بر اين اختلافات، حمله يكي از پاشايان عثماني به محمّره (خرمشهر فعلي) در زماني كه محمدشاه قاجار هرات را در محاصره داشت، آتش دشمني ميان دو كشور را بار ديگر فروزان كرد. به نظر ميرسد اين حمله به تحريك ديپلماتهاي بريتانيايي صورت گرفته باشد كه كوشش ميكردند به هر ترتيب مانع از گسترش نفوذ ايران در سرزمين افغانستان شوند. محمدشاه كه همزمان خبرهايي از اشغال جزيره خارك و تحركات نظامي بريتانيا در جنوب نيز شنيده بود، از محاصره هرات منصرف شد و به تهران بازگشت.
پيمان دوم
مدتي بعد تحولاتي در عثماني اتفاق افتاد كه دولت آن كشور را در مواجهه با ايران در موضع ضعف قرار داد. عثمانيها پيشنهاد كردند حمله به محمره را با پرداخت غرامت جبران كنند. اين پيشنهاد را صارمافندي كه به عنوان سفير به تهران آمده بود با خود آورد. او در گفتگو با حاجيميرزا آغاسي دريافت كه ايران چهار يا پنج كرور تومان غرامت ميخواهد. مذاكرات صارمافندي با حاجي در تهران به جايي نرسيد و او به كشورش بازگشت. ابهام در روابط دو طرف مدتي ادامه داشت تا اينكه بار ديگر دشمني بر سر حكومت شهر زور (كه از قديم مورد اختلاف ايران و عثماني بود) بالا گرفت. محمدشاه سپاهي بسيج كرد و به سوي سرحد عثماني فرستاد. دو كشور در آستانه جنگ بودند كه نمايندگان سياسي روسيه و انگليس در ايران و استانبول فعال شدند و قرار شد كنفرانسي با حضور نمايندگان چهار كشور ايران، عثماني، روسيه و انگلستان در ارزروم تشكيل شود و به مسائل مورد اختلاف رسيدگي كند. دولت ايران تصميم داشت ميرزا جعفرخان مشيرالدوله، سفير پيشين در استانبول را به نمايندگي از خود به كنفرانس اعزام كند، اما جعفرخان به شدت بيمار شد و حاجي ميرزا آقاسي، ميرزا تقيخان فراهاني (اميركبير بعدي) را به جاي او فرستاد. شركت در اين كنفرانس در رشد سياسي ميرزا تقيخان نقشي بسيار حياتي ايفاء كرد. علاوه بر اين، به نوشته فريدون آدميت در «اميركبير و ايران»: «كنفرانس ارزروم كه بيش از چهار سال طول كشيد و پيمان ارزروم كه در سال 1263 بسته شد، نماينده آخرين دوره تحول روابط ايران و عثماني است. از يك سو مجموع اختلافات قرون گذشته دو كشور در آن نمايان است و از سوي ديگر پايه روابط جديد دو دولت را، حتي تا زمان به وجود آوردن دولت عراق پس از جنگ جهاني اول، همان عهدنامه بنيانگزارد. از اين رو كنفرانس ارزروم در تاريخ ايران و عثماني پر معني و با اهميت است».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر